مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
دیوید تننت، درحالیکه روی یک صندلی حصیری در باغ بزرگ و خالی یک هتل مجلل نشسته بود به ایوانِ با ستونهای صورتی هتل نگاه کرد و گفت: «یک جای مناسب برای فیلمبرداری!» اشاره او به معماری دوران استعمار و نقش خود در سریال دور دنیا در هشتاد روز (Around the World in 80 Days) بود، یک مجموعه تلویزیونی جدید بر اساس رمان ژول ورن در ۱۸۷۲.
فوریه ۲۰۲۱ بود و آخرین روز اقامت تننت در کیپ تاون، جایی که او و بقیه بازیگران «دور دنیا در هشتاد روز» برای تکمیل فیلمبرداری دور هم جمع شده بودند، تقریباً یک سال پس از آن که همهگیری کرونا تولید پروژه را متوقف کرد. تننت به یاد میآورد: «داشتم وسایلم را جمع میکردم به کیپ تاون بروم که آفریقای جنوبی اعلام قرنطینه کرد و پروژه متوقف شد. حس خاصی دارم که توانستیم برگردیم و خط پایان از اینجا معلوم است.»
ده ماه بعد، آنها خط پایان را پشت سر گذاشتهاند. سریال هشت اپیزودی «دور دنیا در هشتاد روز» که برداشتی جالب از داستان ورن است، دوم ژانویه ۲۰۲۲ از «مسترپیس» شبکه پیبیاس پخش شد. (سریال در بریتانیا ۲۶ دسامبر ۲۰۲۱ روی آنتن بیبیسی وان رفت.)
نگاهی از دریچه قرن بیست و یکم
فیلمها و سریالهای زیادی با الهام از رمان ورن ساخته شدهاند، از همه مهمتر نسخه ۱۹۵۶ مایکل تاد با بازی دیوید نیون که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد و بازیگرانی چون نوئل کوارد، مارلنه دیتریش، فرانک سیناترا و باستر کیتون در آن نقشهای کوتاه بازی کردند. در یک نسخه کمتر وفادار در ۲۰۰۴، جکی چان نقش پاسپارتو، خدمتکار داستان (که در اصل فرانسوی است) را ایفاء کرد.
اما نسخه تلویزیونی با توجه به حساسیتهای معاصر طراحی شد و گروه متنوعی از شخصیتها را معرفی میکند. یک روزنامهنگار جوان بلندپرواز، ابیگیل فورتسکیو (لیونی بنش) و نسخه بهروز شده پاسپارتو (با بازی ابراهیم کوما بازیگر سیاهپوست فرانسوی) در کنار فیلیس فاگ (تننت) – یک انگلیسی کمحرف که ایدههای اولیهاش درباره دنیا مبتنی بر دیدگاه دوران استعمار است و هتل مجلل ما نمونه آن است – در کانون توجه قرار دارند.
تننت گفت: «ما در دنیای ۱۸۷۲ هستیم؛ خیلی سال پیش، اما سریال از دریچه قرن بیست و یکم به آداب اجتماعی و انتظارات آن دوران نگاه میکند.»
داستان سریال در یک باشگاه اجتماعی مردانه کسالتآور در لندن به نام رفورم کلاب شروع میشود، جایی که فاگ در روزنامه مقالهای را میخواند که در آن یک خط راهآهن هند که احداث آن اخیراً به پایان رسید، ازنظر تئوری سفر دور دنیا در هشتاد روز ممکن میسازد. او با تحریک یکی دیگر از اعضای باشگاه که میانه خوبی با او ندارد، مبلغ قابل توجهی (حدود سه میلیون دلار امروز) شرط میبندد که بتواند دور دنیا سفر کند و هشتاد روز بعد در شب کریسمس تا ساعت یک به باشگاه برگردد.
اشلی فرو، نویسنده اصلی سریال گفت: «این یک مقدمهچینی محشر است، مردی شرط میبندد و با موانع و زمان مسابقه میدهد. یک فیلمنامهنویس همیشه در جستجوی چنین پیشفرض بزرگی است.» او ادامه میدهد: «اما سریال جدید بیشتر یک تجسم دوباره است تا یک اقتباس.»
