مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
برای خانواده سلطنتی بریتانیا، اوایل دهه ۱۹۹۰ دورانی پر از ماجرا، طلاق و تردید بود. یک لحظه چالشبرانگیز برای ملکه الیزابت دوم: همراهی افکار عمومی با سلطنت تا حد زیادی کاهش پیدا کرد، پیوندهای سنتی ازدواج چارلز و دایانا در حال فروپاشی بود و البته قلعه وینزور گرفتار آتش شد.
یک دوران تاریک، بله، اما برای سریالهای درام مانند «تاج» (The Crown)، آن لحظههای غوغایی زمینهساز یک برنامه تلویزیونی مسحورکننده میشود. پیتر مورگان، خالق و نویسنده، با «دشوار» نامیدن فصل پنجم سریال به لحظههای خاصی در تاریخ اشاره میکند که احساس میکرد باید در کنار لحظههای شخصیتر کاراکترها گنجانده شود.
مورگان درباره نوشتن متن فصل پنجم که از سال ۱۹۹۱ آغاز میشود، میگوید: «میدانستم احتمالاً باید با “سال سیاه” روبرو شوم که کاری دشوار بود. میدانستم باید با مصاحبه تلویزیونی دایانا در ۱۹۹۵ روبرو شوم که به دلایل مختلف مثل رفتن به یک میدان مین بود، چون نمیخواهم چیزی بنویسم که از بیبیسی انتقاد کند. اینها اتفاقات فرهنگی و تاریخی مهمی هستند که ما باید دربارهشان بحث کنیم و باید به آنها نگاه کنیم؛ و یک سریال ابزاری بسیار ارزشمند برای این کار است.»
فصل ۵ «تاج» که ۹ نوامبر ۲۰۲۲ در ۱۰ اپیزود پخش شد، تازهترین فصل سریالی است که از ۲۰۱۶ توسط نتفلیکس پخش میشود و اولین فصل این مجموعه تلویزیونی تحسینشده است که پس از مرگ شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبورگ در ۹ آوریل ۲۰۲۱ و مرگ ملکه الیزابت دوم در ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ به نمایش درآمد.
«تاج» داستان خانواده سلطنتی بریتانیا و ملکه الیزابت را از زمان عروسی او با شاهزاده فیلیپ در ۱۹۴۷ دنبال میکند. هر فصل یک دوره خاص را در برمیگیرد که به مقطع زمانی معاصرتر دهه ۱۹۹۰ منتهی میشود. سریال در طول فصلهای خود، سالهای اول سلطنت ملکه الیزابت (با بازی کلر فوی در نقش اصلی) و چالشهای مقابل او تا اتفاقات بعدی شامل رابطه او با مارگارت تاچر نخستوزیر و معرفی دایانا، شاهدخت ولز به خانواده سلطنتی در دهه ۱۹۸۰ را پوشش میدهد.
حالا که «تاج» وارد یک دهه جدید شده، بازیگران جدیدی با خود به همراه آورده است. برای سومین بار از شروع سریال در ۲۰۱۶ ترکیب بازیگران نقشهای خانواده سلطنتی تغییر کرد. ایملدا استنتون بجای الیویا کلمن نقش ملکه الیزابت دوم را بازی میکند و جاناتان پرایس در نقش شاهزاده فیلیپ، همسر او راه مت اسمیت و توبیاس منزیس را ادامه میدهد. دیگر نمونههای قابل توجه شامل لسلی منویل در نقش شاهدخت مارگارت میشود که جانشین هلنا بونهام کارتر شد؛ دومینیک وست در نقش شاهزاده چارلز جای جاش اوکانر را گرفت و الیزابت دبیکی در نقش شاهدخت دایانا جانشین اما کورین شد، ضمن این که جانی لی میلر نقش جان میجر را بازی میکند که از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷ نخستوزیر بریتانیا بود.
