مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
فیلم «افشاگر» (۲۰۱۵) ساخته تام مککارتی درباره گروهی از خبرنگاران بوستون گلوب که سوء استفاده جنسی گسترده از کودکان در کلیسای کاتولیک بوستون را کشف کردند، بهترین فیلم با موضوع روزنامهنگاری عصر ما است؛ بنابراین جای تعجب ندارد نگاه او به زندگی خبرنگاران در سریال روزنامه آلاسکا (Alaska Daily)، اساساً بهتر از متوسط سریالهای دهه ۲۰۲۰ باشد، اگرچه ساختهشدن این پروژه مطمئناً خبر خوبی است.
هیلاری سوانک در «روزنامه آلاسکا» که در ۱۱ اپیزود از اکتبر ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ از ایبیسی پخش شد، نقش آیلین فیتزجرالد را بازی میکند، یک روزنامهنگار باسابقه و قدرتمند در نیویورک که در اپیزود اول شاهد هستیم صحت تازهترین گزارش او زیر سؤال میرود.
ادعاها درمورد کار آیلین موقعیت حرفهای او را به خطر میاندازد و این آسیبپذیری ناگهانی، همزمان بحثی را درباره نوع برخورد او با همکارانش باز میکند که نتیجه آن از دست دادن شغلش است. آیلین خانهنشین میشود و برای اثبات حقانیت خود شروع به نوشتن کتابی با موضوع گزارش بحثبرانگیزش میکند، اما واقعیت این است که او وقت خود را برای نوشتن کتابی تلف میکند که شاید هرگز منتشر نشود. حالا شرایط آیلین بهقدری بههمریخته است که وقتی یک معلم و همکار سابق (با بازی عالی جف پری از سریال «رسوایی») به او پیشنهاد کار در یک روزنامه محلی کوچک در انکوریج، آلاسکا را میدهد، بهناچار آن را میپذیرد.
کار در روزنامه آلاسکا برای آیلین یک چالش بزرگ است. او باید با خیلی چیزها کنار بیاید. دفتر روزنامه کوچک است، عملاً در یک مرکز خرید قرار دارد و به دلیل مسائل مالی، خبرنگاران زیادی ندارد – درنتیجه در مقایسه با محل کار او در نیویورک، تحریریه خیلی آرام است. نکته مهمتر این که در آلاسکا نور روز ثابت است و آیلین حتی برای خوابیدن مشکل دارد و باید چشمبند بزند. شیوههای کاری آیلین برای خیلی از همکاران جدیدش نامأنوس است، بهعنوان مثال تلاش او برای پاسخگو کردن مقامات رسمی شهر ازجمله مجریان قانون که برخلاف رویه معمول است. بااینحال، آیلین تلاش میکند خودش را با شرایط وفق بدهد و در یک گزارش به راز اپیدمی ناپدید شدن و قتل زنان بومی آلاسکا پی ببرد.
سوانک که سابقه کاری چندان موفقی در حوزه تلویزیون ندارد، در اینجا شخصیت خود را باقدرت به تصویر میکشد – آیلین از آن نقشهایی است که بازیگر برنده دو جایزه اسکار («عزیز میلیون دلاری» و «پسرها گریه نمیکنند») همیشه خوب بازی کرده است، آدمهایی بهقدری سرسخت که میتوانند آگاهانه چشمهای خود را بر نقصهایشان ببندند. روحیه رقابتی آیلین به این معنی است که خیلی نزدیک به حاشیه زندگی میکند و چیزی که برای او اشتیاق است، برای تمام دنیا به یک اعتیاد ناسالم به خشم جلوه میکند که در حملات پانیک به اوج میرسد.
پرسشی که سریال درمورد آیلین طرح میکند این است که آیا او میتواند بدون تسلیم شدن دوباره در برابر نابودی ناشی از آشوبزدگی، بهترین تجربه حرفهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارد؟ و این فضا فرصتهای زیادی برای کاوش چالش او فراهم میکند. روشهایی که آیلین و همکاران جدید او درمورد پوشش اخبار جمعیت بومی آلاسکا به کار میبرند، صرفاً بافت غنی و متفکرانه ندارد – این موضوعی نیست که آیلین با آن آشنایی عمیق داشته باشد و همکارانش احساس میکنند روزنامه آنها به لحاظ تاریخی عدالت را رعایت نکرده است.
این که همکاران جدید آیلین به نسبت تازهکار هستند به این معنی است که او باید راهی پیدا کند تا بدون نشان دادن بدترین محرکهای خود، به آنها آموزش دهد. (رابطه کاری با اکراه و رقابتی، اما مشارکتی او با رزالیند «رز» فرندلی، یک خبرنگار بومی جوان با بازی گریس داو، یکی از عناصر درخشان اپیزود اول قوی سریال است.)
