مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در سوراخی در زمین یک هابیت زندگی میکرد – و چند هزار سال پیش از آن، یک هارفوت در آنجا زندگی میکرد. درحالیکه این مردمان کوچک ممکن است مانند نوادگان معروفتر خودشان، پاهای پُرمو و در سفرهای غیرمنتظره مهارت داشته باشند، هارفوتها در یک سرزمین میانه بسیار متفاوت زندگی میکنند.
مورگوت، دشمن بزرگ بهتازگی شکست خورده است و سائورون، سردار ارشد او مخفی شده است. گیل گالاد بر لیندون، قلمرو پررونق اِلفها حکومت میکند و دوندینها، انسانهایِ با عمر طولانی در جزیره نومنور به زندگی خود ادامه میدهند. دورفها در تالارهای مجلل خازاد دوم خوب غذا میخورند و جایی در دوردست سایهای بینام در حال تکاپو است. این عصر دوم سرزمین میانه است و محل وقوع داستان سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (The Lord of the Rings: The Rings of Power) که شاید بلندپروازترین سریال تلویزیونی باشد که تاکنون ساخته شده است.
در سالهای پس از نمایش فیلم های ارباب حلقهها و «هابیت»، دو سهگانه سینمایی پیتر جکسون، هالیوود بررسی میکرد که چگونه میتواند کار جی آر آر تالکین را روی پرده سینما یا بر قاب کوچک تلویزیون ادامه دهد که با توجه به موفقیتهای بسیار بزرگ تقلیدکنندگانی مانند «بازی تاج و تخت» و «ویچر»، باعث تعجب نبود.
متقاضیان زیادی با نمایندگان بنیاد نویسنده دیدار کردند و کوشیدند حقوق باارزش یکی از پیچیدهترین و متراکمترین داستانهای بشر را خریداری کنند. فقط یک نفر پیروز شد: جف بیزوس، رئیس وقت آمازون آنقدر پول داد که دیگر حرفی برای گفتن نماند (۲۵۰ میلیون دلار برای حق اقتباس، ۴۶۲ میلیون دلار دیگر فقط برای تولید فصل اول). معامله صورت گرفت و بعد سؤال پیدا کردن کسی – یا کسانی – که آنقدر احمق باشند که با چالش نوشتن چیزی در این مقیاس بزرگ مواجه شوند، مطرح شد.
جی دی پین، یکی از دو سازنده و نویسنده درون «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» میگوید: «وقتی اولین بار برای تولید این پروژه وارد مذاکره شدیم به ما گفتند دهها نفر دیگر کلاه خود را به داخل حلقه میاندازند، آمازون حقوق سهگانه، ضمایم و “هابیت” را خریده بود. آنها گفتند میدان کاملاً باز است: “میتوانید هر داستانی با این مضمون را بگویید.”»
اما آمازون چیزی جاهطلبانهتر میخواست؛ چیزی که شایسته کار تالکین باشد. پین سراغ تختهرسم رفت و او تنها نبود. پاتریک مککی، همکار نویسندهاش که بهدفعات با او کار کرده بود (و دوستش از دوران دبیرستان) کمک کرد بار او سبکتر شود.
آنها قبلاً روی متن مختلف برای بد ربات، شرکت جی جی آبرامز که هیچوقت هم به مرحله تولید نرسید، ازجمله «پیشتازان فضا ۴» کار کرده بودند. این دو درباره نحوه بازگشت سرزمین میانه به صفحه نمایش شروع به کاوش کردند. مککی میگوید: «ما کل اساطیر تالکین را بررسی کردیم و به این داستان رسیدیم. یادم میآید در آپارتمان دستیار سابقم نشسته بودیم و گفتیم، “خوب، این کاری است که دورفها انجام میدهند و این کاری است که الفها انجام میدهند و این کاری است که نومنورها انجام میدهند.”»
آنها به ایده سریالی گسترده رسیدند که در چند فصل روایت میشود، هر کدام بزرگتر از قبلی. پین میگوید: «آن قوس اتفاقات مهم عصر دوم، شبیه یک داستان شگفتانگیز و ناگفته بود.» آنها به آمازون رفتند و ایده خود را مطرح کردند. پین و مککی استخدام شدند تا حماسه تالکین را بار دیگر به صفحه برگردانند و بهاینترتیب ماجراجویی طولانی آنها آغاز شد.
تالکین هیچوقت واقعاً به جزئیات آنچه در عصر دوم روی داد نپرداخت که از شکست مورگوث، نیروی پلید شروع میشود و ۳۴۴۱ سال بعد با بریدن «تک حلقه» از دست سائورون توسط ایسیلدور به پایان میرسد، چیزی که قبلاً در «یاران حلقه»، اولین فیلم مجموعه «ارباب حلقهها» جکسون به تصویر کشیده شده بود.
