مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

قتل نژادپرستانه استیون لارنس در ۲۲ آوریل ۱۹۹۳ برای شارلین وایت فقط اتفاقی در گذشته نیست. وقتی پسر ۱۸ ساله درحالی‌که در جنوب شرقی لندن منتظر اتوبوس بود، با ضربات چاقو کشته شد، «یکی از لحظات تعیین‌کننده» سال‌های نوجوانی او رقم خورد.

بازیگر ۴۶ ساله انگلیسی می‌گوید: «حالا من یک پسر ۱۷ ساله دارم و هر بار که بیرون می‌رود، نگران امنیت او در خیابان‌ها و نوع برخورد برخی پلیس‌ها هستم. شگفت‌انگیز است که تقریباً ۳۰ سال بعد از قتل استیون لارنس، همان مسائل همچنان وجود دارد. اوضاع بهتر شده است، اما هنوز با مشکلات بزرگی مواجه هستیم.»

«استیون»
شارلین وایت، استیو کوگان و هیو کوارشی

پیامدهای حقوقی و اجتماعی طولانی پرونده لارنس، موضوع «استیون» (Stephen) است، یک سریال کوتاه سه قسمتی که اوت تا سپتامبر ۲۰۲۱ از آی‌تی‌وی به نمایش درآمد.

وایت نقش دورین، مادر استیون را بازی می‌کند که حالا به خاطر چند دهه مبارزات خود برای محاکمه قاتلان پسرش و اصلاحات گسترده‌تر در پلیس و برابری نژادی، «لیدی لارنس» لقب دارد. هیو کوارشی نقش نِویل لارنس، پدر قربانی و شوهر سابق دورین را ایفا کرده است، همان نقشی که در ۱۹۹۹ در سریال جنایی برنده جایزه بفتا «قتل استیون لارنس» از آی‌تی‌وی به کارگردانی پل گرین‌گرس به عهده داشت.

مارک ردهد، تهیه‌کننده اجرایی هر دو سریال می‌گوید بازگشت به داستان استیون، ضروری بود چرا که «کار هنوز به پایان نرسیده است. من با دورین و نویل در تماس بودم و بیش‌ازپیش متوجه شدم این داستان هنوز تمام نشده است.»

درواقع، دورین، هدایت تحقیقات پلیس را بر عهده داشت، اما نتوانست پرونده را به کامل سرانجام برساند.

اولین سریال، وقایع را از قتل استیون تا ناموفق بودن تعقیب کیفری خصوصی لارنس‌ها در ۱۹۹۶ علیه سه مظنون، پس‌ازآن که سرویس دادخواهی سلطنتی اعلام کرد شواهد کافی برای محاکمه جنایی وجود ندارد، دنبال کرد.

«استیون»

بازگشایی پرونده ۱۳ سال پس از قتل

داستان سریال جدید در سال ۲۰۰۶ اتفاق می‌افتد، زمانی که تحقیقات عمومی پیشرفت چندانی نداشته است و پدر و مادر استیون به تلاش برای پیدا کردن پاسخ ادامه می‌دهند. «استیون» ۱۳ سال پس از قتل، تحقیق مجدد درباره پرونده توسط سربازرس کلایو دریسکل، یک کارآگاه کهنه‌کار در بخش تحقیقات جنایی (سی‌آی‌دی) پلیس متروپولیتن (پلیس لندن) را دراماتیزه می‌کند.

دریسکل با تکیه بر شواهد پزشکی قانونی که با امکانات موجود در زمان قتل در دسترس نبود و با کمک دورین لارنس و تلاش او در لغو قانون «منع تجدید محاكمه و مجازات» که مانع محاکمه مجدد کسانی می‌شد که قبلاً تبرئه شده بودند – گری دابسون و دیوید نوریس، دو نفر از مظنونان را به‌پای میز محاکمه و محکومیت در دادگاه اولد بیلی (دادگاه کیفری مرکزی انگلستان و ولز) کشاند، درحالی‌که تلاش‌های او از درون خود متروپولیتن با خصومت قابل توجهی روبرو بود.

