مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
خلق فیلم سینمایی کمدی از استیو مارتین و مارتین شورت عموماً یک پیشنهاد ساده است: شما فقط این دو را کنار هم بگذارید، حتی هنگام مرور سالها دوستی و همکاری خود نیز دست از بذلهگویی و شوخی با هم برنمیدارند.
آنها میتوانند این کار را در خواب هم انجام دهند، اما اگر این کمدینهای کهنهکار را از منطقه راحتی زندگیشان بیرون ببرید و در یک سریال تلویزیونی قرار دهید که در آن نقش شومنهایی متزلزل که فاتحهشان خوانده شده است، بازی کنند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر آنها را با یک بازیگر سوم که بههیچوجه عضوی از گروهشان نیست، مثلاً سلنا گومز، همتیمی کنید، چه اتفاقی میافتد؟ چه اتفاقی میافتد اگر این سریال نهفقط هجو زندگی بیامان نیویورکی، بلکه یک معمای جنایی هم باشد؟
این پیشفرضِ دور از ذهن و در عین حال مؤثر سریال فقط قتلهای داخل ساختمان (Only Murders in the Building) است که اوت ۲۰۲۱ در ۱۰ اپیزود از هولو پخش شد، سریالی که در آن گومز، شورت و مارتین نقش ساکنان ناساز یک ساختمان را بازی میکنند که مرگ همسایه آنها را به هم نزدیک میکند، یک داستان جنایی کمدی که الهامبخش یک پرسش اساسیتر است: این سریال چگونه به وجود آمد؟
به نظر میرسد پاسخ این سؤال نه یک الگوریتم کامپیوتری یا یک تخته دارت، بلکه یک فرآیند توسعه است که در چند سال انجام شد. نتیجه نهایی آن سریالی است که گومز، هنرپیشه و خواننده پاپ را برای اولین بار از زمان حضور موفق در سریال «جادوگران محله ویورلی» در اوایل دهه ۲۰۰۰ به تلویزیون بازگرداند و زمینهساز بازی مارتین در اولین نقش تلویزیونی ادامهدارش شد.
ساخت سریال فقط قتلهای داخل ساختمان برای هر سه بازیگر اصلی آن فرآیندی برای کشف بود، یکی که به شورت و مارتین نشان داد مهارت فوقالعاده آنها برای ترفندهای جدید و همتیمیهای جدید جا دارد و همچنین نشان داد گومز میتواند با شایستگی پا بهپای دو همبازی باتجربهاش حرکت کند.
گومز توضیح میدهد نقشآفرینی در کنار شورت و مارتین به شکل قابل درکی یک کار هولناک بود. او میگوید: «آنها نمیدانند باید از یک جوان ۲۹ ساله چه انتظاری داشته باشند و چیز زیادی درباره من نمیدانند. ما داشتیم با هم آشنا میشدیم.»
اما گومز با حساسیت و شوق واقعی به ژانر جنایی وارد شد و مثل شخصیت خود در سریال، ارتباط شگفتانگیزی با همبازیهایش برقرار کرد. او میگوید: «در زندگی واقعی، اگر دو مرد مسنتر را ملاقات میکردم که در حال حل یک معما بودند، کاملاً به همین شیوه با آنها ارتباط برقرار میکردم.»
استعاره دور از ذهنِ محوری سریال چیزی است که مارتین سالها در سر میپروراند. او که به همراه جان هافمن یکی از نویسندگان «فقط قتلهای داخل ساختمان» است، میگوید این ایده در یک مهمانی به ذهنش رسید؛ میزبان به او پیشنهاد کرد برای سه مهمان دیگر که از آنها تنها بهعنوان «بازیگران قدیمی برادوی» یاد میکند، چیزی بنویسد.
مارتین به یاد میآورد: «تقریباً بلافاصله این ایده به ذهنم رسید که آنها در یک ساختمان زندگی میکنند و همه به جنایت علاقه دارند، اما حال رفتن به مرکز شهر را ندارند، بنابراین فقط روی فقط قتلهای داخل ساختمان کار میکنند.»
مارتین که حالا ۷۶ سال دارد در عرصههای مختلف فرهنگی کار کرده و آثارش شامل کارتون، نمایشهای برادوی و ساز بانجو است. او میگوید هیچ علاقهای نداشت که خودش در سریال بازی کند تا این که شورت ۷۱ ساله پیشنهاد داد آنها میتوانند با هم در آن ظاهر شوند.
مارتین میگوید: «مارتی گفت: “میدانی، تو پیر شدی، ما از پس این کار برمیآییم.”»
