مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا
فیلم کوتاه جایی است که در آن نویسنده و کارگردان باید در فشردهترین زمان ممکن همه آن چیزی را که مدنظرشان است به تصویر بکشند به نحوی که تماشاگر اثر در پایان فیلم احساس کمبود و یا خلایی نکند. این امر شامل روایت داستانی بیکم و کاست و کامل است. سختی کار در این حوزه زمانی بیشتر به چشم میآید که کارگردان بخواهد در زمانی کوتاه مثلا تا ده دقیقه یک فیلم ترسناک و دلهرهآور که در برگیرنده همه نمودهای این ژانر باشد رابه تصویر بکشد. همه ما میدانیم که در یک اثر ترسناک برای آنکه مخاطب با کاراکترهای مورد نظر کارگردان همراهی و در عین حال همذاتپنداری داشته باشد نیاز به مقدمهای نسبتا مفصل دارد تا در نهایت در یک سوم پایانی اثر بتواند مخاطب فیلمش را درگیر کند که خب در غالب اوقات این اتفاق نمیافتد.اگر از زمره کسانی هستید که حال و حوصله دیدن فیلم ترسناک بلند را ندارید (احتمالا به این جهت که بیشتر تجربههایتان منجر به نتیجه مطلوب که همانا ترس و دلهره بوده نشده است) به شما پیشنهاد میکنم دیدن فیلم کوتاه «کرسویک» (Creswick) را از دست ندهید.
فیلم «کرسویک» فیلمی درام و ترسناک محصول ۲۰۱۷ استرالیا به کارگردانی ناتالی اریکا جیمز (Natalie Erika James) است که در زمانی کمتر از ۱۰ دقیقه ضمن رعایت تمام قواعد فیلمهای ترسناک با مقدمهای کوتاه موفق میشود در دل و ذهن مخاطب ترس و دلهره را ایجاد کند. فیلم همه نمودهای یک اثر ترسناک همچون خانهای قدیمی و تک افتاده در دل جنگل، اسباب قدیمی، عروسکِ بازی با شکل و شمایل خاص، پدری نجار و پیر و تنها که دچار توهماتی شده است و…
شالوده اصلی فیلم اما بر مبنای ترسهای دوران کودکی سمی دختر خانواده شکل گرفته است.از آن ترسهای بیخود و بیجهتی که در نهاد آدمها تا زمان مرگ هم خواهد بود. تجربهای که همه ما به اشکال مختلف از سر گذراندهایم و البته هنوز اگر در همان موقعیتها قرار بگیریم ناخودآگاه تجربه دوباره ترس را خواهیم داشت.
در فیلم «کرسویک» میبینیم که چگونه مواجهه سمی که دختر خانواده و زنی میانسال است با لوازم و ابزار بازی دوران کودکی او میتواند آغازگر یک بحران روحی در او باشد. نخستین اتفاق زمانی میافتد که او دفترچه نقاشی دوران کودکی خود را مییابد و آن را ورق میزند. این دفترچه حاوی نقاشی یک تونل تاریک است که در انتهای آن گویی کسی ناشناخته و مرموز در حال آمدن است . ترس و وحشت سمی از خانه دوران کودکیاش از همین جا آشکار میشود. در ادامه در کارگاه نجاری پدر، یک صندلی زیبا توجه سمی را جلب میکند و او میخواهد آن را لمس کند که ورود ناگهانی دستی که بعد متوجه میشود دست پدر او بود، نخستین جرقه واکنش نسبت به وهم و ترس را با توجه به نقاشی دوران کودکی که پیشتر آن را دیده بودیم در او شکل میگیرد. در ادامه پدر در پاسخ به پرسش سمی که چرا میخواهد آنجا را (خانه و کارگاه) را بفروشد میگوید: بچه که بودی از اینجا متنفر بودی که همین مساله تاکیدی است بر صحت ترسهای دوران کودکی سمی. در ادامه وقتی پدر ادعا میکند نیرویی تاریک و ترسناک در خانه حضور دارد تا آنجا که سگ خانواده در کارگاه نمیخوابد و ترجیح میدهد بیرون خانه باشد این ترس در وجود سمی پررنگتر هم میشود.
کارگردان با این مقدمه کوتاه و تاثیرگذار مخاطب را آماده مواجهه با چیدمانی میکند که مد نظر اوست و در نهایت میتواند بخشی از ترس و دلهره را به خوبی به تماشاگر منتقل کند. فیلم «کرسیوک» نشان میدهد اگر یک فیلم کوتاه در وهله نخست فیلمنامهای چفت و بستدار داشته باشد میتواند در کوتاهترین زمان ممکن مخاطبش را با خود همراه سازد. درست مثل یک داستان مینی مالیستی و یا یک بیت شعر.
تماشای آنلاین فیلم «کرسیوک» در نماوا