مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
آنها در «شهر گمشده» (The Lost City) نقش عاشقان بالقوه را بازی میکنند، اما در زندگی واقعی، ساندرا بولاک و چنینگ تیتوم نوع بسیار متفاوتی از ارتباط را با یکدیگر دارند: آنها پدر و مادری هستند که وقت میگذارند تا بچههایشان با هم سن و سالهای خود بازی کنند.
بولاک و تیتوم در این گفتوگو که دنیل رادکلیف، همبازی آنها در «شهر گمشده» نیز در آن حضور دارد، توضیح میدهند حالا که لیلا، دختر بولاک و اورلی، دختر تیتوم به سنی رسیدهاند که میتوانند شبی را در خانه دوست خود بخوابند، چه معنایی دارد. بولاک میگوید: «دنیل، تو هم یک روز این را تجربه میکنی؛ این که بتوانی با خیال راحت به بچه خود اجازه دهی به خانه یک نفر دیگر برود، بدون این که فکر کنی ممکن است بمیرد. این یک کودتای بزرگ است.»
بولاک در «شهر گمشده» که از ۲۵ مارس ۲۰۲۲ در سینماهای آمریکا اکران شد، نقش لورتا سیج، نویسنده رمانهای عاشقانه را بازی میکند که زندگی او روی روال است تا این که توسط یک مرد ثروتمند عجیب و غریب (ردکلیف) که اعتقاد دارد لورتا میتواند او را به گنجی پنهان مدفون در اعماق جنگل ببرد، ربوده میشود. آلن (تیتوم)، مدل طرح روی جلد رمانهای لورتا که در خفا شیفته اوست، برای نجات وارد عمل میشود و برای این کار روی کمک یک مزدورِ بهاندازه خودش شیک، اما خیلی تواناتر به نام جک ترینر (برد پیت در یک نقش کوتاه) حساب میکند. در همان حال که لورتا و آلن سعی میکنند با هم فرار کنند، اتفاقات زیادی برای آنها روی میدهد.
«شهر گمشده» به کارگردانی آدام نی و آرون نی، با مجموعهای از نگرانیهای مشخص درمورد آینده هالیوود پس از دوران همهگیری روی پرده سینماها رفت: پیش از اکران فیلم این پرسش مطرح بود که با توجه به محدود شدن تجربه تماشای فیلمها روی پرده سینما، آیا مردم همچنان حاضر هستند به دیدن یک فیلم ماجراجویی کمدی به سبک قدیمی بروند که بازیگران درجه یک آن بهجز کاریزمای فردی، هیچ ابرقدرتی ندارند؟ بهتازگی «سگ» که تیتوم در آن بازی کرد و یکی از کارگردانهای آن بود، با تکیه بر همین ویژگی در گیشه موفق بود، اما هالیوود در عین حال فیلمهایی مانند «شهر گمشده» و «قطار سریعالسیر» (یک کمدی اکشن با بازی پیت در نقش اصلی که این بار بولاک در آن نقشی کوتاه دارد و در ماه اوت اکران میشود) را زیر نظر دارد تا مشخص کند برای فیلمهای استودیویی بزرگ، خارج از «جهان سینمایی مارول» راهی وجود دارد یا خیر. «شهر گمشده» تا حد زیادی از این آزمون سربلند بیرون آمد. فیلم پارامونت پیکچرز که با بودجهای ۶۸ میلیون دلاری ساخته شد، تاکنون در دنیا ۱۶۵.۵ میلیون دلار فروش داشته که رقمی قابل ملاحظه است.
چنینگ و ساندرا، از اولین ملاقاتتان چیزی به یاد دارید؟
ساندرا بولاک: ما در دفتر مدیر پیشدبستان همدیگر را دیدیم. از هر دوی ما خواسته بودند به مدرسه برویم چون اورلی و لیلا با هم دعوا کرده بودند و ما دعا میکردیم مقصر، بچه خودمان نباشد، اما درواقع، فکر میکنم اولین بار در جشن تولد من با هم آشنا شدیم. تو مهمان بودی.
چنینگ تیتوم: درست است، فکر میکنم اولین هفته من در هالیوود بود. تو اولین آدم مشهوری بودی که من دیدم. خدا رحمتش کند، کریس هووان (مدیر استعدادیابی) من را به آنجا برد. فکر کنم آن شب دیجی بود.
