مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
ده سال پیش، دیوید لاوری یک فیلمساز تگزاسی تقریباً ناشناخته بود که فیلم کوتاه خود «پیشگام» را در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش گذاشت. بعدازآن، او کار خود را با کارگردانی پروژههای استودیویی مانند «اژدهای پیت» تولید دیزنی و «پیتر پن و وندی» که آن هم تولید دیزنی است و سال آینده اکران میشود، و همچنین عاشقانه «پیرمرد و اسلحه» با بازی رابرت ردفورد ادامه داد.
لاوری در تمام این فیلمها یک قصهگوی مبتکر و غیرقابل پیشبینی است که کارش در لحظاتی شگفتآور و صمیمانه، صرف نظر از مقیاس هر کدام از این فیلمها غرق میشود. لاوری که پس از «اژدهای پیت» فیلم بسیار کمهزینه «یک داستان ارواح» را ساخت، همچنان بین فیلمهای پرخرج و کمخرج حرکت میکند، درحالیکه هر بار تلفیق حساسیت و قصهگویی معمایی او بیشتر و عمیقتر میشود.
این مسیر با «شوالیه سبز» (The Green Knight)، بلندپروازترین پروژه او تا به امروز که اقتباسی از شعر قرن چهاردهمی «سِر گاوین و شوالیه سبز» است، ادامه مییابد. دِو پَتِل در این فیلم که تولید شرکت ای۲۴ است، نقش سر گاوین، برادرزاده دمدمی شاه آرتور را بازی میکند. سر گاوین پسازآن که حاضر میشود با شوالیه سبز، یک مخلوق مرموز مبارزه کند، باید یک سال بعد راهی سفری عجیب و پرمخاطره به «کلیسای سبز» شود تا بار دیگر در برابر شوالیه سبز که ظاهری شبیه درخت دارد، قرار گیرد، زیرا سر گاوین در اولین دوئل موافقت کرد هر ضربهای به شوالیه سبز بزند، در دوئل بعدی، بدون مقاومت، همان ضربه را دریافت کند. ماجراجوی جسور در سفری که او را ناچار به رویارویی با فناپذیری خود میکند، با ارواح، غولها، یک مثلث عشقی عجیب، و یک روباه که حرف میزند، روبرو میشود.
آلیسیا ویکاندر، جوئل اجرتون، ساریتا چودری، شان هریس، رالف اینسون و کیت دیکی، از دیگر بازیگران «شوالیه سبز» هستند که از ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا روی پرده رفت و با استقبال منتقدان سینما روبرو شد. کارگردانی لاوری، مضامین فیلم، نقشآفرینی پتل و فیلمبرداری اندرو دروز پالرمو، از مواردی است که منتقدان آن را تحسین کردهاند.
«شوالیه سبز» مانند بسیاری از آثار لاوری، مفهوم نامعمول خود را با تصاویر جذاب و موسیقی متنِ پر جنب و جوش ادغام میکند که نتیجه آن یک ریف خلسهوار در ژانر فانتزی است. کاوش سر گاوین برای راه پیدا کردن به پرده بزرگ سینما، مدتها منتظر ماند. ای۲۴ ابتدا در نظر داشت «شوالیه سبز» را اولین بار در دنیا در جشنوارهSXSW ۲۰۲۰ به نمایش درآورد، اما آن دوره جشنواره در اوایل همهگیری کرونا لغو شد و اکران فیلم به تعویق افتاد. در همان حال که لاوری با بحران وجودی پیرامونِ خود مقابله میکرد، این تأخیر به او فرصت داد که پروژه خود را در اتاق تدوین مجدداً بررسی کند.
لاوری ۴۰ ساله که متولد میلواکی در ایالت ویسکانسین در آمریکاست، در این گفتوگو در مورد پیدایش «شوالیه سبز» و این که چگونه بیماری همهگیر او را مجبور کرد دوران کاری خود را با نگاهی کاملاً جدید در نظر بگیرد، صحبت کرد. او همچنین به آینده اکران فیلمها روی پرده بزرگ و نگرانیها درمورد این مسئله، که فیلم بعدیاش را نیز شامل میشود، اشاره کرد.
