مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اکتبر ۲۰۲۲؛ صبح یک روز آفتابی در یکی از اسکلههای ترمینال مسافربری هوبوکن در نیوجرسی، عوامل تولید سریال مردگان متحرک: شهر مرده (The Walking Dead Dead City) در حال مبارزه با گلهای از مهاجمان هستند که ترسناکتر از هر زامبی به نظر میرسند. دو عضو واحد تصویربرداری، بیخبر از همهجا کنار میز صبحانه ایستادهاند و غذای مکزیکی میخورند که ناگهان موجود مزاحم را میبینند که به طرفشان میآید. یکی از آنها از جا میپرد و فریاد میزند: «خدای من!». لقمههای تخم مرغ و سالسا از دهانش بیرون میریزد.
و بعد… خنده. آنها اولین عوامل تولید نیستند که امروز با دیدن یک موش ولگرد وحشتزده شدهاند و آخرین نفر نیز نخواهند بود. یکی دیگر از عوامل که با دیدن وحشت آنها خندهاش گرفته است، میگوید: «میدانی، ما داریم روی یک سریال زامبی کار میکنیم.»
اما در ارتفاع حدود هشت متری از سطح زمین، اتفاق ترسناکتری رخ میدهد. جفری دین مورگان و لورن کوهن، ستارههای این مجموعه تلویزیونی، خود را برای انجام یک صحنه بدلکاری آماده میکنند. آنها قرار است برای پرهیز از یک رویارویی، از تیرآهنی بسیار باریک رد شوند و خود را به سکوی مقابل برسانند.
سازندگان سریال برای اطمینان از این که اتفاقی برای بازیگران نقش نیگن (مورگان) و مگی (کوهن) نیفتد، از کمربند ایمنی استفاده کردهاند، اما این باعث نمیشود سفر آنها در سراسر کار کمتر دلهرهآور باشد، بخصوص وقتی از بالا به پایین و به لشگر زامبیهای گرسنه نگاه میکنند.
اول قرار است مورگان از راه باریک رد شود. او میخواهد مطمئن شود صحنه از تمام زوایای ممکن به تصویر درمیآید. او به یکی از تصویربرداران که دوربین روی دست دارد، اشاره میکند و میگوید: «حواست باشد کل صحنه را بگیری، وگرنه بعداً هیچکس باور نمیکند من این کار را کردم!»
همین که دوربینها شروع به حرکت میکنند، مورگان با سرعت فوقالعاده زیاد از روی تیر رد میشود و در چند ثانیه خودش را به طرف دیگر میرساند. بعد با حالت عصبی میخندد و میگوید: «تُف… نزدیک بود بیفتم!» اما چرا مورگان بهسرعت یوسین بولت از روی تیر رد شد؟ او میگوید متوجه شد هر چه کمتر روی آن تیر باشد، بهتر است. مورگان برای گانجا مونتیرو، کارگردان اپیزود توضیح میدهد: «هرچه بیشتر میماندم بیشتر میترسیدم و سرعتم کم میشد.»
قالب تهی کردن، وضعیت فعلی کوهن را نیز توصیف میکند. او دائم برای خود تکرار میکند: «من نمیتوانم. من نمیتوانم. من نمیتوانم.» شاید کوهن با ارتفاع مشکل داشته باشد، اما مشکل بزرگترش این است که کار خود را درست انجام ندهد؛ و پس از بیش از یک دهه بازی در نقش دختر یک کشاورز که به کلهخری پساآخرالزمانی تبدیل شد، تا حدی یاد گرفته است چطور بر ترس خود غلبه کند.
کوهن برای این صحنه بهراحتی میتواند از بدلکار مورد اعتماد خود استفاده کند و میشود آن را از زوایای خاص طوری تصویربرداری کرد که بعداً هیچکس متوجه نشود خودش این کار را انجام نداده است، اما این گذرگاه حالا به یک نقطه افتخار تبدیل شده است. کوهن یک دقیقه خود را به لحاظ ذهنی آماده میکند، بعد خود را به تیر میرساند و بهسرعت از آن رد میشود. دوربینها هر ثانیه حرکت او را ثبت میکنند. او خودش را به سکوی مقابل میرساند و درحالیکه شریک خود در این صحنه را در آغوش میگیرد، فریاد میزند «…آره!».