«روزنامه آلاسکا» کاملاً از کلیشه بیزار نیست – روزنامهنگار خوره کار با بازی سوانک از آن شخصیتهایی است که قبلاً دیدهایم و کار کردن روی یک گزارش نامعمول و بحثبرانگیز، ناخودآگاه این حس را ایجاد میکند که موفقیت آن اجتنابناپذیر است، اما نقطه قوت سریال نقب زدن در شخصیت و موقعیت برای پیدا کردن چیزی تازه در پشت اصول پایه است.
مککارتی که برای «افشاگر» برنده اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد و دو نامزدی دیگر (بهترین کارگردانی برای «افشاگر» و بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی برای «بالا») در کارنامه دارد، درباره شکلگیری ایده «روزنامه آلاسکا» میگوید: «مدتی بود ایدهای در ذهن داشتم. ایده بررسی، نهفقط کار روزنامهنگاران، بلکه زندگی آنها. این که روزنامهنگاران چه کسانی هستند و چه چیزی انگیزه آنها را شکل میدهد. یکی از زنانی که در آن زمان با او کار میکردم، گزارشی روی میز من گذاشت. مجموعه مطالبی بود که کایل هاپکینز با عنوان “بیقانون” در انکوریج دیلی نیوز نوشت. آن گزارش که با همکاری پروپابلیکا تهیه شد، یک گزارش جذاب است که بر خشونت جنسی و همینطور بحران ناپدید شدن و قتل زنان بومی در آلاسکا تمرکز دارد. واقعاً هولناک و گیرا بود و باعث شد به فکر بیفتم داستانی بنویسم و از برخی نکاتی کایل که در گزارش خود به آن اشاره کرده بود الهام بگیرم تا ببینیم چه چیزهایی را میتوانیم در سریال بررسی کنیم.»
کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر ۵۶ ساله ادامه میدهد: «ایده اصلی ما در اینجا تمرکز بر اهمیت روزنامهنگاری محلی و زندگی روزنامهنگارانی است که در این حوزه کار میکنند. به اعتقاد من، ما در دورهای به سر میبریم که روزنامهنگاران واقعاً در آمریکا و در سراسر دنیا مورد حمله قرار دارند. ما در “روزنامه آلاسکا” سعی کردیم تصویری کمی انسانی از آنها نشان دهیم، کمی بررسی کنیم آنها کی هستند و چرا کارشان اهمیت دارد.»
مککارتی درباره شخصیت آیلین و تمایلات خودآگاه و ناخودآگاه او میگوید: «آیلین زنی است که از عرش به فرش رسیده است. او زنی است که بعد از یک گسست واقعی در زندگیاش، تلاش میکند بفهمد چرا روزنامهنگار است و چه چیزی در زندگی او اهمیت دارد. از خیلی جهات فکر میکنم مضامین و ماجراهای سریال حتی از سطح روزنامهنگاری محلی هم فراتر میرود. از این لحاظ خیلی انسانی است. موردی است که همه ما بهنوعی میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. وقتی زندگی آنطور که فکر میکنید پیش نمیرود چه اتفاقی میافتد؟ وقتی به جایی میرسید که باید در کاری که سالها انجام دادهاید تجدید نظر کنید و این میتواند در یک سن خاص خیلی دشوار باشد.»
مککارتی درباره باورها یا دیدگاههایی که سریال به چالش میکشد، میگوید: «ما در اینجا چیزی را که واقعیت در نظر گرفته میشود، پس میزنیم. این مسیری است که شخصیتهای سریال در آن تردد میکنند – واقعیت و حقیقت. حالا این تصور کاملاً اشتباه وجود دارد که بیشتر روزنامهنگاران با هدف و مقصود مشخص با کار خود مواجه میشوند. ما در اینجا سعی میکنیم نشان دهیم این نگاه درستی نیست. تلاش میکنیم بگوییم، آنها مثل بقیه آدمها هستند – بهخصوص در حوزه روزنامهنگاری محلی، جایی که خود خبرنگاران در جامعه زندگی میکنند و میکوشند از آن جامعه گزارش تهیه کنند و حقایق را گزارش کنند تا مردم بتوانند بر مبنای آن گزارشها و این که چطور بخش اساسی دموکراسی است، تصمیم بگیرند. هدف ما در این سریال پس زدن روایت نادرست دغلکار بودن پایگاههای خبری و خبرنگاران است، درحالیکه آنها درواقع فقط سعی میکنند حقیقت را گزارش کنند.»
برای سوانک اولین دلیل حضور در این پروژه همکاری با تام مککارتی بود. او میگوید: «من طرفدار پر و پا قرص تام و بخصوص فیلم “افشاگر” او هستم. درواقع از وقتی فیلم “مأمور ایستگاه” را ساخت، کار او را دنبال میکردم. وقتی به من گفت این کار از روی گزارشی با عنوان “بیقانون” ساخته میشود، آن مطلب را خواندم. من ماجرای زنان بومی ناپدیدشده و کشتهشده را شنیده بودم، اما داستان واقعاً تکاندهنده بود. واقعاً هوش از سرم برد. موردی است که خیلی از مردم از آن بیخبر هستند و اتفاقی است که حالا درست در همین لحظه روی میدهد و هیچکس کاری برای آن نمیکند که وحشتناک است.»
