مجله نماوا، سحر عصرآزاد
فیلم سینمایی «مسافران» یک درام علمی- تخیلی با محوریت سفری فضایی به کهکشانی دور است که انسان را در مواجهه با تنهایی ابدی و حضور ناگهانی عشق به چالش میکشد تا دست به انتخابی خطیر بزند.
مورتن تیلدام فیلمساز نروژی که آثاری شناخته شده همچون «بازی تقلید» و «هد هانترز» را در کارنامه دارد، این فیلم را سال ۲۰۱۶ براساس فیلمنامهای جاهطلبانه از جان اسپیتز به تصویر کشید. نویسندهای که آثار متعددی از جمله فیلمنامه اثر تحسین شده دنی ویلنوو؛ «تلماسه» ۲۰۲۱ را در کارنامه دارد.
محوریت این درام دو ساعته با سفر بدون بازگشت یک ستارهپیما با بیش از ۵۰۰۰ مسافر و خدمه به سیارهای قابل سکونت طی ۱۲۰ سال است. سفری که با خواب مصنوعی مسافران آغاز میشود، اما نقص فنی ناشی از برخورد شهاب سنگ، باعث میشود مسافری؛ یک مهندس مکانیک جوان به نام جیم پرستون (کریس پرت) ۹۰ سال زودتر از خواب بیدار شود.
نیمه ابتدایی فیلم به طرح و بسط این موقعیت دراماتیک هم به جهت علمی و استراتژیک هم به جهت موجودیت انسانی میپردازد که همراه با پرسشهای فلسفی عمیق و درونی است. مردی که میتواند تمثیلی از بشر اولیه با امتیاز توانمندی و مهارت فردی در محیطی غنی از امکانات تلقی شود.
در اولین نگاه به نظر میآید جیم نباید مشکل حاد و مهمی داشته باشد؛ چراکه هم ابزار و امکانات ادامه حیات برایش مهیاست هم اینکه با تکیه بر دانش و شناخت خود میتواند موانع را از پیش رو برداشته و به نوعی فرمانروای سرزمین تنهایی خود باشد!
او حتی به شکل نمادین قادر است کهکشان و ستاره ها را مُسخّر خود کند و از امکانات و شرایط انحصاری بهره مند شود. اما چگونه است که طی یک سال ماندن در این موقعیت، به تدریج همه چیز مفهوم خود را برایش از دست داده و زیر سایه یک وضعیتِ آشنا رنگ میبازند؟ وضعیتِ تنهایی…
نویسنده و فیلمساز توانستهاند با ظرافت خوانشی تازه و مدرن از تنهایی بشر و چالشهای پیش روی انسانِ تنها برای فرار از بحران انزوا آنهم با رنگامیزی (تنهایی در کهکشان) داشته باشند که این وضعیت را تراژیک تر و ترسناکتر جلوه میدهد. چالشی که میتواند او را تا پرتگاه خودکشی و مرگ خودخواسته رهنمون کرده و به این شیوه مفهوم تنهایی را تعمیق دهد.
در چنین وضعیتی که تنها همدم جیم یک ربات بارمن و خوش مشرب به نام آرتور (مارتین شین) است، درام با ورود یک عنصر محرک دچار تغییر و تحولی جدید شده و این وضعیت ثانویه به گونهای غافلگیرکننده مرد تنهای کهکشان را به چالش میکشد.
مواجهه با یک مسافر زیباروی؛ آرورا (جنیفر لارنس) که در خواب مصنوعی به سر میبرد، جیم را دچار تردیدی اخلاقی میکند: آیا او حق دارد برای فرار از تنهایی یا حتی عشق، یک انسان دیگر را از هدف غایی خود (بیدار شدن در ۹۸ سال آینده به مقصد سیاره ای دور) منفک کند؟ به گفته بهتر او حق دارد آرورا را از خواب مصنوعی بیدار کند تا خودش تنها نباشد؟
این وضعیت خطیرِ ثانویه بهخصوص در لوکیشن ایزوله و بسته ستارهپیما و شرایط خاصی که تنهایی جیم را بغرنجتر میکند، در کنار امکانات انحصاری که در اختیارش قرار گرفته (مثل امکان آگاهی از گذشته زندگی آرورا، تماشای مصاحبهاش، بیدار کردن او و …)، میتواند با ظرافت پرسش اخلاقیِ (عشق برای خودخواهی یا دیگرخواهی) را ترجمانی تازه کند.