بولاک: بله. مهمانی من کلاً دست هووان بود.
دنیل، بازی در نقش یک شخصیت منفی در مقابل این دو چطور بود؟
دنیل رادکلیف: خیلی سرگرمکننده بود. عجیب است چون واقعاً خیلی سخت در این فیلم کار میکردند و کارهای فیزیکی خیلی طاقتفرسایی انجام میدادند. در مقابل، کار من خیلی راحتتر بود. بعضی وقتها میگفتم: «هی بچهها، همه واقعاً خسته به نظر میرسید.» ساندرا، بچههای تو هم موقع فیلمبرداری زیاد سر صحنه میآمدند، درست است؟
بولاک: برای همین در این فیلم کار کردیم تا بچهها بتوانند دور از نگرانیهای مربوط به کووید کلی با دوستانشان بازی کنند. حتی با خودمان موتور آورده بودیم. برای ما فقط این مهم بود که اورلی و لیلا سرگرم شوند.
«شهر گمشده» یکی از فیلمهایی بود که هالیوود برای سنجش آینده اکران روی پرده سینما به آن نگاه میکرد. ساندرا، تو یکی از تهیهکنندههای فیلم هستی. این یک فشار مضاعف بود؟
بولاک: ما تا ۹ فوریه فرصت داشتیم تصمیم بگیریم فیلم را کلاً در سینماها اکران کنیم یا همزمان با اکران از پلتفرم هم نمایش دهیم. هدف اصلی این بود که با هر ظرفیتی امکان دیده شدن فیلم برای تماشاگران فراهم شود. این نگاه را در طول فیلمبرداری هم داشتیم: ما ۶۵۰ نفر را قرنطینه کردیم و برای آنها غذا و محل سکونت تدارک دیدیم؛ ۴۵۰ نفر آنها دومینیکن بودند که داوطلبانه سه ماه از خانواده خود دور بودند تا مشکلی ایجاد نشود. سازماندهی همه این کارها خیلی دشوار بود، اما شما همه این کارها را انجام میدهید تا بتوانید فیلمی بسازید که تماشاگر با دیدن آن کمی از واقعیت دنیای اطراف خود فاصله بگیرد و لوکیشنی را ببیند که شایسته دیدن در مقیاس بزرگ است؛ بنابراین آماده بودیم فیلم را به هر شکل که مردم بتوانند آن را ببینند، اکران کنیم، اما اولویت اصلی، نمایش روی پرده سینما بود.
همه شما در تعدادی از فیلمهای بسیار پرفروش بازی کردهاید، اما حالا چطور تصمیم میگیرید پروژهای را برای اکران آنلاین یا نمایش روی پرده سینما کار کنید؟ این تفاوت برای شما مهم است؟
تیتوم: قوانین در حال حاضر آنقدر بههمریخته است که فکر نمیکنم واقعاً به ما بستگی داشته باشد. من امسال فیلم «سگ» را هم آماده داشتم و وقتی آمازون، مترو گلدوین مهیر را خرید مطمئن نبودیم که قرار است فیلم به سینماها برود یا نه. میگفتیم، «خوب، این یک فیلم کوچک است، روی این مسئله که فیلم مستقیماً به پلتفرم برود یا نه، واقعاً کنترلی نداریم.»، اما من اطمینان داشتم «شهر گمشده» لیاقت نمایش روی پرده بزرگ را دارد و مطمئن بودم ساندرا از آن محافظت میکند.
رادکلیف: مخصوصاً درمورد این فیلم امیدوار بودم مردم در موقعیتی باشند که احساس کنند میتوانند به سینما بروند و از دیدن آن لذت ببرند، چون فیلم سرگرمکنندهای است که میتوانید با دوستانتان از دیدن آن لذت ببرید و قابلیت تماشای گروهی در مقیاس زیاد را دارد، اما درنهایت، فقط دلم میخواهد در کارهایی باشم که دوست دارم و خیلی اهمیت نمیدهم کجا نمایش داده شود. خیلی از کارهایی که بازی میکنم آنقدر عجیب و غریب هستند که به خودم میگویم، «هر کسی به من اجازه دهد در آن باشم، با آن میروم.»