در این نسخه، ابیگیل – که مطالب خود را با نام ابیگیل فیکس، نام فامیل مادرش منتشر میکند – نویسنده مطلبی است که فاگ را به بستن شرط ترغیب میکند. او با وجود مخالفت فاگ و پدرش (جیسون واتکینز) که صاحب روزنامه است، تصمیم میگیرد فاگ را همراهی کند و گزارش سفر را بنویسد. او همراه با فاگ و پاسپارتو که در اینجا یک پیشداستان و مسیر عاطفی بهمراتب پیچیدهتری نسبت به کتاب دارد، بخشی از سه ماجراجوی دور از ذهن سریال را تشکیل میدهد.
سیمون کرافورد-کالینز، مدیر تولید سریال گفت: «هدف ما این نبود که نسخهای با سه مرد میانسال سفیدپوست بسازیم، چون میخواستیم داستان برای تماشاگر امروزی طنینانداز باشد و با او ارتباط برقرار کند. ایجاد تغییر برای رسیدن به فضای متنوعتر که همچنان به آن دوران وفادار باشد، چیزی بسیار طبیعی به نظر میرسید.»
نویسندگان همچنین شخصیتهای تاریخی واقعی مانند باس ریوز افسانهای (گری بیدل) را که از بردهداری فرار کرد و معاون مارشال ایالات متحده شد و زن زیبای مشهور انگلیسی، جین دیگبی (لیندزی دانکن) را در نقشهای کوتاه به داستان اضافه کردند.
استیو بارون که پنج اپیزود «دور دنیا در هشتاد روز» را کارگردانی و به توسعه خطوط داستانی کمک کرد، گفت: «جین دیگبی یک شخصیت اشرافی و شگفت بود که روابط رسواکنندهای با افراد مختلف داشت و با یک شیخ ازدواج کرد. او در آن زمان و در سفر فاگ، حدودا ۵۴ ساله بود و فاگ از او میترسید، بنابراین به نظر راهی عالی برای نشان دادن بیشتر شخصیت فاگ بود.»
الهام گرفتن از یک روزنامهنگار
برای بینندگانی که با رمان ورن آشنا هستند، نام فیکس آشناست، نامی که ابیگیل به عنوان راهی برای فاصله گرفتن از پدرش انتخاب کرده است. این نام همان طور که فرو توضیح میدهد، به کارآگاه فیکسِ «نسبتاً خستهکننده» در کتاب اشاره دارد، اما به گفته فرو، منبع الهام ابیگیل فیکس، نلی بلای، روزنامهنگار آمریکایی بود که در ۱۸۹۰ کتاب ورن را سرمشق قرار داد و دور دنیا سفر کرد. (او این کار را در ۷۲ روز انجام داد.)
فرو افزود این که پاسپارتو یک فرانسوی رنگینپوست باشد «طبیعی» به نظر میرسید. «به عنوان یک نویسنده، وقتی سه نفر با چنین تاریخچههای شخصی متفاوت دارید، کار بیشتری میتوانید انجام دهید.»
برای بنش که آلمانی است و کوما که فرانسوی است، این اولین نقشهای اصلی آنها به زبان انگلیسی بود – و اولین نقش بنش در نقش زنی که زبان مادری او انگلیسی است. بنش در یک مصاحبه تلفنی با خنده گفت: «و ابیگیل حرف میزند و حرف میزند!» (لهجه بریتانیایی بنش در سریال فوقالعاده عالی است.)
او گفت ابیگیل فیکس «خارج از قراردادهای اجتماعی است، اما پیشینه واقعی دارد.»
او ادامه داد: «من فکر میکنم انگیزه ابیگیل از نیاز بسیار عمیق او به ثابت کردن خودش به پدرش، خودش و جامعه ناشی میشود که نشان دهد با وجود جنسیت و سنش یک روزنامهنگار خوب و شایسته است.»
کوما گفت وقتی به نقش نزدیک و متوجه شد که پاسپارتو یک مرد سیاهپوست و یک شخصیت اصلی است، شگفتزده شد. او در یک مصاحبه تلفنی گفت: «به نظرم کاری جسورانه بود و کنجکاو شدم».
او افزود: «در کتاب، شخصیتها واقعاً تحول پیدا نمیکنند، اما در سریال ما تحولات واقعی را شاهد هستیم. برای پاسپارتو، چالش این است که با زندگیاش کنار بیاید، به آدمها اعتماد کند، چون وقتی سیاهپوست هستی همیشه پیشفرضهایی وجود دارد. او در این سفر توانایی بیشتری برای پذیرش خطر پیدا میکند.»