مورگان درباره جابجایی ستارگان سریال میگوید: «خیلی هیجانانگیز است که یک سریال را همچنان تازه نگه داریم. این رویکرد ما برنامهسازان را هم سر پا نگه میدارد. این نگرش در محفظه سریالی طولانی مانند “تاج”، احساس انجام کار تکراری را متوقف میکند که واقعاً ارزشمند است. ضمن این که برای یک بازیگر چالش بزرگی است که دائم یک نقش را بازی کند و بیشازحد با آن درگیر شود، حتی اگر یک امتیاز بزرگ باشد. بعد از دو سال متوجه شدم بازیگران واقعاً آماده هستند جای خود را به دیگران بدهند.»
وقتی کلمن تغییر کرد، مورگان همیشه میدانست استنتون را برای نقش ملکه میخواهد. استنتون میگوید از پیشنهاد بازی در نقش ملکه الیزابت «به شدت شوکه شد.» او که برای کار خود در فیلم «ورا دریک» (۲۰۰۵) نامزد اسکار شد و در فیلمهای «هری پاتر» نقش دولورس آمبریج را بازی کرد، ادامه میدهد: «نهفقط ایدههای مختلف درمورد ملکه داشتم، بلکه باید هلن میرن (که در ۲۰۰۶ برای بازی در نقش الیزابت در فیلم «ملکه» بر مبنای فیلمنامهای نوشته مورگان برنده اسکار شد)، کلر فوی و الیویا کلمن را هم در نظر میگرفتم، اما باید همه اینها را از ذهنم خارج میکردم و از صفر شروع میکردم.»
استنتون چند بار ملکه را از نزدیک ملاقات کرده بود و آهنگ قدیمی «بخوان، بخوان، بخوان» را در جشن تولد ۹۰ سالگی الیزابت اجرا کرد، اما توضیح میدهد چنین برخوردهایی واقعاً به تصویر کشیدن او کمک نمیکرد. او میگوید: «وقتی الیزابت در قصر بود، فقط خودش بود. برای شما به عنوان یک بازیگر، او خیلی قابل درک نیست، بلکه برداشت مردم از او را درک میکنید.»
مورگان درمورد انتخاب دبیکی برای نقش دایانا نیز به اندازه استنتون قاطعیت داشت. گزینش میلر برای بازی در نقش میجر هم ایده او بود، اما خیلی از تصمیمات دیگر برای انتخاب بازیگران بقیه نقشها، به همان اندازه که شاید برای تماشاگران غافلگیرکننده باشد برای خود او نیز باعث شگفتی بود. پیشنهاد رابرت استرن، مسئول انتخاب بازیگران که وست در نقش شاهزاده چارلز جایگزین اوکانر شود، چیزی بود که مورگان «هرگز حدس نمیزد.»
با تغییر دهه و پیرتر شدن شخصیتها، الیزابت از زنی جوان در اولین سالهای سلطنت خود به زنی مسنتر تغییر میکند که باید با مشکلات فرزندان بزرگسال خود روبرو شود. لحن روایت داستان نیز تغییر میکند تا حال و هوای کاخ سلطنتی در آن سالها را منعکس کند.
برای جسیکا هابز، کارگردان و تهیهکننده اجرایی، این تغییر لحن تا حدی به دلیل نوع نگاه به سلطنت بریتانیا در طول دهه ۹۰ و بهنوبه خود نگاه احتمالی ملکه به خودش بود. اتفاقات آن سالها به شخصیت الیزابت فرصت داد به درون خود نگاه کند.
هابز میگوید: «وقتی آدم به دهه ششم زندگی خود میرسد، شاید مرتبط بودن خودش را زیر سؤال ببرد، حتی اگر یک ملکه هم باشید، برای ادامه راه وظیفهای دارید. ما در شروع این فصل به این مفهوم میپردازیم، بهویژه آنچه به ملکه مربوط میشود. در پایان فصل، مرتبط بودن خود نهاد سلطنت را هم زیر سؤال میبریم. این واقعاً قوس سریال است.»