کوهن با مرور تصویربرداری این صحنه آن را یک لحظه تعیینکننده میبیند. او با اشاره به این که آن بالا از ترس خشکش زده بود، میگوید: «پاهای من عملاً از حرکت افتاده بود. گریهام گرفت، نفسم بالا نمیآمد.» پس چه چیزی تغییر کرد و باعث شد او از آن تیر رد شود؟ «فقط به این فکر کردم که اگر اجازه دهم ترس بر من غلبه کند – اصلاً قصد بازی با کلمات را ندارم – چه کار دیگری هست که بترسم نتوانم انجامش دهم؟»
عبور خطرناک در عین حال نمادی از راه رفتن روی طناب با حاشیهای از خطا است که کوهن، مورگان و کل تیم سازنده فرنچایز «مردگان متحرک» با استراتژی جدید خود برای تولید اسپین آفهای این سریال محبوب با آن مواجه هستند. آیا ایامسی میتواند جادوی سریال اصلی خود را با تقسیم کردن آن به چند سریال مختلف با ستارههای مختلف در شهرهای مختلف، از نو خلق کند؟ بهتر است به پایین نگاه نکنیم، اما زمان نشان میدهد این استراتژی چقدر موفق است.
صد و هفتاد و هفتمین و آخرین اپیزود «مردگان متحرک» در ۲۰ نوامبر سال گذشته پخش شد. تصمیم برای به پایان رساندن سریال برای اسکات گیمپل، مدیر ارشد تولید محتوای «مردگان متحرک» غافلگیرکننده بود. او میگوید: «این تصمیم ایامسی بود و وقتی گرفته شد برای همه ما سنگین بود.»
اما آنچه ایامسی برای ادامه مجموعه تلویزیونی رکوردشکن خود در نظر داشت، از متوقف کردن سریال اصلی غافلگیرکنندهتر بود. آنها چیزهای بیشتری میخواستند! شبکه پیشازاین اسپین آفهای «از مردگان متحرک بترسید» (که فصل هشتم و پایانی آن ژوئن امسال به پایان رسید)، «مردگان متحرک: فراسوی جهان» (که پس از دو فصل تولید آن متوقف شد) و سریال آنتولوژی «داستانهای مردگان متحرک» (که به نظر میرسد در همان یک فصل به کار خود پایان داده است) را داشت، اما حالا با قرار دادن محبوبترین شخصیتهای سریال اصلی در سه سریال جدید، به شکل دیگری گسترش این فرنچایز را دنبال میکند.
اندرو لینکلن و دانای گوریرا متقاعد شدند برای سریال جدید ریک و میشون برگردند. نورمن ریدس برای «مردگان متحرک: دریل دیکسون» به فرانسه فرستاده شد، اما اولین آزمون واقعی استراتژی منحصربهفرد ایامسی، سریال شش اپیزودی «مردگان متحرک: شهر مرده» با بازی کوهن و مورگان است که پخش آن از ۱۸ ژوئن آغاز شد.
«شهر مرده»، مگی و نیگن را از جنگلهای ویرجینیا به خیابانهای پایین شهر (و پر از زامبی) نیویورک میبرد تا هرشل، پسر ربودهشده مگی (که حالا لوگان کیم نقش او را بازی میکند) آزاد کنند. کمی طول میکشد تا تماشاگر به دیدن این شخصیتها در یک لوکیشن متفاوت در یک سریال متفاوت عادت کند. بازیگران نیز باید خودشان را با فضای جدید تطبیق بدهند.
مورگان میگوید: «من هر روز منتظر بودم چهرههای آشنا ببینم. چون این همان دنیاست، مگر نه؟ بودن در این دنیا بدون حضور نورمن یا همان تصویربردارها برای من واقعاً عجیب بود.»
اما پس از سالها مبارزه با جربخرمنها و کنهها در نواحی روستایی جورجیا، فضای جدید، عوامل تولید جدید و همبازیهای جدید، در عین حال به این دو نفر – که هر دو بهعنوان تهیهکننده اجرایی نیز در «شهر مرده» مشارکت دارند – نیرو بخشید. کوهن میگوید: «من همان هیجانی را داشتم که وقتی به یک جای جدید با آدمهای جدید میروید، دارید. با وجود آشنا بودن با شخصیتها، همهچیز برای من تازه و کاملاً جدید بود. احساس میکردم در یک کار کاملاً جدید بازی میکنم.»