متن اصلی «شوالیه سبز» از دوران دانشکده ذهن شما را درگیر کرده بود. اولین بار چه زمانی به ایده تبدیل آن به فیلم نزدیک شدید؟
تا حدود ۱۱ ماه قبل از شروع فیلمبرداری چنین ایدهای نداشتم. یک مشغله ذهنی بسیار ناگهانی بود. مطمئناً همیشه میخواستم یک فیلم فانتزی بسازم، چه «ویلو» باشد یا «ارباب حلقهها». همیشه آن ژانر را دوست داشتم. در آن مقطع خاص از زندگی، میخواستم فیلمی درباره کسی در حال جستجو بسازم. به شعر برگشتم و فکر کردم که الگوی خوبی برای یک فیلم خواهد بود. حتی نمیدانستم لزوماً «سر گاوین و شوالیه سبز» را اقتباس میکنم. قصد داشتم از عناصر آن متن برای فیلمی استفاده کنم که چیزی متفاوت و کاملاً بکر باشد. فکر کردم شاید بتوانم فیلمی درباره یک شوالیهی سوار بر اسب در حال عبور از چشمانداز بسازم که بتوانم آن را در جایی در تگزاس فیلمبرداری کنم. بعد شعر را برداشتم و دوباره آن را خواندم. آنوقت بود که ذهنم درگیر شد. به این فکر کردم که میتواند یک نقطه پرش باشد. کاملاً شیفته متن شدم و میخواستم آن را با نهایت دقت روی پرده بیاورم.
قطعاً فیلم مقیاسی بزرگتر از ایده اولیه یک شوالیهی سوار بر اسب در تگزاس دارد.
وقتی فیلمنامه را مینوشتم فکر نمیکردم کسی از پس آن بربیاید. فکر نمیکردم که بتوانم یک اقتباس واقعی که کاملاً به روح شعر وفادار باشد، انجام دهم، اما در کمال تعجب، سه ماه بعد از نوشتن فیلمنامه، ما در حال جستجوی لوکیشنها بودیم. چهار یا پنج ماه بعد، فیلمبرداری را تمام کردیم.
از منظر عملی، با چنین نگاهی غیرمعمول، چگونه همه این سرمایهگذاران را درگیر پروژه کردید؟
شعر «سر گاوین و شوالیه سبز» اثری فوقالعاده است. با پایبند ماندن، حتی با این که از آن استنباط کردم، شعر به من لطف کرد چون بسیار غنی است. وقتی مردم فیلمنامه را میخواندند، چه با شعر اصلی آشنا بودند یا نه، واقعاً به آن واکنش نشان میدادند. این چیزی است که بیش از ۶۰۰ سال دوام آورده است. تنها کاری که باید انجام میدادم این بود که آن را روشن کنم و نقشهای برای ترجمه آن به فیلم داشته باشم.
همهچیز خوب است، اما این یک فیلم ارزانقیمت به نظر نمیرسد. چگونه بودجه لازم را برای رسیدن به محدودهای که در ذهن داشتید، به دست آوردید؟
غافلگیر شدم. انتظار نداشتم شدنی باشد، اما بهمحض این که احتمال پیدا شدن سرمایهگذار مطرح شد، بهسرعت وارد عمل شدم. مصر بودم که کار را سریع انجام دهیم. میترسیدم دلسرد شوند. در این فکر بودم که آدمها در چه مرحلهای متوجه میشوند که ما در اینجا سعی داریم چیزی دیوانهوار بسازیم. همچنین فکر کردم که میتوانم فیلم را با هزینه کمتر بسازم. «شوالیه سبز» گرانترین فیلمی نیست که ای۲۴ ساخته است. درواقع، فکر میکردم به لحاظ هزینه تولید، بیشتر شبیه «یک داستان ارواح» است.
واقعاً؟ شما «یک داستان ارواح» را با ۱۰۰ هزار دلار ساختید.
