مجله نماوا، رویا فتحاللهزاده
فیلم مستند «معضل اجتماعی»، مستندی اجتماعی – انتقادی است که بر مسئلهی تاثیر مخرب بهکارگیری بیرویهی اینترنت و شبکههای اجتماعی بر روی افراد جامعه تمرکز دارد. این مستند میکوشد تا از طریق مصاحبه و گفتوگو با کارمندان، کارشناسان و مدیران شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات به ویژه در حوزهی شبکه جهانی اینترنت و شبکههای اجتماعی، از زاویهی دیگری و با نگاهی انتقادی این رسانههای ارتباط جمعی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
جهانبینی کلی فیلم «معضل اجتماعی» بر این مفهوم تاکید دارد که اینترنت و شبکههای اجتماعی، واقعیت را بازنمایی نمیکنند بلکه آنها ابزاری برای خلق نوعی فراواقعیت شبیهسازیشده هستند تا بر جامعه سلطه بیابند. میتوان در اینجا به نظریه ژان بودریار رجوع کرد. به باور بودریار، جهان پسامدرن همهی واقعیتهای بیرونی را در اشکالی آرمانی، شبیهسازی و آنها را تبدیل به فراواقعیت میکند. با تبدیل شدن واقعیت به فراواقعیت، بُعد و زمینهی تاریخی – اجتماعی آن واقعیت از میان میرود و میتوانیم آن را به هر نحو که خواسته باشیم (از طریق رسانهها) دستکاری کنیم یا حتی تغییر دهیم و تحریف کنیم و به شکل مورد نیاز از آن استفاده کنیم(فکوهی، ۱۳۸۱: ۳۲۲). منظور بودریار از فراواقعیت این است که رایانهای شدن، تکنولوژی ارتباطات و رسانهها با هم از طریق تولید تصاویر و مدلهایی از واقعیت که به طور روزافزونی، جای خود واقعیت را میگیرند به تجربه بشری شکل میدهند (گیبینز و ریمر، ۱۳۸۱: ۷۴) همچنین به نظر او شبیهسازی، تمایز میان واقعیت و نشانهها را از بین میبرد و کاری میکند که دیگر نمیتوان واقعیتها را از نشانهها تشخیص داد.
در بخشهایی از این فیلم مستند، اخبار و اطلاعاتی، درباره اثرات منفی استفاده بیش از حد از اینترنت و شبکههای اجتماعی بر سلامت روان جامعه به نمایش در میآید و در بخشهایی نیز سکانسهای نمایشی به تصویر در میآیند تا این تاثیرات مخرب بیشتر برای مخاطبان، ملموس به نظر بیایند. برای نمونه در سکانسی از فیلم، زمانی که فیلم به پخش اخبار در مورد اثر اعتیادآور شبکههای اجتماعی بر کودکان و نوجوانان میپردازد در ادامه، سکانس نمایشی فیلم به تصویر در میآید. خانوادهای را میبینیم که در آن دختر یازده سالهی خانواده (آیلا) مدام گوشی موبایل در دست دارد و بیشتر ساعات روز را در شبکههای اجتماعی تیک تاک، فیسبوک و اینستاگرام سپری میکند. زمانیکه مادر، برای صرف شام خانوادگی، گوشیهای موبایل را در ظرفی شیشهای قرار میدهد آیلا اواسط صرف شام به سمت ظرف شیشهای میرود و زمانیکه موفق به بازکردن در ظرف نمیشود سرانجام آن را میشکند و گوشی موبایلش را برمیدارد و به اتاقش میرود.
فیلم، نگاهی عمیق به فلسفهی حضور و فعالیت شرکت گوگل و شبکههای اجتماعی دارد و سعی دارد تا کارکرد آنها را در جوامع انسانی، فراتر از سرگرمی و سهولت در ارتباط از راه دور انسانها معرفی کند. به بیانی دیگر، جهانبینی فیلم بر این باور پایهریزی شده است که در حال حاضر با قدرت و سلطهی اینترنت و شبکههای اجتماعی بر انسانها، آنها دیگر محصول دست انسانی نیستند بلکه این ما هستیم که به محصولی برای آنها تبدیل شدهایم.
به باور مصاحبهشوندگان در فیلم، زمانی که ما به صورت رایگان از شبکههای اجتماعی فیسبوک، اینستاگرام، تیکتاک استفاده میکنیم «اگر برای محصولی پول نمیپردازیم یعنی خودمان، محصول هستیم و فروخته میشویم». بنابراین آنچه جمعآوری و سپس فروخته میشود دادهها و اطلاعاتی است که ما از طریق بهکارگیری موتور جستجوی گوگل و شبکههای اجتماعی به صورتی ناخودآگاهانه در اختیار شرکتهای فناوری اطلاعات قرار میدهیم. آنها بهواسطهی هوش مصنوعی و دادهکاوی اطلاعات کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند نیازمندی و علاقهمندیهای افراد گوناگون در جامعه را شناسایی و طبقهبندی کنند. چنین اطلاعاتی منجر به تعریف تیپهای شخصیتی از افراد جامعه میشوند که نتیجهی آن توانایی پیشبینی رفتارها و کنشهای آتی افراد جامعه از یکسو و تسلط بر شیوههای اثرگذاری بر آنها خواهد بود. صاحبان کسب و کار، اقتصاددانان و سیاستمداران هر یک به گونهای درصدد دستیابی به اطلاعاتی هستند که مرورگرها و شبکههای اجتماعی از کاربرانشان گردآوری میکنند تا بیش از پیش بر مردم سلطه بیابند. ارتباط عمیق و مداوم انسانها با شبکههای اجتماعی به گونهای است که با تار و پود زندگی افراد درهم آمیخته و دیگر راهی برای گریز از آنها وجود ندارد. فیلم، نشان میدهد بسیاری از افراد بارها تصمیم میگیرند تا اعتیاد به اینترنت یا مصرف آن را به حداقل برسانند، اما همواره برای انجام آن با شکست رویارو میشوند.
منابع:
فکوهی، ناصر (۱۳۸۱)، تاریخ اندیشهها و نظریههای انسانشناسی، تهران: نی
گیبینز، جان آر و بو ریمر (۱۳۸۱)، سیاست پست مدرنیته، درآمدی بر فرهنگ و سیاست معاصر، ترجمه منصور انصاری، تهران: انتشارات گام نو