این بار، کار جدید – حداقل روی صحنه – نجات هرشل، پسر مگی است که او را ربودهاند و به منهتن بردهاند. برای مگی، نجات پسرش مستلزم این است که یک بار دیگر از مردی کمک بگیرد که شوهر او را به طرز وحشیانهای به قتل رساند – و او برای قانع کردن نیگن یک بهانه خیلی خوب دارد.
به نظر میرسد نیگن خودش را حسابی به دردسر انداخته است – که چیز عجیبی است – و مگی میتواند به او کمک کند فرار کند، با این شرط که نیگن برای بازگرداندن هرشل به او کمک کند.
مورگان با خنده میگوید: «مگی بهنوعی از نیگن باج میگیرد. مگی میداند او یک مرد تحت تعقیب است، بنابراین میگوید، “ببین، من میتوانم به تو کمک کنم تا فرار کنی. آنها دنبال تو هستند و ما میتوانیم از اینجا برویم. تو به من کمک میکنی هرشل را نجات بدهم، درعوض من تو را لو نمیدهم.” بنابراین شاید شروع خیلی خوبی نباشد.»
درحالیکه در آخرین اپیزود «مردگان متحرک»، بهنوعی بین این دو شخصیت بههمریخته آتشبس برقرار شد – نیگن درنهایت بابت کاری که با گلن (استیون یون)، همسر مگی کرد از او عذرخواهی کرد و مگی نیز از او دعوت کرد در جامعه با آنها زندگی کند – هدف «شهر مرده» این است که نشان بدهد بعضی از زخمها هیچوقت نمیتوانند بهطور کامل التیام پیدا کنند.
ایلای جورنه، گرداننده سریال میگوید: «اگر هر کدام از ما مثل مگی عزیزی را به آن شکل از دست داده باشیم یا مانند نیگن باعث از دست دادن عزیزی باشیم، این مسئله تا آخر عمر در زندگی ما موج میزند. بعید میدانم هرگز آن را فراموش کنیم یا از آن عبور کنیم.»
کوهن میپرسد: «اگر واقعاً مجبور باشید وارد دهان اژدهایی شوید که خانواده شما را کشته است، چه رفتاری دارید؟ بههیچعنوان به بخشش نزدیک نمیشوید. این سریال درنهایت واقعاً به نکته اجتنابناپذیر اندوه میپردازد و این واقعیت که این شخصیتها به لحاظ روحی بهشدت آسیب دیدهاند و هیچکس چیزی را پردازش نمیکند.»
نبود پردازش شاید به توضیح این موضوع کمک کند که چرا نه مگی و نه نیگن از آخرین باری که آنها را دیدیم، خیلی سر پا نیستند. داستان «شهر مرده» تقریباً دو سال بعد از پایان «مردگان متحرک» آغاز میشود و کوهن اشاره میکند: «وقتی شخصیت مگی را میبینیم، قطعاً از خیلی جهات چند قدم به عقب رفته است، چون ما آدمها امیدواریم از چیزهای آزاردهنده اجتناب کنیم و زندگی خودمان را ادامه دهیم، ولی من فکر نمیکنم بدون رویارویی با آن بتوانیم جلو برویم.»
جورنه درمورد عذابدهنده سابق مگی، میگوید: «وقتی اولین بار نیگن را میبینیم، اوضاع خوبی ندارد. بعید میدانم پایان خوش کوچک و عالی خود را پیدا کرده باشد.» معلوم نیست چه اتفاقی برای همسرش آنی (مدینا سنگور) افتاده است که آخرین بار دیدیم از نیگن باردار است، اما مطمئناً اتفاق خوبی نیفتاده است. همانطور که مورگان اشاره میکند: «نیگن با خانوادهاش نیست، بنابراین حتماً چیزی پیش آمده است.»