استیو کوگان، بازیگر نقش دریسکل می‌گوید: «من اغلب نقش آدم‌های خوب را بازی نمی‌کنم، بنابراین بازی در نقش فردی با استحکامِ شخصیت، یک تغییر بود.»

دریسکل ۷۱ ساله که حالا بازنشسته شده است، از خانه خود در جنوب لندن تلفنی می‌گوید وقتی در سال ۲۰۰۶ پرونده‌ استیون را از نو باز کرد، چه چیزی در آن یافت: «از همان ابتدا بیزاری از خانواده لارنس را حس ‌کردم، چیزی که قبلاً هرگز نسبت به مادر و پدر یک قربانی قتل ندیده بودم.» نژادپرستی بود؟ «سی‌آی‌دی کارآگاهان بسیار زبده‌ای داشت، اما فکر می‌کنم افرادی هم بودند که اگر یک سیاه‌پوست به قتل می‌رسید، سر سوزنی برایشان اهمیت نداشت.»

دریسکل می‌گوید سربازرس جین هانت، یک عرق‌خور مرتجع که فیلیپ گلنیستر در سریال «زندگی روی مریخ» تولید بی‌بی‌سی‌ وان و دنباله آن «خاکستر به خاکستر» نقش او را بازی ‌کرد، «تصویری کاملاً واقع‌گرایانه از یک افسر سی‌آی‌دی در آن زمان بود. فرهنگ مشروب‌خواری غالب بود و مشروب خوردن با آدم‌های بد تقریباً قابل قبول بود.»

«استیون»

برخلاف یک پلیس تک‌رو

شخصیتی مانند دریسکل در یک سریال پلیسی، نامعمول است، چرا که جایگاه او به‌عنوان یک «تک‌رو» (ویژگی ترجیحی پلیس‌های تلویزیونی) به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین نیست، بلکه بازگشت به قوانین است – حمایت از خانواده قربانی، مصاحبه‌های از روی همدردی با شاهدان و جمع‌آوری شواهد به‌گونه‌ای که در تحقیقات قبلی انجام نشده بود.

فرانک کاترل بویس، نویسنده متن سریال می‌گوید: «اولین چیزی که به استیو کوگان گفتیم این بود که کلایو دقیقاً برعکس یک پلیس تک‌رو است: او کارها را به‌درستی و روی اصول انجام می‌دهد.»

جو کاترل بویس، پسر فرانک کاترل بویس و نویسنده همکار او در سریال اضافه می‌کند: «کلایو به اصول اولیه رابرت پیل (بنیان‌گذار پلیس متروپولیتن) درمورد کار پلیسی همراه با رضایت جامعه باور دارد و این جایی بود که او و دورین نقاط مشترک را پیدا کردند.»

دریسکل که «استیون» بر مبنای «در تعقیب حقیقت»، کتاب خاطرات او پس از بازنشستگی در ۲۰۱۴ ساخته شد، توضیح می‌دهد: «وقتی پرونده استیون جوان را به دست گرفتم، شماره تلفنم را به لارنس‌ها و شاهدانی که می‌خواستیم متقاعد کنیم شهادت بدهند، دادم و گفتم، “شما می‌توانید هر زمان که می‌خواهید با من تماس بگیرید. اگر فریاد می‌زنم، معنایش این است که دارم بازی تیم فوتبال فولام را می‌بینم، اما با شما صحبت می‌کنم.” و در آن زمان قرار نبود کارها در متروپولیتن انجام شود.»

دریسکل از روی علاقه، قربانی را همیشه «استیون جوان» می‌نامد، سنی که مرگ او را منجمد کرد. (اگر لارنس زنده بود، حالا ۴۶ سال داشت و شاید همان‌طور که می‌خواست یک آرشیتکت بود.)

«استیون»

هرچند بسیاری از عوامل سریال (ازجمله رئیس هر بخش تولید) رنگین‌پوست بودند، اما این واقعیت که دریسکل و نویسندگان سریال، ‌سفیدپوست هستند، به شکلی اجتناب‌ناپذیر اتهام یک روایت با «نجات‌دهنده سفیدپوست» را به همراه دارد، اما مدونا باپتیست، تهیه‌کننده می‌گوید: «سریال یک تصویر واقع‌گرایانه است و درنهایت تلاش‌های هر سه نفر نتیجه می‌دهد.»