هابز ادامه میدهد: «این مضمون که در کل فصل پنجم دنبال میشود به تیم سازنده سریال اجازه داد نگاهی تاریکتر و شاید تا حدی انتقادی به نهاد سلطنت و خود ملکه داشته باشد. پیتر از طریق شخصیتپردازی به زیبایی این کار را انجام داد. او نقش ملکه و کارکرد نهاد تحت امر او را زیر سؤال میبرد.»
مضمون مرتبط بودن درمورد حفظ جذابیت سریال برای بینندگان نیز اهمیت داشت. هابز اشاره میکند درگیر نگهداشتن تماشاگران جوان با شخصیتهایی که در حال پیر شدن هستند برای گروه سازنده یک چالش بود. او میگوید: «از خودمان میپرسیدیم: “طبعا شخصیتهای ما پیرتر میشوند، چه کار کنیم تا آنها را مرتبط نگه داریم؟” راهحل، تاکید بیشتر بر یکی از شخصیتهای جوانتر و جذابتر و خط داستانی انفجاری او در فصل پنجم بود: «دایانا به شکلی رادیواکتیوی قواعد سنتی را به هم ریخت.»
در هسته اصلی فصل پنجم چیزی میخروشد که مورگان از آن بهعنوان «جنگ ولز» یاد میکند. چارلز و دایانا (یا شاهزاده و شاهدخت ولز) درگیر یک نبرد حسابشده هستند و هر یک میکوشد دیگری را به طور علنی تضعیف کند. این تبادل شرورانه با یک طلاق پُرسِتیز با پیامدهای دامنهدار و فراگیر به اوج میرسد. مورگان هنگام نوشتن جدایی این دو شخصیت، از نگاه شخصی تماشاگران به ماجرا آگاه بود و میدانست دایانا و چارلز هر کدام مدافعان انحصاری خود را دارند. بااینحال، «تاج» در روایت دراماتیک خود باید مستقل و به دور از افکار عمومی باقی میماند.
یکی از حاشیههای جدی فصل پنجم «تاج» زمانی رقم خورد که همزمان با تصویربرداری سریال، الیزابت دوم در ۹۶ سالگی درگذشت. مورگان در فرودگاه هیترو لندن بود که از مرگ ملکه باخبر شد. او میگوید: «تازه از وین آمده بودم. تلفنم را که روشن کردم با انفجاری از پیامها و خبرها روبرو شدم. همزمان چیزهای زیادی احساس کردم. مثل یک پدیده جهانی بود که تا مدتها حس میشود، لحظهای در تاریخ که شما بهعنوان یک تماشاگر شاهد آن هستید و یک تجربه شخصی شدید و بسیار تکاندهنده که فرد میخواهد بهتنهایی آن را پردازش کند. آنچه کل تجربه من را پیچیدهتر کرد این واقعیت است که او بهعنوان شخصیت اصلی داستان من هنوز کاملا زنده است.»
گروهی میگویند ایکاش مورگان از همان اول سریال را نمیساخت. تعدادی نیز اعتقاد دارند که نتفلیکس حداقل برای احترام به ملکه باید پخش فصل جدید را به تعویق میانداخت. مورگان پس از درگذشت الیزابت دوم، ادامه تصویربرداری را به طور موقت متوقف کرد. او برای مراسم خاکسپاری ملکه در ۱۹ سپتامبر نیز بار دیگر تولید را به تعویق انداخت. مورگان حتی در بیانیهای از سریال بهعنوان «یک نامه عاشقانه» به ملکه یاد کرد. با این حال «تاج» سریالی است که اعضای خانواده سلطنتی دوست دارند مردم بخش زیادی از آن را فراموش کنند. فصل پنجم نیز از این قاعده مستثنا نیست، چون برخی از تاریکترین مقاطع داستان خانواده را شرح میدهد.