مشکلات نیگن در عین حال توجه ناخواستهای را جلب کرده است که در قالب یک مأمور قانون در تعقیب او نمود پیدا میکند. گایوس چارلز از سریال «چراغهای جمعهشب» در «شهر مرده» نقش پرلی آرمسترانگ، یک مارشال اتحادیه دولتشهرها در ویرجینیا معروف به «نیو بابیلون» را بازی میکند.
جورنه میگوید: «او مردی در حال انجام مأموریت است و قوانین بسیار قوی و خاص خودش را دارد. این که ما با آن قوانین موافق هستیم یا نه چیزی است که باید منتظر بمانیم ببینیم.» خود چارلز چه برداشتی از آن قوانین دارد؟ او میگوید: «آرمسترانگ سعی میکند به آدمها فرصت بدهد که شما در سریال خواهید دید، اما اگر از این فرصت استفاده نکنند، قانون خودش را دارد که بخشی از آن را هم میبینید.»
آرمسترانگ مانند مگی و نیگن، بار آسیبهای روحی و روانی در گذشته را با خود حمل میکند که گاهی اوقات دامن او را میگیرند. چارلز توضیح میدهد: «یکی از دلایلی که آرمسترانگ به این ذهنیت از نظم و قانون رسیده این است که کمک میکند در برابر برخی مسائل که تجربه روبرو شدن با آن را ندارد، از خودش محافظت کند.»
در سوی مقابل نظم و قانون، تهدید جدیدی است که بهسادگی با نام کروات شناخته میشود. کروات با بازی ژلیکو ایوانک، یادآوری ناخواسته گذشته نیگن است. مورگان میگوید: «او در گذشته یکی از زیردستهای نیگن بود، اما شرارت را به جاهایی برده است که حتی نیگن در دوران اوج خود نرفته بود.»
حالا این سؤال مطرح میشود: آیا کسی هست که در این سریال دنبال نیگن نباشد؟ مورگان با خنده میگوید: «نیگن این هیولا را در قالب شخصیت کروات به دنیا آورده است. او همچنین آرمسترانگ را در تعقیب خود میبیند و همزمان با مگی سر و کار دارد که احتمالاً در ۹۳ درصد مواقع میخواهد او را بکشد؛ بنابراین وقتی سریال شروع میشود، او در نقطه سختی قرار دارد.»
و البته همه این اتفاقات حالا در پسزمینه یک جنگل بتنی روی میدهد که منهتن است و به سریال جدید (که در نیویورک و نیوجرسی تصویربرداری شد) ظاهری بسیار متفاوت با نسخه قبلی خود میدهد. کوهن توضیح میدهد: «منهتن کانون ویروس است. دولت تمام پلها و راههای دسترسی به جزیره را بمباران کرد. مردم اساساً در آنجا به حال خود رها شدند تا بمیرند؛ پس آنهایی که هنوز زنده هستند نگاه خیلی تلخی به قضیه دارند.»
حالا مگی و نیگن وارد این دنیای جدید شجاع و تلخ میشوند. کوهن میگوید: «شهر، جناحهای مختلف زیادی دارد و آدمها خیلی متفاوت زندگی میکنند. آنها مجبور بودند خودشان را به شکلی مسلح کنند که بتوانند در برابر هر خطری از خود محافظت کنند.»
اما بزرگترین سؤال: سریال تا چه زمان در نیویورک میماند؟ بخصوص با توجه به اعتصاب نویسندگان هالیوود و این که هنوز بهطور رسمی برای فصل دوم تائید نشده است. نکته این است که فقط آینده «شهر مرده» در خطر نیست، کل سرنوشت یک فرنچایز نیز باید در نظر گرفته شود. یک شروع سخت در وهله اول میتواند شور و شوق تولید سریالهای بعدی را کم کند. بااینحال، بازیگران، عوامل تولید و شبکه، همگی مطمئن هستند اولین ورودی «دنیای مردگان متحرک ۲»، لحن و الگوی فاز بعدی این داستان فراگیر را مشخص میکند و در این دوران جدید نقش یک پل – یا بگوییم یک تیر – را دارد. کوهن و مورگان واقعاً امیدوار هستند تماشاگران آماده عبور از آن باشند.
منبع: اینترتینمنت ویکلی (دالتون راس)
تماشای سریال مردگان متحرک: شهر مرده در نماوا