بدیهی است که «شوالیه سبز» گرانتر از آن فیلم است، اما من میخواستم فیلم را با همان حال و هوای تجربی بسازم، و گمان میکردم که میتوانیم آن را با بودجه مقرونبهصرفه کار کنیم. در این مورد صد درصد درست فکر نمیکردم. هر چه جلوتر میرفتیم، جاهطلبی من برای فیلم، بهطور تصاعدی بیشتر میشد. وقتی در حال جستجوی لوکیشنها بودیم، دائم میخواستم بزرگتر باشد. سرانجام، این جاهطلبی به کمک من آمد. این موردی بود که دید ما نسبت به فیلم درنهایت بسیار بیشتر از رقمی بود که فکر میکردیم با آن میتوانیم کار کنیم – و بیشتر ازآنچه در اختیار داشتیم. ما از پس چیزی برآمدیم که قاعدتاً نباید میتوانستیم.
فکر میکردید فیلم را میتوانید با چه رقمی بسازید؟
اوایل برآورد کرده بودم که میتوانیم فیلم را با حدود ۹ میلیون دلار بسازیم. این همان مبلغی است که جیم جارموش در ۱۹۹۴ برای «مرد مرده» هزینه کرد. من اصلاً تورم را هم در نظر نگرفتم. فقط تصور میکردم این فیلمی درباره مردی سوار اسب در حال عبور از چشمانداز است و احتمالاً میتوانیم فیلم را با همان مقدار پول بسازیم. بودجه نهایی همچنان بهقدری کم است که «شوالیه سبز» شرایط رقابت در جوایز فیلم مستقل اسپیریت را دارد.
به عبارت دیگر، زیر ۲۲٫۵ میلیون دلار. شما چند بار در سطح استودیویی کار کردهاید. بدیهی است که فیلم در آن بافت کار نمیکرد. فیلمهای شما غالباً عاری از مضامین خشونت و جنسیت آشکار هستند. از این نظر، «شوالیه سبز» شدیدتر عمل میکند. چقدر به این مسئله آگاه بودید؟
فیلمنامه «شوالیه سبز» را در آستانه اکران فیلم «پیرمرد و اسلحه» نوشتم، که ملایمترین فیلمی بود که تابهحال ساختهام. ناراحت بودم که فیلم درجه G نگرفته است. واقعاً میخواستم مهربانترین فیلم ممکن را بسازم، اما درمورد «شوالیه سبز» میخواستم خودم را کمی خشن کنم. میخواستم کاری انجام دهم که باید به شیوه دیگری بهحساب بیاید، که هضم آن سختتر باشد و بتواند بهگونهای بیشباهت با برخی از دیگر فیلمهای من، در گلوی مردم بچسبد. یک پروتاگونیست میخواستم که فردی متفاوت باشد. وقتی فیلمنامه را مینوشتم یکی از تغییرات اولیه، حد سر گاوین بهعنوان یک شوالیه شرافتمند بود. میخواستم افسانه او را خدشهدار کنم و ببینم درنتیجه، داستان چه تغییراتی پیدا میکند. تمام خشونت، احساسات، شهوت – همه از متن میآید، اما این چیزی بود که بسیار مشتاق بودم کند و کاو کنم.
سادگی فیلم آن را به بسیاری از فیلمهای دیگر شما مرتبط میکند. اما حالا این سادگی طنین بیشتری دارد، بهویژه در داستان یک درخت غولپیکر که یک مرد به او حمله میکند، اما متوجه میشود هنوز مورد رحمت آن درخت است. این چیزی درباره موضوع تغییر آب و هوا است: زمین مقابلهبهمثل میکند.