سوانک ابراز امیدواری میکند سریال «روزنامه آلاسکا» بتواند درمورد موضوعی که به آن میپردازد، «روشنگر» باشد. او میگوید: «خب، نکته این است که ما در مقام یک قصهگو این فرصت را داریم که چنین موضوعات مهمی را در معرض دید قرار دهیم و با این کار به افراد کمک کنیم، صدای آنها باشیم، مکالمهای را شروع کنیم و امیدوار باشیم تغییراتی صورت گیرد.»
سوانک ۴۸ ساله در توصیف شخصیت آیلین میگوید: «نکتهای که خیلی درمورد او دوست دارم این است که مزخرفات را نمیپذیرد و اجازه نمیدهد هیچ حماقتی مانع کارش شود. او پرتلاش و زرنگ است و میخواهد حقیقت را پیدا کند. آیلین فقط میخواهد جوینده حقیقت باشد. او واقعاً محرک است و موقعیت کاری خود را زمانی تثبیت کرد که دنیای خبری تا حد زیادی مردانه بود؛ بنابراین شجاعت و اراده زیادی دارد.»
آیلین در اوایل سریال زمانی که منبع گزارشش زیر سؤال میرود قربانی «فرهنگ کنسل» میشود که معمولاً افراد معروف با آن دست و پنجه نرم میکنند و در ادامه از همهجا رانده میشود.
سوانک با نگاهی به این خط داستانی و این که چگونه واقعیت را منعکس میکند، میگوید: «فکر میکنم ما حالا در دنیایی زندگی میکنیم که باید برای احترام به گذاشتن به دیگران روشهای جدیدی یاد بگیریم و این هیجانانگیز، مهم و بهموقع است. الان بهطور مشخص درمورد آیلین صحبت نمیکنم، بلکه درمورد فرهنگ کنسل صحبت میکنم. فکر میکنم آدمها لزوماً در شرایط یکسان با این مسئله مواجه نمیشوند. مبنای مشخصی ندارد. بهنوعی موردی است. درمورد آیلین نمیدانم اگر مرد بود، گرفتار فرهنگ کنسل میشد یا نه؟ واقعاً نمیدانم، اما درمورد آن گزارش، او فقط طبق نظر خودش جلو رفت، ضمن این که فرصت بیشتری نداشت که روی آن کار کند و شاید سریعتر از آنچه باید مطلب خود را منتشر کرد.»
سوانک خبرنگاران را «جویندگان حقیقت و محققین حقیقت» توصیف میکند و میگوید: «اگر خبرنگاری مثلاً پنج ماه روی موضوعی کار میکند، اما کارش نادیده گرفته میشود، حتماً احساس میکند درمورد انتشار گزارش خود مسئولیت اخلاقی دارد.»
مککارتی که خودش در ۱۰ اپیزود از سریال تحسینشده «شنود» نقش یک خبرنگار جاهطلب بالتیمور سان را بازی کرد، در «روزنامه آلاسکا» به مضامین جنایت و فساد میپردازد، اما هدف او ساخت سریالی با ساختار «قانون و نظم» یا «انسیآیاس» نبود.
مقصود مککارتی همانطور که خودش میگوید نشان دادن اهمیت روزنامهنگاری بخصوص روزنامهنگاری محلی و احترامی است که نویسندگان پشت آن استحقاقش را دارند. در شرایطی که این روزها شبکههای خبری بزرگ و رسانههای اجتماعی منابع اصلی خبری در نظر گرفته میشوند، رسانههای کوچکتر بهسرعت در حال ناپدید شدن هستند، اما آیلین پس از شروع کار در روزنامه آلاسکایی خیلی زود متوجه میشود هیچکدام از رسانههای بزرگ به پوشش داستانهای این زنان اهمیت نمیدهند؛ بنابراین، همهچیز به این روزنامه محلی بستگی دارد.
مککارتی میخواست به تماشاگران «روزنامه آلاسکا» یادآوری کند روزنامهنگاری در شهرهای کوچک چقدر حیاتی است. او میگوید: «روزنامهنگاران از جالبترین افرادی هستند که من میشناسم. آنها فوقالعاده کنجکاو و پرشور هستند و به مردم و مطالبی که مینویسند خیلی اهمیت میدهند. ما با از دست دادن جامعه خبری بخش بزرگی از شخصیت خود را از دست میدهیم.»
برابر با گزارش نیویورک تایمز، تعداد روزنامهها روزبهروز کمتر میشود. از سال ۲۰۰۵ تاکنون تنها در آمریکا بیش از ۲۵۰۰ روزنامه تعطیل شدهاند و این رقم همچنان در حال افزایش است. بااینحال، اگر خبرنگاران نبودند، داستانهای مهم – مانند افشاگری انکوریج دیلی نیوز درمورد این که ۷۰ جامعه در آلاسکا فاقد مجریان قانون هستند – ناگفته میماند.
منبع: ورایتی، Creative Screenwriting، نیوزویک
تماشای سریال روزنامه آلاسکا در نماوا