نویسنده و فیلمساز در این بخش نیز رویکرد هوشمندانه خود را متمرکز بر ماهیت وجودی عشق، رابطه عاطفی و دیگرخواهی کردهاند تا امکانی فراهم کنند که سویههای مختلف آن بر بستری غیرکلیشهای نمود پیدا کند. به گفته بهتر تلاش کردهاند روابط انسانی از دریچهای تازه مورد توجه قرار بگیرد که علامت سوالهای بسیاری را برای هر ذهن تحلیلگر در پی دارد.
در این بخش از فیلم، جیم رویای ارتباط و نزدیکی با آرورا را به شکل واقعی تجربه کرده و در مسیر دریافت عشق متقابل او قرار میگیرد؛ البته با یک حفره به بزرگی دروغی که درباره چرایی و چگونگی بیدار شدن دختر به او گفته و تنها ربات آرتور از آن باخبر است.
خط اصلی درام با تکیه بر مولفههای رئال و آشنا در هر رابطه عاطفی، به واسطه بستر و اتمسفر انتخابی در مسیری غیرقابل پیشبینی و غیرکلیشهای حرکت میکند. همین خرق عادتها است که میتواند مخاطب را از ظرفیتهای مغفول روابط انسانی و حفرههایی که منجر به قهقرا رفتن یک رابطه میشوند، آگاه کند.
در نقطه اوج و شکوفایی عشق است که آرتور بدون مصلحتاندیشیِ متداول انسانی، آرورا را از راز جیم (که به گفته خودش دیگر رازی با آرورا ندارد) آگاه میکند و اینجاست که حفره پنهان این رابطه تبدیل به شکاف بین این زن و مرد میشود. شکافی درونی که به شکل عینی در هسته مرکزی ستاره پیما نیز ایجاد میشود و با شدت گرفتن، آنها را وارد چالش مرگ و زندگی میکند؛ ۹۹ سال تنهایی یا عشق برای امروز؟
این پرسشی است که جیم و آرورا باید به واسطه آزمون از سر گذشته و کیفیتی از عشق که در کنار هم تجربه کردهاند، پاسخش را بدهند و یک انتخاب داشته باشند.
طی این آزمون جیم از مرحله خودخواهی در عشق عبور کرده و به دیگرخواهی رسیده، به همین واسطه میخواهد تنها امکان موجود را به آرورا بدهد تا دوباره به خواب مصنوعی برود و ۹۸ سال بعد به رویای نوشتن یک داستان مهیج از این سفر فضایی در آینده برسد.
آرورا هم این فرصت را دارد تا به رویای دیروزش که او را وادار کرده قید زندگی روی کره زمین را بزند و به سفری بیبازگشت بیاید، جامه عمل بپوشاند. اما تجربه عشقی که روی زمین طعمش را نچشیده، تردید به جانش میاندازد؛ عشق برای زمانی نامعلوم و قطعاً کوتاهتر از زندگی تا ۹۸ سال آینده!
فیلم «مسافران» که به طرزی عجیب بین مخاطبان ایرانی مهجور مانده و کمتر به آن پرداخته شده، این امتیاز مهم را دارد که با ایده بسط و گسترش و خوانشی تازه از مواجهه انسان با وضعیتهای متداول و آشنا بر بستر غیرمتعارفِ یک سفر فضایی در کهکشان، منطق علمی و علت و معلولی موقعیت و رویدادها را تا جای ممکن به درستی بنا میکند.
در این شرایط فضاسازی و طراحی صحنه، بهخصوص جلوههای ویژه بصری و … نقشی اساسی در باورپذیری و تأثیرگذاری لایههای درونی درام دارند. بهخصوص در سکانسهای اکشن که قرار است خطیر بودن موقعیت مرگ و زندگی و چالشهای این دو کاراکتر برای عبور از آزمون حیاتی عشق واجد اهمیت و تأثیرگذاری شود.
تماشای آنلاین فیلم «مسافران» در نماوا