اگر به عقب برگردید و بسیاری از تجزیه و تحلیلها درباره شعر اصلی را بخوانید، اولین تفسیر از خود شوالیه سبز این است که رنگ سبز بیانگر طبیعت با حسی از الحاد است: تقابل طبیعت و تمدن یا طبیعت و دین. بهعنوان کسی که طرز فکر بسیار اکولوژیکی دارد و میخواهد آن را وارد کار خود کند، احساس کردم که باید تا آنجا که میتوانم به این تفسیر تکیه کنم. شوالیه سبز میتواند فامیل دور الیوت در «اژدهای پیت» باشد. هر دو فیلم در سطحی ظریف، اما مهم به شیوهای که بشر به طبیعت تعدی کرده است، میپردازند و طبیعت میتواند آنچه را که متعلق به خودش است پس بگیرد.
با توجه به این نکته، بهعنوان یک قصهگو سال گذشته برای شما چگونه بود؟
من تنها کسی نیستم که فکر میکنم سال ۲۰۲۰ یک سال بسیار وجودی بود، و افکار عمیقی که در کل تابستان سال گذشته داشتم، همان چیزهایی بود که در ذهن اکثر قریب بهاتفاق مردم جهان میگذشت. اغلب به این فکر میکردم، «کاری که من انجام میدهم به هر شکل یا قالب به جهان کمک میکند؟ و اگر اینطور نیست، چگونه میتوانم آن را تغییر دهم؟» لحظاتی بود که از خود میپرسیدم «اصلاً فیلمسازی اهمیت دارد؟»
اما درنهایت به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم فیلمسازی را کنار بگذارم. و اگر بخواهم این کار را انجام دهم، باید فیلمهای بهتری بسازم که ارزش این کار را داشته باشد. همیشه احساس میکنم بهترین کاری که میتوانم برای این دنیا انجام دهم کمک به چیزی است که خوبی را در جهان آشکار کند. این دقیقاً برای من تازگی نداشت، اما به شکلی ظاهر شد که مدتها بود به آن فکر نمیکردم. ضرورت ظهور دوباره از سال گذشته بهعنوان یک قصهگو، شیوه تدوین مجدد «شوالیه سبز»، همچنین رویکرد من به «پیتر پن و وندی» را که قرار بود تولید شود، تغییر داد. فیلمی که الان میسازم بسیار متفاوت است. حالا آن را بسیار بیشتر میفهمم، و درک میکنم ارزشی که بهعنوان یک فیلمساز دارم چیزی نیست که آن را بیاهمیت تلقی کنم. نمیتوانم اجازه دهم کارم یکبارمصرف باشد. باید تمام تلاشم را بکنم تا فیلمهایی بسازم که برای مردم مهم باشند، چه بهعنوان سرگرمی و چه چیزی بیشتر. این هرگز برای من مهمتر از الان نبوده است. امیدوارم این حسِ فوریت باقی بماند.
در مدت همهگیری چه تغییراتی در «شوالیه سبز» ایجاد کردید؟
میدانستم که مضامین شرف و جوانمردی برای این فیلم مهم و حیاتی است، اما جایی در مرحله پستولید، آنقدر درگیر جزئیات فیلم شدم که آن را از یاد بردم. وقتی نمایش فیلم به تأخیر افتاد، فرصتی برای بازگشت به آن پیدا کردم. این همان چیزی بود که میخواستم انجام دهم – آن مضامین را به شکلی بیشتر قابل تشخیص به سطح بیاورم. فیلم چند دقیقه بیشتر شد و ضربآهنگ آن تغییر کرد. تغییرات همه برای این بود که بیشتر به چشم بیایند. زاویه هنوز کاملاً باز است، اما فکر میکنم آن مضامین حالا طنین بیشتری دارند.