اما مسیر واقعی همبازی شدن آنها در سریال پیچیدهتر از این حرفها بود. مدتها بود که تهیهکنندگان تلویزیونی مانند دن فوگلمن، خالق سریالهایی مثل «این ما هستیم» تولید انبیسی تلاش میکردند نظر مارتین را جلب کنند.
وقتی فوگلمن و شریک تهیهکننده او، جس رزنتال، چند سال پیش با مارتین ملاقات کردند، امیدوار بودند با یکی از قهرمانان کمدی خود برخوردی بهیادماندنی داشته باشند، اما خیلی انتظار نتایج ملموس را نداشتند.
فوگلمن میگوید: «فکر نمیکنم استیو این نگاه را داشته باشد که “چه کاری میتوانم برای خودم درست کنم؟” او فکر میکند، “چه ایدهای به نظر من خندهدار یا جالب است؟” بعد احتمالاً کسی باید او را تشویق کند تا خودش این کار را انجام دهد.»
اما مارتین میگوید متوجه شد دلش برای فضای آشنای حضور مقابل دوربین که آخرین بار در کمدی رمانتیک «پیچیده است» (نانسی مایرز، ۲۰۰۹) با بازی مریل استریپ و الک بالدوین تجربه کرد، تنگ شده بود.
مارتین با اشاره به آن فیلم میگوید: «در اصل نوستالژی بازگشت به فیلم را نداشتم. نوستالژی کار کردن با مردم را داشتم.» او ادامه میدهد: «بازی کردن و گاهی طرح ایدههای داستانی و دیالوگ برای چیزی که فرد دیگری مسئول آن است، سطح عالی مشارکت است، بدون این که کل زندگی شما را بگیرد.»
در اواخر جلسه با فوگلمن و رزنتال، مارتین ایده خود را برای آنچه به «فقط قتلهای داخل ساختمان» تبدیل میشد، مطرح کرد. پس از کمی چربزبانی، مارتین راضی شد در صورت بودن شورت ممکن است او در آن بازی کند.
شورت و مارتین حالا همتایانی جداییناپذیر هستند، اما شورت هنوز خاطرات واضحی از احساس زیردست بودن در طنز وسترن «سه آمیگو!» در ۱۹۸۶ دارد. او با اشاره به اولین نقشآفرینی سینمایی خود در آن فیلم در کنار مارتین و چوی چیس میگوید: «من آمیگوی بنجل بودم.»
با وجود رزومهای قابل احترام که شامل حضور در برنامههای «تلویزیون شهر دوم» و «پخش زنده شنبهشب» میشد، شورت میگوید کار مارتین او را شگفتزده میکرد. او میگوید: «در چند هفته اول مجبور بودم خودم را آرام نشان بدهم، اما در مدت فیلمبرداری خیلی میخندیدیم و اسکربل بازی میکردیم.»
سی و پنج سال بعد، آنها بار دیگر همبازی شدند. مارتین نقش چارلز، یک بازیگر نهچندان مشهور از یک سریال پلیسی قدیمی را بازی میکند و شورت نقش الیور یک کارگردان تئاتر را دارد که زمانی در برادوی کارش سکه بود، اما حالا از دور خارج شده و مشتاق است بار دیگر در کانون توجه قرار بگیرد.
هافمن، دیگر خالق «فقط قتلهای داخل ساختمان» میگوید نقطه اصلی سریال نه سن بازیگران اصلی آن، بلکه ایده «سه نفر تنها است که حس ارتباط را پیدا میکنند». هافمن با اشاره به کار قبلی خود در فیلم سینمایی کمدی «گریس و فرانکی» تولید نتفلیکس میگوید: «آن سریال حرفهای زیادی درباره بالا رفتن سن و مسائل پیرامون آن میزند. من خیلی آگاهانه گفتم که نمیخواهم دوباره این کار را انجام دهم.»
بااینحال، وقتی هافمن و همکارانش سریال جدید را ترسیم میکردند، درمورد شباهت بیشازحد سه شخصیت اصلی آن نگران بودند. هافمن با یادآوری آن مکالمات میگوید: «آیا ما یک بیگانه در دنیای آنها نمیخواهیم؟ چیزی که انتظارش را نداریم؟ به نظر منطقی میآمد.»
