مجله نماوا، علیرضا نراقی
«مشق امشب» به ما نشان میدهد که دانشآموزان ابتدایی در ایران به دو دسته کلی تقسیم میشوند: یکی کودکان؛ با تمام مختصات، شیرینی و سادگیِ آشنایشان و دیگری آنهایی که شبیه به کودکی نیستند. در طرف اول چهرههایی شیرین و خندان با شادی از برخورداری و تصوراتی ابتدایی و سرگرمکننده میبینیم، اما در طرف دیگر چهرههایی با خط و خطوط زیاد، نگاهی غمگین و صدایی خشدار که از نگرانیهای زائد اخلاقی و عاطفی سرشارند و اضطرابهای خردکننده بیارتباط با ماهیت کودکی، روحشان را فرسوده کرده است.
طرف اول در مدرسه درس میخواند، اما طرف دوم در مدرسه استراحت میکند، چراکه مجبورند ساعتها برای کمترین پول کار کنند تا گرسنه نمانند؛ فضای آموزشی یا همان مدرسه برای اینها بازسازی خود برای روز سخت دیگری است. اینجا نشان داده میشود که آموزش فرصتی انحصاری برای کودکی است که توان جسمی و فکری لازم را برای یادگیری دارد؛ فرصتی برای کودکان برخوردار. اما یادگیری برای فقرای کف خیابان و با بیرحمی ذاتی یک شهر بیمار رخ میدهد. آموزش برای آنها ناگوار است و تحصیل یک فانتزی بیش نیست؛ فضایی غیرجدی برای برون رفت از اجبار بزرگسال بودن.
بله «مشق امشب» فقط درباره بیعدالتی آموزشی نیست، بلکه درباره اساس امکان امری به نام آموزش است. امکانی که بیرون از تمام سیاستگذاریهای تربیتی و ایدئولوژیک، ریشه در بیاعتنایی و ناهمگونی اجتماعی و فقر بیمهار دارد. «مشق امشب» درباره شکاف دهشتناک طبقاتی است. تضادی که اساس آموزش را زیر سؤال میبرد و بهجای شکوفایی، مسیر افول و تجربه افسردگی از همان بدو آغاز زندگی را عادی ساخته است. پرسشهایی که فیلمساز در باب معنای زندگی و آرزوهای کودکان میپرسد گویایِ این مسیر افول و افسردگی است.
تراژدی از «مشق شب» تا «مشق امشب»
«مشق امشب» ساخته اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی که در بخش مسابقه ملی پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت نمایش داده میشود، تجربه تأثربرانگیز و تکاندهندهای است. فیلم به شدت مخاطب را درگیر میکند و به سادگی با سؤالاتی دقیق به بطن موضوع میرود و به موضوع، بُعد، پیچیدگی و وسعت میبخشد. سازندگان فیلم به درستی از احساساتگرایی فراتر رفتهاند؛ چرا که دیگر در چنین شرایطی حتی فرصت احساساتی شدن هم نیست؛ اینجا از احساساتگرایی هم جز ضایع کردن تراژدی کار دیگری بر نمیآید.
«مشق امشب»، فیلم درخشان عباس کیارستمی در سال ۱۳۶۷ یعنی «مشق شب» را با بچهها و در بستری امروزی بهروز رسانی کرده است. فیلم نشان میدهد پوستین جامعه ایران از زمان ساخته شدن فیلم کیارستمی بسیار تغییر کرده است و در نتیجه این تغییرات نیز سیستم آموزشی و شیوه نگاه به آموزش و پرورش نیز پوست انداخته است، اما در پس همه این تغییرات چیزی ثابت مانده و آن کودکی نکردن کودکان است.
مدرسهها، ساختمانها، خیابانها و قابهای شهر تغییر کرده، اما جامعه همچنان به همان اندازهی سال ۶۷ بیکودک است. «مشق امشب» با فضاسازی روان، مصاحبههایی ظریف و گیرا، یک مستند اجماعی روشنگر و تأملبرانگیز است که از موضوع خود فراتر میرود و به مینیاتوری از جامعه تبدیل میشود. آموزش مسیری است برای نمایش جامعه، مدرسه بستری است برای تصویرکردن شهر و… کودکان ترانه تلخ آینده را زمزمه میکنند.
تماشای آثار پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت در پردیس نماوا