یک پارادوکس غنی در مرکز همه فیلمهای شما هست، ازجمله این فیلم، و این ایده از دست دادن بهعنوان یک تجربه تراژیک و عمیق است. حالا چگونه با آن مفهوم ارتباط دارید؟
غم از دست دادن چیز زیبایی است؛ البته که وحشتناک و غمانگیز است، اما ضروری است. روزی ما همه چیزهایی را که برایمان ارزشمند است، از دست میدهیم. برای کنار آمدن با این مسئله، سعی کردم به ایده از دست دادن، ایده مرگ، این ایده که همه ما میدانیم روزی به پایان میرسیم، با حس آرامش و قدردانی نزدیک شوم. سعی میکنم در آن فقدان، معنایی پیدا کنم. میخواهم چیزی از آن به دست آورم. این روزها خیلی به مرگ فکر میکنم. واقعاً سعی میکنم خوبی مرگ را بپذیرم. میخواستم پایان «شوالیه سبز» پایانی خوش باشد. شاید دو ثانیه پسازآن که فیلم به سیاهی قطع میشود، سَرِ سِر گاوین قطع شود، یا شاید مانند شاه آرتور عمر طولانی داشته باشد و در دوران کهولت بمیرد. در هر دو حالت، او به پایان میرسد، یک روز خواهد مرد. مهم این است که او به جایی رسیده که میتواند با خوبی در قلب خود، با این مسئلهی اجتنابناپذیر روبرو شود. سعی میکنم با این نگاه به دنیا نزدیک شوم.
«شوالیه سبز» آشکارا فیلمی است که باید روی پرده بزرگ دید. ای۲۴ بیش از یک سال فیلم را نگه داشت تا این اتفاق بیفتد. اما همه برای حفظ اکران در سالنهای سینما سرمایهگذاری نمیکنند. شما این روزها در حال ساخت فیلمی برای دیزنی هستید که تمرکز بیشتری بر نمایش آنلاین فیلمها و سریالهای خود در دیزنی پلاس دارد. به حفظ چرخه اکران فیلمها روی پرده بزرگ چقدر متعهد هستید؟
بسیار متعهد هستم، اما از چشمانداز نیز بسیار آگاه هستم. در این زمینه نظر موافق صد درصدی ندارم. اگر «پیتر پن و وندی» بتواند روی پرده بزرگ اکران شود، مطمئناً کسانی را که بتوانند فیلم را به آن شکل ببینند تأیید میکنم، اما متوجه هستم که بیشتر مردم فیلم را از دیزنی پلاس و بهطور آنلاین خواهند دید. تعداد تماشاگران «اژدهای پیت» در دیزنی پلاس در مقایسه با کسانی که فیلم را در سینما دیدند، بیشتر بود. همانقدر که از تعهد ای۲۴ برای اکران «شوالیه سبز» در سینما خوشحالم، این را هم میدانم که فیلم با ویاودی زنده خواهد ماند. من با آن مخالفتی ندارم. بهعنوان یک تماشاگر فیلم، همیشه پرده بزرگ را انتخاب میکنم. انتخاب من پرده بزرگ است. میخواهم فیلمها را آنجا ببینم، اما در دوران همهگیری که سالنهای سینما بسته بودند، متوجه شدم که دیدن خود فیلمها مهمتر از دیدن آنها روی پرده بزرگ است. من به قالبهای هنری معاصر نیاز داشتم که بازتاب اتفاقات جهانی باشد تا در پردازش آنچه در حال رخ دادن بود، به من کمک کند.
نظر شما درمورد مجادله فعلی بین استودیوها و پخشکنندهها برای شیوههای اکران و نمایش فیلمها چیست؟
امیدوارم سینماها و سایر گزینههای نمایش فیلمها بتوانند همزیستی داشته باشند. فکر میکنم پنجرههای اکران میتواند و باید تغییر کند. انعطافپذیری باید باشد. همهچیز باید شکلپذیر باشد، اما فکر میکنم فیلمهایی که میسازم روی پرده بزرگ بهترین کارکرد را دارند. امیدوارم پردههای بزرگ برای نمایش آنها در سالهای آینده باقی بماند. با این توصیف، من فقط از این که امکان دیدن فیلمها را داشته باشم، سپاسگزارم. اگر همه سینماها هفته آینده تعطیل شوند، من اولین کسی هستم که از ای۲۴ میخواهم «شوالیه سبز» را از طریق ویاودی در دسترس قرار دهد. درنهایت، برای من مهمتر است که مردم فیلم را ببینند.
منبع: ایندیوایر (اریک کان)