به شکلی نامعمول – و برخلاف قوانین کلاسیک یک درام که تنها به یک پروتاگونیست/ قهرمان اجازه می‌دهد – «استیون» سه پروتاگونیست دارد: دورین، نویل و دریسکل.

ردهد می‌گوید: «این پرونده بدون نویل و دورین به دادگاه نمی‌رفت و ما سعی کردیم کلایو را به شیوه‌ای تا حدی غیر قهرمانی به‌عنوان کسی که در خدمت پرونده آن‌هاست، معرفی کنیم. درنهایت ما ملتی با نژادهای مختلط هستیم و مردم باید در کنار هم خوشحال باشند و با هم همکاری کار کنند که در این مورد هم این اتفاق می‌افتد؛ و درواقع در این سریال که افرادی با پیشینه‌های مختلف در تولید آن نقش داشتند.»

بازسازی وضعیت عجیب و غریب یک مادر

فرانک کاترل بویس انتظار دارد «خیلی از تماشاگران به این فکر کنند که کلایو قرار است به دورین کمک کند، اما خیلی زود مشخص می‌شود او به‌واسطه دهه‌ها مبارزه و جلسات با افراد مختلف، درک به‌مراتب بیشتری نسبت به فرهنگ و مشکلات متروپولیتن دارد و به کلایو کمک می‌کند آن را درک کند.»

این پویایی در لحظه‌ای نشان داده می‌شود که تحقیقات با یکی از موانع متعدد روبرو می‌شود و دورین خیلی راحت به کلایو می‌گوید، «می‌تواند با وزیر کشور تماس بگیرد.»

باپتیست می‌گوید: «در تدوین، یک ریتم طبیعی داشتیم – یک لحظه کلایو، یک لحظه دورین، یک لحظه نویل.»

«استیون»

فرانک کاترل بویس توضیح می‌دهد: «دورین درواقع تحقیقات را هدایت می‌کرد، اما نمی‌توانست آن را به نتیجه برساند. کلایو به‌نوعی مردِ درون او بود؛ بنابراین ساختار سریال وضعیت عجیب و غریب او را بازسازی می‌کند، وضعیتی که او بی آن که اجازه وارد شدن از در را داشته باشد تلاش می‌کند یک موسسه را به پاسخگویی وادار کند.»

به بازیگران اختیار داده شد در صورت تمایل با مدل‌های واقعی خود مشورت کنند. وایت تصمیم گرفت این کار را نکند: «احساس می‌کردم که می‌خواهم خیلی محترمانه با دورین فاصله داشته باشم، اگرچه خواندن کتاب او خیلی به من کمک کرد.»

استیو کوگان در مرحله پیش‌تولید، یک تماس تلفنی سه ساعتی با دریسکل داشت. دریسکل به خاطر می‌آورد: «واقعاً از من نپرسید چه اتفاقی افتاد. پرسید چرا این‌قدر مشتاق بودم پرونده استیون جوان را قبول کنم و چرا وقتی آن را به عهده گرفتم فکر می‌کردم مسیری متفاوت می‌رود. به او گفتم تصمیم گرفتم فقط به‌عنوان یک پرونده قتل روی آن تحقیق کنم و همه جار و جنجال پیرامون ماجرا را نادیده بگیرم. ما درمورد این که چطور بعضی وقت‌ها بهتر است به‌جای تحصیلات عالی، کار عملی انجام دهیم صحبت کردیم. من در کار با چوب مدرک دارم، اما کسی با این همه مدرک، لزوماً یک کارآگاه بهتر است؟»

کوگان درباره آن مکالمه طولانی به یاد می‌آورد: «از کلایو پرسیدم چرا مثل خیلی از پلیس‌های هم‌نسل خود فاسد نشد و او گفت مادرش این‌طوری او را بار آورد، بنابراین هرگز نمی‌خواست او را ناامید کند.»

