مجله نماوا، علیرضا نراقی
پایان آگوست ۲۰۲۲ میخائیل سرگیویچ گورباچف آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی درگذشت و به این سبب پرونده زندگی یکی از اثرگذارترین سیاستمداران قرن بیستم دوباره باز شد. ریاست جمهوری گورباچف با اصلاحاتی وسیع و عمیق در رویههای اقتصادی و سیاسی شوروی همراه بود. سیاست درهای باز این رهبر نرمخو در اوج دوران فرسوده کننده جنگ سرد، رابطه دو بلوک شرق و غرب را به طور کلی دگرگون ساخت و رهبران قدرتهای بزرگ را بار دیگر -پس از همکاری برای شکست هیتلر- وادار به گفتوگو و تصمیمات مشترک کرد. زندگی پرفراز و نشیب سیاسی این رهبر اصلاحطلب حزب کمونیست شوروی، نه تنها برای هموطنان او و روسیه امروز، بلکه برای تمام مردم جهان و نظم نوین جهانی محل مناقشه و بحث فراوان بوده و هست. بسیاری از مردم جهان گورباچف را به سبب نقشی که در فروریزی دیوار برلین و جنگ سرد داشت ستایش میکنند و آن را صلحطلبی قهرمان میپندارند که جهان را از جنگ سوم جهانی و یک فاجعه هستهای گسترده نجات داد. این باور در میان برخی از اقشار روشنفکر، مدرن و دموکراسیخواه روسی هم رواج دارد، اما بخشی از مردم روسیه او را مسبب فروپاشی و تقلیل اقتدار کشورشان میپندارند و معتقدند او انسانی بود که قهرمان شدن برای جهانیان را به منزلت آفرینی برای مردم کشورش ترجیح داد. زندگی سیاسی گورباچف اما با تمام اختلاف نظرها، یک زندگی سراسر اصلاحطلبانه و خشونت پرهیز بود، یک زندگی وفادار به ارزشهای اخلاقی و انسانی که اگرچه در بسترسازی و مقدمات فروپاشی شوروی مؤثر بود، اما در هر حال نقشش در برون رفت از بن بست جنگ سرد غیر قابل انکار است و اقداماتش تا همین امروز بر نظام بینالملل و روابط بلوکهای مختلف قدرت قابل ردگیری است. گورباچف جهان ما را با سیاستها و البته خوی خاص خود جای امنتری برای زیستن کرد.
فیلم مستند «دیدار با گورباچف» ساخته ورنر هرتسوگ و آندره سینگر همانطور که از نامش قابل حدس است گفت و گویی مفصل با میخائیل گورباچف درباره خود اوست. درست است که فیلم بر وقایع تاریخی متمرکز است و مسائل مهم سیاسی در دوران هشتمین رهبر اتحاد جماهیر شوروی- که کم هم نبودند- را برجسته میکند، اما در عین حال در خلال تصمیمات و مسائل سیاسی آنچه که بیشتر نمود پیدا میکند و فیلم هرتسوگ را از یک گفتوگو با تزئین تصاویر آرشیوی و گفتوگوهای تکمیلی ارتقا میدهد، توجه به شخصیت و روحیات گورباچف و تأثیرشان بر تصمیمات سیاسی اوست.
یک مرد روستایی
هرتسوگ فیلمش را از لحظه رویارویی خود با گورباچف شروع میکند، رویارویی یک آلمانی با یکی از رهبران شوروی. دو کشوری که بزرگترین و خونینترین مبارزه را با یکدیگر داشتند. عزم هیتلر این بود که شوروی را فتح و کمونیسم را نابود کند اما پشت دروازههای شوروی یخ زد و با مقاومت مردم آنجا شکستی سنگین خورد. اینگونه طومار جهانگشایی هیتلر و حکومت نژاد برتر، به دست شوروی پیچیده شد. نزدیک به بیست و هفت میلیون نفر کشته شدند اما در هر حال شر هیتلر کم شد و هرتسوگ این رویارویی را که وجهی نژادی و ایدئولوژیک داشت، در گفت و گوی خود به عنوان یک آلمانی با گورباچف برجسته میکند. این بهانه خوبی است برای اینکه گورباچف هم به کودکی و اولین مواجهه خود با آلمانیها بازگردد. خاطرهای با طعم شکلات. همین که گورباچف این موقعیت را به کودکی و شکلاتسازی یک خانواده آلمانی در روستایشان میکشاند، اولین نشانه از شخصیت خاص خود را نیز افشا میگرداند. گورباچف نه فقط در تاریخچه زندگی خود و نه فقط در نوع فعالیتش -که بیشتر متمرکز بر گسترش کشاروزی و تجهیز روستاها بوده است- بلکه در نوع ارتباط برقرار کردن و صمیمیتی که با مردم ایجاد میکند صاحب خویی روستایی است، که گویی او را رهاتر از موقعیت پر تقید، قدرت و رهبری قرار میدهد.
فیلم علاوه بر گفتوگو به تصاویری از دورانهای مختلف زندگی گورباچف متکی است. به همین واسطه میبینیم که حتی وقتی گورباچف به عنوان رهبر نظام تک حزبی شوروی سابق در جایگاه بی بدیل قدرت و اقتدار قرار دارد، همنفس با مردم و همنشین با اقشار مختلف جامعه است. با افراد شوخی میکند، حرف آنها را میشنود و تا حدود زیادی به عکس اغلب سیاستمداران ترسی از نمایش احساسات فردی خود نزد تودهها ندارد. تأکید فیلم بر روحیه و خوی نرم و پذیرای گورباچف معنای عمیقی به اصلاحطلبی و تلاش او برای دموکراتیک کردن شوروی میدهد. گویی که علاوه بر نیاز سیاسی دوران و وضعیت اقتصادی کشور و البته شرایط بینالمللی، یک امر دورنی و شخصیتی در اصل ماجراست که گورباچف را به سمت اصلاحات دموکراتیک و شکستن استبداد حزب هدایت میکند.
اما فیلم هرتسوگ تنها در ستایش گورباچف و روحیه او نیست بلکه به نوعی مسئله مقاومت نکردن گورباچف و تن دادن به کودتا را نیز برجسته میسازد تا نشان دهد همین روحیه در دنیای بیرحم سیاست گاه سبب میشود که سیاستمدار به اهداف بلندش نرسد. گوباچف با کودتایی خزنده از قدرت کنار زده میشود و باز در لباس جمهوری، دیکتاتوری الیگارش محور تازهای در روسیه جدید جا باز میکند. امری که تا همین امروز کنفدراسیون روسیه را دچار شکافها و نارساییهای عمیق و یک تمامیتخواهی ناشکستنی کرده است.
«دیدار با گورباچف» فیلم بسیار سادهای است. مستندی پرتره که البته چندان سعی نمیکند خود را به پرتره گورباچف محدود کند و قصد دارد علاوه بر شخصیت اصلی خود، تصویری از دنیای پس از جنگ سرد هم ارائه کند. اما آنچه برگ برنده این مستند ساده است این است که با عواطف کار میکند و یک شخصیت سیاسی را فراتر از سیاست در جایگاه انسانیاش به تصویر میکشد، به نوعی که ما با گورباچف نه فقط به عنوان یک سیاستمدار و رهبری اثرگذار بلکه به عنوان انسانی عاشقپیشه، با عواطفی نرم و روحیاتی خاص آشنا میشویم که طراوت و سادگی زندگی روستایی هیچگاه وجودش را ترک نکرد، همچون طعم همان شکلاتهای دوران کودکی.