تالکین عمدتاً بهطور کلی به این دوران پرداخت. بهعنوان مثال، یک جمله از ضمیمهها بهسادگی میگوید: «پس شکوه نومنور فرو ریخت.» اما این پادشاهی اسطورهای انسانها که قبلاً هرگز روی پرده دیده نشده است، چگونه ویران شد؟ خوانندگان کتاب تالکین که در آن غوطهور میشوند تا حدی آن را درک میکنند. بااینحال، این خلأ به نویسندگان سریال اجازه داد فضای کافی برای خیالپردازی داشته باشند. مککی میگوید: «تالکین ردی از خردهنان پشت سر خود جا گذاشت. ما مهارتهای خودمان را میبینیم و با هنرمندان بسیار بااستعداد کار میکنیم تا آن را به ثمر برسانیم و فسیلی را که او برای ما جا گذاشت کاوش کنیم.»
تصمیم گرفته شد که داستانهای متعدد در هم تنیده شوند و سریال، ماجراهای بیش از ۲۰ شخصیت اصلی را دنبال کند. انسانها و الفها و دورفها و هارفوتها همه حضور دارند. مککی میگوید: «ما با دنیاهای خیلی زیادی مواجه بودیم که هر کدام میتوانستند سریالهای خودشان باشند، اما میخواستیم کاری کنیم که تمام نتها روی پیانو نواخته شود. سریالهای فانتزی دیگری هم هستند که یک کار را واقعاً خوب انجام میدهند، چه به سیاست مرتبط باشد چه به یک جادوی بزرگ. در کار تالکین، شما یک لحظه با هابیتها صمیمی میشوید و آنها احمقانه، بامزه و جذاب هستند و در لحظه بعد، با یک درام سیاسی عمیق با بحثهای شدید درمورد سرنوشت پادشاهیها مواجه هستید.»
تعدادی از شخصیتهای «حلقههای قدرت» برای تماشاگر آشنا هستند: به لطف طبیعت جاودانه الفها، نسخههای جوانتر گالادریل و الروند – که قبلاً کیت بلانشت و هوگو ویوینگ نقش آنها را بازی کردند – در سریال حضور دارند. ایسیلدور هم نقشی کلیدی دارد، درحالیکه حضور سائورونِ اهریمنی کاملاً احساس میشود. پین میگوید: «میتوانیم بگوییم ظاهر شدن او شاید بهگونهای است که مردم انتظار ندارند.» به عبارت دیگر، انتظار نداشته باشید همان ارباب تاریکیِ دو سهگانه جکسون را ببینید.
شاید باید درمورد آن فیلمها هم صحبت کنیم. شبح آنها با هیبت بر سریال ظاهر میشود: هاوارد شور که موسیقی متن فیلمهای سینمایی را ساخت، تم اصلی سریال را نوشته است و وتا ورکشاپ، شرکت تولید جلوههای ویژه به پشت صحنه بازمیگردد. حتی برخی از بازیگرانی که در نسخههای سینمایی با پروتزهای سنگین نقش اورکها را بازی کردند در سریال جدید حضور دارند، اما بیش از این به دنبال موارد مشابه نباشید.
پین میگوید: «ما به بازخوانی فیلمهای قبلی یا ساخت یک پیشدرآمد علاقهای نداشتیم. هرگز به این فکر نمیکردیم که بگوییم، “بیایید سریال ما را ببینید، چون چیزهای بیشتری به شما میدهیم.” میخواستیم داستانی را تعریف کنیم که روی پای خود ایستاده است. ما به خاطر جهانی که پیتر آفرید بیاندازه سپاسگزاریم. یک گفتوگوی مفید داشتیم که در آن بررسی کردیم، “خوب، این طرحها هست. الفهای پیتر چه شکلی بودند؟ اورکهای پیتر چه شکلی بودند؟” چیزهایی را دوست داشتیم، چیزهایی را هم دوست نداشتیم، چیزهایی را میخواستیم از کارهای پیتر بسازیم و چیزهایی هم بود که میخواستیم کاملاً از آن فیلمها فاصله بگیرد. همیشه درباره این مسئله بحث میکردیم.»
خوان آنتونیو بایونا که آخرین بار فیلم پرفروش «دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی» را کارگردانی کرد و کارگردان دو اپیزود اول «حلقههای قدرت» است، میگوید پین و مککی در اولین ملاقاتشان با او عشق خود به فیلمهای جکسون را ابراز کردند. او میگوید: «کارهای قبلی در سطح بسیار بالا انجام شده بود. ما میخواستیم به همان سطح برسیم.»