دریسکل درباره کوگان اضافه می‌کند: «او خیلی خوش‌قیافه‌تر از من است. هرگز نمی‌تواند بدل من باشد، اما مردم به من می‌گویند او با لهجه من حرف نمی‌زند.»

«استیون»

«استیون» به زیرمجموعه‌ای کوچک از کارهای نمایشی (ازجمله «در انتظار گودو» و «مهمانی ابیگیل») می‌پیوندد که شخصیت اصلی در آن ظاهر نمی‌شود. نوجوانِ مرده فقط در عکس‌های روی دیوار و شواهد ارائه‌شده در دادگاه حضور دارد. باپتیست توضیح می‌دهد یکی دیگر از یادبودها در موسیقی سگون آکینولا برای سریال نهفته است. «یک موتیف نشان‌دهنده استیون است، بنابراین، وقتی لباس‌های او را می‌بینید یا از او نام برده می‌شود، او ناخودآگاه در آنجا حضور دارد.»

راه درازی در پیش است

درحالی‌که پرونده استیون حداقل سه مظنون دیگر داشت، دریسکل پس از محکوم شدن دو مظنون در سال ۲۰۱۱، «به‌طور اجباری بازنشسته شد» و متروپولیتن سال گذشته اعلام کرد تحقیقات حالا متوقف شده است.

دریسکل می‌گوید: «می‌دانم لارنس‌ها احساس می‌کنند متروپولیتن هیچ تمایل یا اشتیاق برای ادامه تحقیقات نداشت. رئیس‌ها فقط می‌خواستند پرونده حل و فصل شود، اما این اتفاق هرگز نمی‌افتد. من همیشه اعتقاد داشتم بهترین راه برای حل و فصل پرونده، به نتیجه رساندن آن است.»

کارآگاه بازنشسته همچنین اشاره می‌کند «استیون» فقط درباره یک پرونده قدیمی نیست: «از گفتن این حرف دلم می‌شکند، اما کشته شدن مردان جوان با چاقو در خیابان‌های لندن، چیزی غیرعادی نیست.»

باپتیست می‌گوید: «حس می‌شود شرایط بهتر شده است. مردم بیشتر به نژادپرستی توجه می‌کنند و می‌خواهند اوضاع را تغییر دهند، اما نباید فکر کنیم همین کافی است. راه درازی در پیش است.»

«استیون»
کلایو دریسکل

دریسکل می‌گوید شاید دو بار در ماه با دورین لارنس صحبت می‌کند و هرچند وقت یک بار با او قهوه می‌خورد. او با نویل لارنس در جامائیکا هم در تماس است. «یک بار آقای لارنس از من پرسید چرا همیشه ساعت سه صبح به او زنگ می‌زنم و من صادقانه گفتم به این دلیل که فکر می‌کردم آنجا سه ​​بعدازظهر است.» دریسکل همچنین استوارت لارنس، برادر استیون را در مسابقات فوتبال می‌بیند.

در سریال‌های تلویزیونی، پلیس‌های بازنشسته همیشه رؤیاها و کابوس‌هایی درباره پرونده‌های قدیمی دارند. او هم همین‌طور است؟ «تحقیق درمورد استیون جوان یک سعادت بزرگ برای من بود. نمی‌دانم یک کابوس است یا نه، اما چند سر نخ یا فرصت برای به اجرای عدالت درمورد دیگر قاتلان بود و ای‌کاش فرصت داشتم خودم را درباره آن شواهد، چه خوب، بد یا بدون اهمیت، راضی کنم؛ و فکر می‌کنم رؤیای من این است که این سریال وجدان کسی را بیدار کند تا اطلاعاتی ارائه کند که به لیدی لارنس و آقای لارنس و خانواده‌های آن‌ها اجازه ‌دهد به نتیجه کامل برسند. ممکن است یک رؤیای ساده‌لوحانه باشد، اما چیزی است که می‌خواهم چون باید از آن‌ها برای کمک به افشای نقاط ضعف در‌ سیستم ما ممنون باشیم.»

منبع: گاردین (مارک لاوسن)

تماشای سریال «استیون» در نماوا