بارون گفت هنگام کارگردانی بازیگران سعی کرد به تعادلی بین ماجراهای خارقالعاده داستان و رسیدن به لحن واقعیتر دست پیدا کند. او گفت: «احساس میکردم نسخه جدید قطعی وجود ندارد که بگوید “این روح ژول ورن است” و حس میکردم میتوان داستان را بدون این که خیلی نمایشی یا گسترده باشد، امروزیتر کرد. شما میتوانید با داستان شوخی کنید، اما من میخواستم چیزی بسازم که تماشاگر بتواند با آن ارتباط برقرار کند.»
سواری به سوی ناشناختهها
تننت گفت فیلم ۱۹۵۶ را ندیده است. او گفت: «دیوید نیون بسیار بااستعداد است و ابتکار عمل دارد و این خطر بود که سعی کنم از کار او تقلید کنم و امکان داشت به این نسخه مربوط نباشد.» به گفته تننت، «فاگ در کتاب یک شخصیت نسبتاً غیر قابل درک و تقریبا بیخیال است. او کاملاً اسرارآمیز و بدون وحشت است و اگر زندگی احساسی داشته باشد، عمیقاً پنهان است. درحالیکه فاگِ من پر از ناامنی و شکست است و اصلاً قهرمان نیست. بقیه قهرمان هستند.»
تننت در مصاحبه تلفنی بعدی در اواسط دسامبر گفت که سفر احساسی فاگ در واقع قلب این اقتباس جدید است. او گفت: «برای شخصیت، این یک سفر به دور دنیا و به درون روح است. او مردی ممتاز است که به طرز ترسناکی از زندگی هراس دارد و همه چیز برای او یک سواری به سوی ناشناختهها است.»
و تننت افزود: «ما سخت روی هیجانها و ریزشها کار کردیم.»
فرو گفت قوس روایی سریال بر اساس مسیری که مسافران دنبال میکنند شکل میگیرد و از شرق، از اروپا به یمن، هند، هنگ کنگ، اقیانوس آرام و به سواحل غربی و شرقی ایالات متحده میرود و سپس به لندن برمیگردد. (فرو توضیح داد جدا از صحنههای کوتاه که در لندن فیلمبرداری شد، سریال در آفریقای جنوبی – که جای «کشورهای داغ» را گرفت – و در رومانی – که برای صحنههای اروپا و آمریکای شمالی استفاده شد – فیلمبرداری شد.)
فرو با اشاره به سال ۱۸۷۲ گفت: «تحقیقات اغلب برای یافتن چیزی بود که واقعاً در آن سال در آن کشورها اتفاق افتاد.» او توضیح داد از رویدادهای تاریخی واقعی برای گسترش پیرنگ استفاده شد که شامل ناآرامیها در پاریس، «کثافتکاری سیاسی» در هند و یک مورد که در آن باس ریوز یک زندانی سفیدپوست را دادگاهی میکند، میشد.
فرو گفت: «هر اپیزود در کشوری متفاوت روی میدهد و یک خط داستانی مجزا دارد، بنابراین اپیزودها تقریباً شبیه یک فیلم کوتاه هستند. این برای تلویزیون بسیار جاهطلبانه بود چون از منظر طراحی، شما باید هر اپیزود را از ابتدا بسازید.»
همه عاشق یک سریال تاریخی هستند
روایت داستانی که در دوران استعمار امپراتوری بریتانیا اتفاق میافتد ممکن است امروز موضوعی حساس باشد. با این حال، تننت گفت از منظر قرن بیست و یکم، «باید اذعان کنید این چیزی نیست که برای آن جشن بگیرید.»
او افزود: «فکر میکنم این بخشی از سفر فاگ است – این درک که دنیایی که در آن زندگی میکند لزوماً آنطور نیست که باید باشد؛ و شما پاسپارتو را دارید که به همه چیز با ناخشنودی نگاه میکند، لنز دیگری از تاریخ استعمار. من فکر میکنم مردم اعتقاد داشته باشند این زمانی در تاریخ است که ما احساسات متفاوتی درباره آن داریم.»
او بعد پوزخندی زد، به صندلی خود تکیه داد و به اطراف باغ زیبا نگاه کرد. «اما همه عاشق یک سریال تاریخی هستند!»
منبع: نیویورک تایمز (رازلین سالکس)
تماشای سریال دور دنیا در هشتاد روز در نماوا