مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
۱۱ سال از زمانی که گربه چکمهپوش، شمشیرزن محبوب دنیای سری فیلمهای انیمیشن «شرک» با صداپیشگی آنتونیو باندراس، در آخرین ماجراجویی خود روی پرده بزرگ ظاهر شد، میگذرد. البته دوری باعث شده دل او نرمتر شود و گذر زمان، گربه دعوایی و نترس را ازنظر جسمی و احساسی پیر کرده است، اما همه این تغییرات اوضاع را بهتر کرده است.
«گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» (Puss in Boots: The Last Wish) تولید دریمورکس انیمیشن که امسال در جوایز گلدن گلوب و انتخاب منتقدان، نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشن بود، گربهای بالغتر را به ما نشان میدهد، گربهای که در مواجهه با فناپذیری و در شرایطی که فقط یک جان از ۹ جان او باقی مانده است، شهرت و رفتار بیملاحظه خود را زیر سؤال میبیند.
گربه/پوس که از مرگ قریبالوقوع خود هراس دارد، همهچیز را رها میکند و راهی یک تبعید خودخواسته میشود. او ریش «پیرمردی» میگذارد و ارتباط خود با دنیای پشت سرش را قطع میکند. واقعیت این است که «آخرین آرزو» شباهتهای زیادی با فیلم «لوگان» (۲۰۱۷) دارد، با یک ولورینِ بیزار از زندگی با موی سفید (هیو جکمن) که تواناییهای جهشیافتهاش روبهزوال است تا این که برای توجه و ارتباط دوباره دلیلی پیدا میکند.
جوئل کرافورد با شوق و ذوق میگوید او و همکار کارگردانش، ژانوئل مرکادو این مقایسه را یک تعریف بزرگ میدانند. «این که فیلم از جهاتی با “لوگان” مقایسه میشود برای ما جالب است.»
ما در «آخرین آرزو» شاهد سقوط گربه به پایینترین نقطه هستیم تا این که جریان حوادث بار دیگر او را به خانواده و ارتباط با دیگران پیوند میدهد. کرافورد میگوید تغییر دراماتیک گربه پرهیاهو و مهارنشدنی برای آنتونیو باندراس که از «شرک ۲» صداپیشگی این شخصیت را بر عهده داشت، خیلی جالب بود.
کرافورد به یاد میآورد: «وقتی من و ژانوئل داستان را برای او تعریف کردیم، آنتونیو واقعاً هیجان داشت که جنبه دیگری از گربه را به تماشاگر نشان دهد. میدانیم گربه چکمهپوش بهعنوان یک قهرمان نترس که هرگز کوتاه نمیآید، معرفی شد، اما آنتونیو میگفت، “ما واقعاً میتوانیم عمق بیشتری نشان دهیم و این فیلم میتواند کنکاش در آسیبپذیری باشد.” این که ببینیم قهرمان ما متوجه فانی بودن خود شده است و این آسیبپذیری درهای ارتباط را به روی او باز میکند. داستان درباره پیدا کردن افرادی است که ارزش دارند زندگی خود را با آنها به اشتراک بگذارید، مانند خانواده جدیدی که گربه چکمهپوش با پیشی/کیتی (سلما هایک) و پریتو (هاروی گیلن) پیدا میکند.»
باندراس به خاطر میآورد از شباهت پیشفرض داستان «آخرین آرزو» به زندگی خودش چقدر تعجب کرد. بازیگر اسپانیایی در سال ۲۰۱۷ دچار حمله قلبی شد که نیاز به عملهای جراحی بعدی داشت. باندراس از آن زمان بهدفعات درباره این که آن تجربه چگونه درک او از ماهیت زودگذر زندگی را تغییر داد، صحبت کرده است.
باندراس میگوید: «در لحظهای در فیلمنامه که گربه متوجه میشود فقط یک فرصت دیگر برای زندگی دارد و ناگهان شخصیتش تغییر میکند، گفتم: “وای!” چون بهنوعی مثل زندگی شخصی خودم بود. من تجربهای بسیار نزدیک به آن داشتم.»
او ادامه میدهد: «کارگردانان در این فیلم بستهای پیش روی ما میگذارند که امکان میدهد به زندگی فکر کنیم. از آن لذت ببریم، اما در عین حال بتوانیم شخصیت گربه را با کمی عمق و پیچیدگی بیشتر ببینیم، بخصوص در پایان فیلم که به نظر من خیلی منصفانه، خیلی زیبا و خیلی آموزنده است. فیلم به بچهها یاد میدهد ارزش قائل شدن برای چیزی که داریم، مهم است. چیزی که داریم این زندگی است که به ما داده شده و باید بدانیم چطور از آن استفاده کنیم.»