بااینحال، با ادامه پیشتولید این سه نفر واقعاً از آنچه قبلاً کار شده بود فاصله گرفتند. آنها بهجای ثبت مجدد همان جادو، به دنبال تجسم روح کار تالکین بودند و این نگاه درنهایت بر انتخاب بازیگران سریال نیز تأثیر گذاشت. پین میگوید: «هر کس که به سریال ملحق میشد باید یک معیار را رعایت میکرد. آنها باید در خود سرزمین میانه داشتند»
پین ادامه میدهد: «کمی غیر قابل بیان است، اما چیزی است که همه ما را متحد کرد. همه خطوط داستانی سودای آن را دارند. اگر احساس شود سرزمین میانه است – مانند آنچه تالکین ترسیم کرد – جایگاه خود را در سریال به دست میآورد.»
شاید سرزمین میانه یک ویژگی غیر قابل بیان باشد، اما طرفدار تالکین بودن احتمالاً کمک میکند و هم مورفید کلارک و هم رابرت آرامایو، بازیگران جدید نقشهای گالادریل و الروند، گالوم و گندالف را خوب از هم تشخیص میدهند. هر دو بازیگر مجذوب فیلمهای جکسون شدند و بازی در این سریال برای هر دوی آنها بهخصوص کلارک ارزش زیادی داشت.
کلارک در نشست پرسش و پاسخ پس از اولین نمایش فیلم «تاریخچه شخصی دیوید کاپرفیلد» به کارگردانی آرماندو یانوچی در جشنواره فیلم تورنتو بود که متوجه شد در «حلقههای قدرت» نقشی دارد. او نشست را به طرز مرموزی ترک کرد. خودش با خنده میگوید: «و بعدازآن در جلسه پرسش و پاسخ از حال رفتم. اینطوری واکنش نشان دادم!» شگفتانگیزتر این که حتی به کلارک گفته نشد نقش کدام شخصیت را بازی میکند. لیندسی وبر، تهیهکننده اجرایی، میگوید: «مورفید بدون این که بداند قرار است چه نقشی را بازی کند به نیوزیلند آمد. ما خبر را در آنجا به او دادیم. لحظهای باورنکردنی بود.»
واکنش آرامایو به شنیدن خبر حضورش در «حلقههای قدرت» بسیار آرامتر بود. او با لهجه یورکشایری میگوید: «من به حمام رفتم.» در همین حال، سوفیا نومویت که نقش دیسا، پرنسس دورف را بازی میکند، وقتی مدیر برنامهاش به او زنگ زد در موقعیتی متزلزل قرار داشت.
او درحالیکه راحت روی مبل در کنار همکارش اووین آرتور، بازیگر تئاتر که در سریال نقش دورین چهارم، همسر دیسا را بازی میکند، نشسته است. میگوید: «بچه من سه روز بود به دنیا آمده بود.» او بلند میخندد و ادامه میدهد: «دختر من با سزارین به دنیا آمد، بنابراین نمیتوانستم حرکت کنم، اما داشت شیر میخورد و یادم میآید درحالیکه روی تخت دراز کشیده بودم به شوهرم گفتم، “بچه را ببر!” بچه را ببر! کار در راه است!” بعد آنها به من گفتند، “تو نقش اولین دورف زن را بازی میکنی! بههرحال تو قبلاً هم واقعاً کار تلویزیونی نکردهای، بنابراین باید سرگرمکننده باشد.”»
وقتی گروه بازیگران که عمدتاً ساکن بریتانیا بودند، شکل گرفت – مککی فرآیند روند انتخاب بازیگران را پیدا کردن “۲۲ سوزن در ۲۲ انبار کاه” توصیف میکند – آنها به نیوزیلند رفتند، جایی که خیلی زود تصویربرداری به دلیل همهگیری کووید به تعویق افتاد. کلارک و آرامایو خاطرات خود را از تمرین با هم در دفاتر، درحالیکه گرمکن به تن داشتند و ماسک زده بودند به یاد میآورند. کل وضعیت سورئال به نظر میرسید. انگار چیزی گم شده بود و بعد سر صحنه رفتند.
درحالیکه پیدا کردن یک گروه بازیگری مناسب یک چالش بود، اما نکته مهمتری وجود داشت. بایونا میگوید پیدا کردن لحن سریال دشوارترین بخش کل پروسه بود، بهخصوص که هر نژاد فضایی بسیار متفاوت پر میکند: الفها سیاسی هستند، هارفوتها خیلی بامزه هستند و انسانها با ملودرام رمانتیک آمیخته شدهاند. او درباره آنچه این داستانهای متفاوت را کنار هم قرار میدهد، میگوید: «همه خطوط داستانی از پیامدهای جنگ علیه مورگوت میآیند و هر شخصیت و هر نژاد به شیوهای متفاوت با آن روبرو میشود.»