راه حل آنها این بود که چارلز و الیور با یک شخصیت سوم اتحادی ناموزون تشکیل دهند: میبل، یک زن جوان نیشدار که دقیقاً نمیگوید چگونه میتواند در ساختمان آنها زندگی کند یا این که چرا به جنایت اصلی داستان علاقهمند است. فوگلمن میگوید تهیهکنندگان سریال هنگام طراحی این شخصیت، گومز را الگو قرار دادند و بعداً در کمال تعجب متوجه شدند او واقعاً به نقش میبل علاقه دارد.
گومز که از طرفداران فیلمهای تریلر روانشناختی است و در کرایمکان، یک گردهمایی واقعی که به حل موارد جنایی واقعی اختصاص دارد، شرکت کرده است، میگوید به شکلی خاص با میبل احساس قرابت میکند. او میگوید: «من آنقدرها هم تاریک نیستم. درواقع، میدانید، شاید هستم، اما نه بهاندازه او.»
در اولین جلسه دورخوانی متن سریال که از طریق ویدئوکنفرانس برگزار شد و اولین بار که سه ستاره آن با هم اجرا میکردند، کمی نگرانی بود، اما به گفته هافمن، «در پایان آن جلسه استیو، مارتی، دن و من تلفنی با هم حرف زدیم و همه کشتهمرده سلنا شده بودیم.»
گومز مدیر تولید سریال تیناجیری «۱۳ دلیل برای این که» نتفلیکس و مجری برنامه آشپزی «سلنا + آشپز» اچبیاو مکس بوده است؛ فیلمشناسی او شامل تریلر جنایی «تعطیلات بهاری» ساخته هارمونی کورین و کمدی زامبی «مردگان نمیمیرند» به کارگردانی جیم جارموش میشود. بااینحال، میگوید انتظار داشت کار روی «فقط قتلهای داخل ساختمان» چالشهای خودش را داشته باشد.
او میگوید: «در اپیزود اول میتوانید حس کنید که من کمی ترسو به نظر میرسم، اما در طول فصل میبینید که آزادتر و راحتتر میشوم.»
گومز میگوید وقتی تصویربرداری سریال در زمستان و بهار گذشته در نیویورک انجام شد، او یاد گرفت از ستایش بیشازحد شورت و مارتین بهعنوان دو بازیگر بزرگتر دست بردارد و به شیوههای انسانی و روزمره با آنها روبرو شود.
او میگوید: «آنها مثل عموهای دیوانه من هستند. فوقالعاده بودند. من را نصیحت میکردند حتی درمورد زندگی شخصیام. من هم همه سؤالهایی را که دختران میپرسند از آنها میپرسیدم، مثل این که “شما اولین بار کی عاشق شدید؟” از آنها درمورد پسرها و قرار گذاشتن میپرسیدم. میگفتند، “خب، مطمئن شو که طرف مهربان است.” خیلی بانمک بودند.»
هم شورت و هم مارتین، گومز را به خاطر قابلیتهای کمدیاش تحسین میکنند. مارتین میگوید: «دو نفر میتوانند صحنهای داشته باشند، اما خنده زمانی اتفاق میافتد که به شخص سومی میرسد که در حال تماشای آن است. سلنا واقعاً میتواند این کار را انجام دهد. او حالتی شبیه این دارد، “شما دو نفر بچه هستید؟”»
در همین حال، شورت و مارتین هنگام ساخت سریال، سر صحنه تصویربرداری و هنگام بازگشت به خانه با ماشین، زمان بیشتری را با هم سپری میکردند. شورت میگوید: «در دوران کووید بود، بنابراین گزینه دیگری نداشتیم.» مارتین اضافه میکند: «ما در حباب هم بودیم.»
با توجه به پرش نامعمول «فقط قتلهای داخل ساختمان» برای هر یک از ستارههایش، همه آنها تلاش میکنند بین اهمیت دادن به موفقیت سریال و بیاعتنایی نسبت به آیندهاش تعادل درستی برقرار کنند.
مارتین مثلی از دوست بازیگرش، ریچارد ای. گرنت نقل میکند: «قلب و روحت را برای چیزی میگذاری، رؤیاهایت، امیدهایت، بعد متوجه میشوی که فقط یک عنوان دیگر در قفسه است.»
وقتی شورت این را میشنود، بهسختی میتواند جلوی خود را بگیرد. او با کنایه میگوید: «خوشبینانه است. میدانی بالاخره چی میشود؟ داری میخندی، بچههایت را دوست داری، سکته میکنی و میمیری.»
مارتین با لحنی اغراقشده پاسخ میدهد: «قابل شما را ندارد.»
منبع: نیویورک تایمز (دیو ایتزکاف)