کرافورد با تائید صحبتهای باندراس میگوید: «آنچه ما را هیجانزده کرد این بود که در هسته فیلم چیزی خیلی سرگرمکننده و همچنین خیلی مهم وجود دارد. گربه چکمهپوش هشت جان از ۹ جان خود را سوزانده است. این پیشفرض یک قصه پریان است که یک گربه ۹ جان دارد و بعد متوجه میشود فقط یک جان برایش مانده است. فیلم این پیام زیبا، مثبت و مسرتبخش را دارد که زندگی خاص است. این پیام ارزش قدردانی و به اشتراک گذاشتن با دیگران را دارد، اگر بتوانیم تماشاگر را وارد یک کمدی/اکشن/ماجراجویی کنیم و بعد او را با این پیام صمیمانه که حالا ارزش گفتن دارد تا حدی غافلگیر کنیم.»
داستان «آخرین آرزو» با یک آهنگ و یک سکانس اکشن بازیگوشانه شروع میشود. پس از یک حادثه ناگوار، گربه این خبر را که فقط یک جان برای او مانده است از پزشک خود میشنود که ابتدا اصلاً جدی نمیگیرد. او بعد برای خوردن نوشیدنی به یک میخانه میرود. گربه در آنجا با گرگ، یک جایزهبگیر (که بعداً فاش میکند خود مرگ است) روبرو میشود و در ادامه آن دو با هم درگیر میشوند.
کرافورد و مرکادو برای این سکانس محوری، از فیلمهای وسترن اسپاگتی سرجو لئونه و فیلمهای آکیرا کوروساوا تأثیر گرفتند. کرافورد میگوید: «لحظهای ناخوشایند است، لحظهای که لحن همهچیز تغییر میکند. تصاویر سریعتر به هم قطع میشوند و مکث بیشتر میشود، دقیقاً شبیه یک وسترن. در یک لحظه سر گربه با تیغ شمشیر گرگ شکاف برمیدارد. ژانوئل برای این صحنه یک نمای نزدیک از چشمان گربه گرفت – این نمای نزدیک سرجو لئونه است – و بعد آن قطره کوچک خون که از پیشانیاش جاری میشود.»
در این لحظه است که میبینیم احساسات گربه تغییر میکند. او متوجه خطرات موقعیت خود میشود. هایدی جو گیلبرت، سرپرست نویسندگان میگوید: «این صحنه به طرز شگفتانگیزی تاریک است. بیشتر تماشاگران انتظار ندارند چنین صحنه تاریکی را در یک فیلم “گربه چکمهپوش” ببینند.» کرافورد اضافه میکند به پیشنهاد جیم رایان، تدوینگر لحظهای خلق شد که زندگیهای قبلی گربه مقابل چشمانش میگذرد.
بینندگان در «آخرین آرزو» متوجه یک سبک بصری جدید میشوند که به گفته نیت رگ، طراح صحنه، هدف آن «ایجاد حسی شبیه به یک قصه پریان معاصر بود که با تحقیق روی یک رویکرد امپرسیونیستی بیشتر به نقاشی طراحی شد.»
رگ توضیح میدهد: «شخصیت گربه چکمهپوش قبل از فرنچایز “شرک” از دل قصههای پریان متولد شد و سری فیلمهای “شرک” (اولین فیلم، «شرک» در ۲۰۰۱ برنده اولین اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن شد) در این فضای خلاقانه خیلی سرگرمکننده هستند. زمانی که آن فیلمها ساخته شدند، کاری که ما میتوانستیم در حوزه گرافیک کامپیوتری بهخوبی انجام دهیم این بود که انیمیشن حس طبیعیتری داشته باشد.»
او میگوید: «با تازهترین نرمافزارهای انیمیشن کامپیوتری (که دریمورکس انیمیشن تعدادی از آنها را برای «آخرین آرزو» به کار گرفت)، ما میتوانیم نگاه خلاقانه متفاوتی به کامپیوتر و اجرای کار روی پرده بزرگ داشته باشیم. حالا میتوان بهجای تمرکز بر این که دنیای یک فیلم انیمیشن طبیعیتر حس شود، واقعاً از یک تجربه مصور، فانتزی و از جنس قصههای پریان برای تماشاگر استفاده کرد تا آن قصهها به ریشههای اولیهاش برگردند.»
این نگاه در صحنه میخانه بین گربه و گرگ مشهود است. کرافورد توضیح میدهد: «هدف صحنه این بود که گربه برای اولین بار احساس ترس کند و به فناپذیری خود پی ببرد. توانایی بیان این مسئله، نه به معنای واقعی بلکه بهصورت امپرسیونیستی، ابزار دیگری در جعبهابزار ما بود.»
پس از موفقیت اولین فیلم «گربه چکمهپوش» در ۲۰۱۱، باندراس کاملاً مطمئن بود دنباله اسپین آف فرنچایز «شرک» ساخته میشود. درواقع، چرا نباید این اتفاق میافتد؟ فیلم اول با واکنش مثبت منتقدان روبرو شد و با بودجه ۱۳۰ میلیون دلاری، ۵۵۰ میلیون دلار در دنیا فروخت. سالها همه از باندراس درمورد دنباله «گربه چکمهپوش» سؤال میکردند، اما پروژه به تعویق افتاد، در درجه اول به این دلیل که انبیسییونیورسال در ۲۰۱۶ دریمورکس انیمیشن را خرید.