عناصر کمدی رمانتیک در «شهر گمشده» خیلی پررنگ است و این ژانری است که دیگر خیلی روی پرده بزرگ نمیبینیم. به نظر شما چرا مثل سابق به کمدی رمانتیک توجه نمیشود؟
بولاک: برای این که این نوع فیلمها دست کم گرفته شدند – هر وقت کسی میگفت «خانمپسند» یا «کمدی رمانتیک» فقط از روی تحقیر میگفت، اما وقتی به دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ برمیگردید، هر چیزی که پایهای از کمدی و ماجراجویی داشت و عاشقانه هم بود، به شکلی که حالا شاهد هستیم، به حاشیه نمیرفت. فکر میکنم بعد وقتی همهچیز به سمت فیلمهای اکشن-ماجراجویی بسیار مردانه پیش رفت، زنان در سینما در حد یک همراه جذاب یا دوشیزهای مضطرب تنزل پیدا کردند. بعد وقتی کمدیهای رمانتیک آمدند، همیشه این نگاه بود، «اوه، ما به زنان اجازه میدهیم دوباره وارد شوند، اما باید از روی فرمولی باشد که ما دوست داریم؛ نمیتواند خیلی عصبی و مضطرب باشد.»
«شهر گمشده» تا حد زیادی به سبک و سیاق «جواهردوستی» است، یک فیلم ماجراجویی با عناصر رمانتیک-کمدی، اما «جواهردوستی» نزدیک به ۴۰ سال پیش اکران شد! باعث تعجب است که اینقدر طول کشید تا هالیوود آن را بیشتر استخراج کند.
رادکلیف: «شهر گمشده»قطعاً با«جواهردوستی» بسیار قابل مقایسه است، همچنین اولین فیلم «مومیایی» با بازی برندان فریزر و ریچل وایس. یکی از فیلمهای محبوب من است و این یکی شبیه یک فیلم ماجراجویی کلاسیک است که در آن شما با شخصیتها و روابط آنها همراه میشوید، در عین حال دنیایی کمی متعالی است که در آن آدمها حتی در لحظههای مرگبار و خطرناک، همچنان با هم شوخی میکنند و سربهسر هم میگذارند و این لذتبخش است.
بولاک: کمدی کار واقعاً سختی است و این که کسی پیدا شود برای یک کمدی، سه شخصیت بنویسد غیر ممکن است. حالا اکشن و ماجراجویی و حوزه و عمق را هم به آن اضافه کنید. ما در این فیلم سه نوای متفاوت داشتیم که باید ادغام میشد و اگر این اتفاق نمیافتاد درست از کار درنمیآمد. طبعاً دغدغههای استودیو هم منطقی بود: اگر آنها سرمایهگذاری کنند و فیلم یک شکست کامل باشد چه اتفاقی میافتد؟ از جنبه مالی کاملاً قابل درک است.
برد پیت چطور حاضر شد در «شهر گمشده» بازی کند؟
تیتوم: برد؟ مگر او هم در فیلم هست؟!
بولاک: کی؟!
او نقش کوتاهی در فیلم دارد.
بولاک: اوه، کاملاً. قرارداد او دقیقاً شبیه قرارداد من در «قطار سریعالسیر» بود. من و برد سالهاست لطف همدیگر را جبران میکنیم. جنین تامپسون که آرایشگر من است، آرایشگر برد هم است. برد با او تماس گرفت و گفت، «به ساندرا بگو میتواند بیاید و در “قطار سریعالسیر” بازی کند؟» وقتی نقش جک ترینر را دیدیم، گفتیم: «خوب، جنین با برد صحبت کن. تو حالا دقیقاً نزدیک سر او هستی – خم شو و در گوش او بگو، بیا در “شهر گمشده” بازی کن.» و او این کار را کرد.
به نظر میرسد پیت در فیلم با پرسونای سالهای اول دوران کاری خود بهعنوان یک مرد خوش قد و بالا و پرزرق و برق و مو بلند شوخی میکند.
بولاک: برد وارد شد و من گفتم، «تو چرا اینقدر گنده شدی؟» او گفت، «برای این نقش تمرین کردم.» گفتم، «برای این نقش؟ تو فقط قرار است سه روز و نیم اینجا باشی؟» او یک روز هم بیشتر کار کرد. به اتاقک او رفتم و گفتم، «آقای پیت، میدانم طبق قرارداد فقط سه روز به ما فرصت دادی، اما اشکال ندارد یک روز دیگر هم بمانی؟»
منبع: نیویورک تایمز (کایل بیوکنن)