مجله نماوا، مهگان فرهنگ
مستند بلند «مشق امشب» ساخته اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی، یک فیلم بیادعا درباره همهی کودکان امروز است؛ بهویژه اینکه به رویکرد آموزش نگاهی ویژه دارد. فیلم، فارغ از شعارزدگیهای معمولِ برخی از فیلمسازان در زمینه پرداخت به مسایل کودکان است. این مستند همانطور که به کودکان طبقهی مرفه میپردازد و از آنچه که آنان در زندگی دارند و میخواهند و برایشان مهیا شود میگوید، سراغ آنها که با کاغذ سوخته، صورتِ خود را سیاه میکنند و دایره زنگی میزنند و یا در مترو دستفروشی میکنند و حتی عاشق میشوند، هم میرود.
فیلم با نمایی از درون یکی از مدارس نیازمند شروع میشود و در انتها با حضور آقای میرازیی فیلمبردار فیلم «مشق شب» عباس کیارستمی در لوکیشن مدرسهی شهید معصومی که فیلم در آن ساخته شده بود به پایان میرسد.
فیلم «مشق شب» کیارستمی در (۱۳۶۷) ساخته شده و مستند «مشق امشب» در(۱۳۹۹) با نگاه خلاقانهای به مطالعهی همان وضعیت در جامعهی امروز میپردازد. نگاه آموزشی و زیرساختی – اجتماعی در فیلم بسیار واضح است.
کارگردانهای فیلم، اشکان نجاتی و مهران نعمتاللهی با همان نماهای آشنا که در فیلم عباس کیارستمی دیده میشود، سراغ دانشآموزان سنین ابتدایی رفته و در دو طبقهی مختلف و دو گروه پسر و دختر با همان سوالاتی که در فیلم «مشق شب» دیده میشود، اما به مراتب با پیچیدگیهایی متفاوت کار را پیش میبرند. چرا که جواب بچهها به تناسب شرایط زیسته آنها متفاوت است.
کارگردانان فیلم قصد ندارند، تلاش و قهرمانسازی بچههایی را نشان دهند که قرار است به خوشبختی برسند. به همین دلیل است که در انتخاب فیلم مستند برای این موضوع و به روز کردن نگاهی که در فیلم کیارستمی بوده کار را به سمت یک اثر ارزشمند از نظر مطالعاتی، آموزشی وحتی اجتماعی پیش میبرند. و مخاطب را با طیفی وسیع از گفتوگوهای کودکان امروز روبهرو میکند. از کودکی که با اعتماد به نفس و به راحتی از کشورهای خارجی که به آنها سفر کرده و تفاوتشان میگوید؛ تا کودکی که میگوید: «من پول میگیرم ومیپرم، هرچقدر بیشتر پول بدهند من از ارتفاع بیشتری میپرم.»
تربیت فراتر از آموزش؛ مهمترین دغدغهی فیلم
تناقض و تعارض معیارها، یکی ازاصلیترین چالشها در حوزه تربیت کودکان در خانه و مدرسه است، کودکان، امروزه در خانه و جامعه با بسیاری از هنجارهای پذیرفته شده و الگوهای رفتاری مواجهاند و این در فیلم دیده میشود و در گفتوگو با کارشناسان پرداختن به این مقوله تکمیل میشود.
اشاره به سواد بالای برخی از خانوادهها و نبود دانش و آگاهی در تربیت و برعکس، وجود مشکلات بالا و نداشتن سواد در برخی خانوادههای طبقهی پایین، به واسطهی یک تدوین مناسب به همراه کردن مخاطب کمک میکند. زمان طولانی فیلم میتوانست کمتر شود، اما به مدد تدوین رفت و برگشتها و فراز و فرودهای گفتوگوهای بچهها، مستند را روی پا نگه میدارد. آرزوهای کوچک و بزرگ بچهها و این سخنان بسیار دلنشین است.
این فیلم اما هشدارهای دیگری را نیز برای اجتماع بهویژه آینده دارد. به قول اتوکلاین برگ(A.Klineberg): هیچ علتی به تنهایی برای رفتار پیچیده و متنوعی مثل بزهکاری جوانان کافی نیست. از اینرو، عوامل به وجودآورنده بزهکاری این قشر، به قدری گوناگون و متنوع هستند که برشمردن همه آنها، اگر غیرممکن نباشد، امری بسیار دشوار مینماید. این را میتوان به سنین کم نیز مرتبط دانست. گسستهایی که منجر به مسایل تلخ اجتماعی برای کودکان و در نهایت اجتماع میشود. این گسست فقط متعلق به گسست خانوادههایی که در فقر هستند، نیست، میتواند در خانوادههای مرفه نیز باشد. فیلم و کارگردان آن، از هرگونه قضاوت و نتیجهگیری دست میکشند.
فیلم مرجع بسیار خوبی برای خانوادهها، کادر آموزشی و تمامی افرادی است که دغدغهی اجتماع و فردا را دارند. برای کسانی که به زیرساختهای رشد در یک کشور میاندیشند. این فیلم یک مطالعهی میدانی از کودکانی است که قراراست چندین سال دیگر در این اجتماع به جوانان و افراد مهم تبدیل شوند.
همانگونه که فیلم «مشق شب» کیارستمی، بچهها و مدرسهی تصویر شده در آن و صحبتهای فیلم بعد از گذشت سالها همچنان دارای جذابیت است، «مشق امشب» نیز میتواند به عنوان یک مرور و بهروز کردن این موضوع و در قیاس با آن یک آگاهیدهنده کلی باشد؛ تاکید بر این نکته که باید چندین سال، یا دو سه دهه بگذرد تا باز یک بازنگری نیاز شود.
فیلم با محوریت گفتوگوهای بچهها، از دل بچهها، اجتماع، جهان اندیشهشان به فراخور توانشان سخن میگوید و حتی اشاره به برخی از رفتارهای والدین کودکان درهردو قشر دارد. پسرانی که آرزوی داشتن مازارتی و نجات حیوانات و دامپزشک شدن و حتی شاه شدن دارند تا آنها که آزاد شدن پدرشان از زندان شیرینترین لحظهی زندگیشان بوده و یا درجواب بهترین خبر زندگی، فقط سکوت میکنند.
تماشای آثار پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت در پردیس نماوا