باندراس میگوید: «حقیقت این است که همیشه میگفتم، “ما این کار را انجام میدهیم.” اما هر بار به دلایل مختلف به تعویق میافتاد. بهدفعات با من تماس میگرفتند و میگفتند، “هی، ما یک فیلمنامه جدید داریم، برای تو میفرستیم، آن را بخوان و نظرت را بگو.” الان ۱۰، ۱۱ سال از آخرین بار میگذرد، اما ما دوباره آمدیم.»
گربه چکمهپوش در فیلم جدید نهتنها از مرگ، بلکه از خانواده خلافکار گُلدیلاکس و سه خرس (با صداپیشگی فلورنس پیو، الیویا کلمن، ری وینستون و سامسون کایو) نیز فراری است و البته با پیشی، عشق خود در فیلم اول که آخرین لحظه قید ازدواج با او را زد، مواجه میشود.
«آخرین آرزو» با یک مزیت منحصربهفرد برای باندراس همراه بود. او میتوانست نقشآفرینی خود را در زادگاهش مالاگا در اسپانیا، جایی که بهعنوان مدیر هنری تئاتر سوهو سرش حسابی شلوغ است، ضبط کند.
باندراس به یاد میآورد: «یک استودیو درست روبروی سالن تئاتر ما است و من آن روزها اجرا داشتم. در یک نمایش موزیکال بازی میکردم. فرصت داشتم دوشنبهها روی فیلم کار کنم. بعضی وقتها بین جلسهها یک ماه فاصله میافتاد. گاهی اوقات این فاصله یک هفته بود. بستگی به این داشت که انیماتورها چقدر به صدای من نیاز داشتند. درمجموع، کار به روال فیلم اول انجام شد. من با همه کسانی که در تولید فیلم مشارکت داشتند آنلاین در ارتباط بودم. در هر جلسه با کارگردان، فیلمنامهنویسان و تهیهکنندگان در تماس بودم. همه ما صحبت میکردیم و همزمان کار را جلو میبردیم.»
باندراس عموماً برای هر جلسه ضبط که بیش از سه ساعت طول نمیکشید، متن دو تا چهار صحنه دریافت میکرد و اغلب فرصت بداههپردازی داشت.
بازیگر نامزد اسکار خاطرنشان میکند: «در یک جلسه بداهه، ایدهای جدید به ذهن میرسد و ناگهان کسانی که دور و بر هستند میگویند: “اوه، صبر کن. این ایده خوبی است.” دری به یک چیز کاملاً جدید باز میشود که در ابتدا به آن فکر نمیشد. از وقتی ما این کار را از سالها قبل، ۲۰ سال پیش شروع کردیم، همیشه این اتفاق افتاده است. برای من خیلی شگفتانگیز بود، چون نمیدانستم این فیلمها چطور ساخته میشوند. راستش را بگویم، فکر میکردم اول انیمیشن ساخته میشود و بعد شما صدایتان را وارد میکنید، کمی همگامسازی میکنید و تمام. نمیدانستم این کار برعکس انجام میشود که به شما اجازه میدهد خیلی خلاق باشید.»
باندراس اعتقاد دارد آنچه گربه چکمهپوش در «آخرین آرزو» تجربه میکند «انعکاس» دورانی است که در آن زندگی میکنیم. او میگوید: «این انعکاس کمی عمیقتر از حد معمول است، بهویژه زمانی که گربه متوجه میشود فقط یک زندگی برایش باقی مانده است. بعد این همه انعکاس شروع میشود، این حملات عصبی که او را آزار میدهد. ما قبلاً این نوع رویکرد وجودی را به شخصیت گربه نداشتیم. از همان ابتدا که فیلمنامه را خواندم این نکته برایم خیلی جذاب بود و بعد ما آن را به یک روش بسیار جالب توسعه دادیم.»
فیلم در یک غافلگیری، امکان پیوستن دوباره گربه به دوستانش شرک، فیونا و خر در فیلم جدید «شرک» را مطرح میکند که برای اکران در سال ۲۰۲۳ در نظر گرفته شده است. خود باندراس تا قبل از روی پرده رفتن «آخرین آرزو» از این موضوع بیخبر بود.
او میگوید: «آنها به من نگفتند: “تو نباید چیزی بگویی.” چون من هیچچیز از این موضوع نمیدانستم. نمیدانستم آن صحنه در فیلم است. خودم تعجب کردم. چند هفته پیش از اکران، وقتی فیلم را دیدم و پایان آن را دیدم، گفتم: “اوه، جالب است.” بنابراین، من اولین کسی بودم که تعجب کردم، چون در فیلمنامه نبود.»
باندراس اضافه میکند: «فکر میکنم تصمیم خیلی هوشمندانهای است که همه آن شخصیتها را که واقعاً دوستشان داریم و بخشی از فرهنگ پاپ شدهاند، برگردند. گربه در فیلم دوم “شرک” متولد شد؛ بنابراین تجربه زیبایی است که به عقب برگردم و دوباره با آن بچهها کار کنم.»
«گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» از چهارشنبه ۲۱ دسامبر ۲۰۲۲ روی پرده سینماها رفت.
منبع: سایفای، هالیوود ریپورتر، د پلیلیست