ضمن این که منتقدان سریال ادعا میکنند در شرایطی که چارلز بهتازگی سلطنت خود را آغاز کرده است، تصویری که از او ترسیم شده ممکن است تهدیدی برای محبوبیت پادشاه باشد.
در ماه سپتامبر، روزنامه دیلی تلگراف، وفادارترین نشریه بریتانیایی به خاندان سلطنتی این کشور، مقالهای با این مضمون منتشر کرد که تصمیم سازندگان سریال «تاج» برای نشان دادن «جنگ همهجانبه» بین چارلز و دایانا نگرانیهایی در کاخ ایجاد کرده است. این روزنامه به نقل از یکی از دوستان پادشاه جدید، سریال را «سوء استفادهگر» خواند و نوشت نتفلیکس «هیچ ابایی از بازی کردن با آبروی مردم و حتی شهرت ملکه فقید ندارد.»
مورگان درمورد تأثیر این فصل بر برداشت عمومی از خانواده سلطنتی دیدگاه متفاوتی دارد. او میگوید: «فکر میکنم همه ما باید بپذیریم که دهه ۱۹۹۰ دوران سختی برای خانواده سلطنتی بود و پادشاه چارلز قطعا خاطرات دردناکی از آن دوره دارد، اما معنایش این نیست که تاریخ نسبت به او یا سلطنت نامهربان باشد. سریال ما مطمئناً اینطور نیست. من با مردی در موقعیت او و خانوادهای در موقعیت آنها نگاهی کاملا توام با همدردی دارم. گاهی اوقات مردم بیشتر ازآنچه ما انتظار داریم درک میکنند و دلسوز هستند.»
با وجود تمام بحثها مورگان ترجیح داد تا جایی که میتواند متن را بر مبنای «وجدان، مسئولیت و حساسیت خودش» بنویسد و همیشه در راس ذهن خود نگه دارد که چقدر برای آدمهای واقعی سخت است که نسخه دراماتیک زندگی خود را روی پرده ببینند. او میگوید: «من این را مسئولیت سادهای نمیدانم.»
آنچه تنش فصل پنجم سریال را بیشتر میکند، خط زمانی فشرده آن است. فصل جدید هفت سال را پوشش میدهد که نسبت به فصلهای قبلی مدتزمان کوتاهتری است و بنابراین از نظر سوزان مکی، تهیهکننده اجرایی «فشردهتر» به نظر میرسد و در عین حال با اندوه بیشتری همراه است.
او میگوید: «مثل تمام فصلهای قبل، هر اپیزود مستقل به نظر میرسد. نیروی محرکه روایی در طول فصل بیشتر است. ما شاهد فروپاشی یک ازدواج بسیار معروف هستیم و همه پیامدهای هولناکی که به همراه دارد. محمد الفاید را میبینیم و دودی الفاید را میبینیم. تنشی را احساس میکنیم که تا حد زیادی در استخوانهای این فصل نهفته است، چون میدانیم در پایان به کجا میرویم.»
این تنش خاص در عین حال با نگرش کلی به خانواده سلطنتی در دوره زمانی که فصل پنجم به تصویر میکشد تأکید و تقویت میشود. هابز میگوید: «پرداختن به نگرانی واقعی بریتانیاییها درمورد آن وضعیت و این که خانواده سلطنتی همچنان شایستگی حضور در آن جایگاه را داشت یا نه، از یک تغییر لحن کامل نسبت به دو فصل قبل نشان دارد.»
مورگان میافزاید: «افکار عمومی واقعاً آنها را زیر سؤال برد و در آن زمان خیلیها علناً مخالف سلطنت بودند. به یادآوردن دورهای به آشفتگی بریتانیای اوایل دهه ۹۰ سخت است.»
بااینحال، خانواده سلطنتی باقی ماندند و این همان پشتکاری است که برای مورگان و برخی از تماشاگران جذابیت دارد. بههرحال همه عاشق یک سریال خانوادگی خوب هستند.
منبع: نتفلیکس، اینترتینمنت ویکلی