در عصر دوم، سرزمین میانه در آرامش نسبی قرار دارد. پین میگوید: «در داستان تالکین حتی در زمانهای صلح از کوهستان زمزمههای چیزی را حس میکنید. همیشه چیزی از زیر سطح به شکل حباب خود را نشان میدهد.»
بایونا به گالادریل اشاره میکند که «غریزهاش میگوید شر هنوز تمام نشده است» اما میبیند همه اطرافیانش این مسئله را انکار میکنند. به گفته آرامایو، «الروند رابطهای پیچیده با صلح دارد.» درحالیکه بنجامین واکر بازیگر نقش گیل گالاد میگوید این شخصیت تجسم واقعی این پرسش است که زندگی بهعنوان یک الفِ فناناپذیر چه معنایی دارد: «این حس که همه کسانی که او میشناخت و دوست داشت از دنیا رفتهاند، برای ما واقعاً قابل درک است. قلب او در هزاران سال گذشته بارها و بارها و بارها شکسته است. در چرخه بیپایان خیر در برابر شر، او چگونه هنوز میتواند امیدوار باشد؟»
اینها مضامینی سنگین هستند و عمق بررسی آنها «حلقههای قدرت» را از هر اقتباس دیگر از آثار تالکین متمایز میکند. به لطف ماهیت تلویزیون، شخصیتها برای این که خیلی راحت با هم حرف بزنند، زمان بیشتری دارند. بایونا به صحنهای در اپیزود دوم اشاره میکند که در آن گالادریل و الروند گفتگوی هفت دقیقهای با هم دارند. کارگردان میگوید: «در حالت عادی وقتی به این بلاکباسترهای بزرگ، به این تولیدات بزرگ فکر میکنید، بیشتر به صحنهها مربوط میشود، اما وقتی آن صحنه را میگرفتم، میدانستم قرار نیست یک حرکت طرحریزی شده باشد، بلکه اصل موضوع سریال است.»
معنایش این نیست که «حلقههای قدرت» عاری از نبردهای حماسی است. پین میگوید: «از همه چیزهایی که دوست دارید، نسخهای در سریال هست، اما همچنین چیزهایی را شاهد هستید که قبلاً هرگز از سرزمین میانه ندیدهاید.»
پین برای اثبات مقیاس بزرگ پروژه میگوید تنها در فصل اول بیش از ۹۵۰۰ مورد جلوههای تصویری به کار رفته است (وبر در پاسخ به این پرسش که آیا آمازون به آنها چک سفیدی داده بود، میگوید: «ما محدودیتهایی داشتیم.») و تلاش میشود هر فصل – پنج فصل سفارش داده شده است – از فصل گذشته جلو بزند.
مککی و پین مطمئناً در فصلهای مختلف سریال فضای کافی برای کاوش در بسیاری داستانهای جذاب خواهند داشت: آمازون حقوق یک داستان طولانی ۵۰ ساعته را خریداری کرد و مککی و پین به همین ترتیب به داستان نزدیک شدند. اتفاقاتی که در فصل اول، شامل هشت اپیزود یک ساعته رخ میدهد، ممکن است تا فصل پایانی به نتیجه نرسد. پین میگوید: «این یکی از عظیمترین بومهایی است که هر داستاننویس تاکنون داشته است.»
تولید برای فصل دوم از نیوزلند به بریتانیا منتقل شده است و درحالیکه به نظر میرسد تولید یک سریال ۵۰ ساعتی نهایی شده است، مککی میگوید هنوز جا برای مانور هست. او موقعیت را به یک سفر جادهای تشبیه میکند، جایی که شما یک مقصد را در نظر میگیرید، اما شاید چیزی در افق ببینید و بروید و از آن مکان نیز دیدن کنید و شاید هم کمی بیشتر از حد انتظار در آنجا توقف کنید، مانند فرودو و سام که وقتی به دروازههای سیاه موردور رسیدند، مسیر خود را تغییر دادند و از طریق لانه شلوب رفتند، اما درنهایت به مقصد اصلی خود رسیدند.
مککی میگوید: «همیشه میخواهیم از فرصتها استفاده کنیم. ما به کار بهعنوان یک چیز از پیش تعیینشده نگاه نمیکنیم، بلکه اعتقاد داریم هرچند یک مسیر مشخص هست، اما در طول راه فرصت کشف و غافلگیری هم وجود دارد. ما همیشه به دنبال اکتشافات هستیم، اما مفاهیم و ایدهها و لحظههای بزرگی داریم که بدون توجه به آنچه در امواج میگذرد، احتمالاً به سطح آب میآیند.»
به نظر میرسد مککی و پین و بازیگران آنها یک سفر طولانی و مورد انتظار در پیش دارند و این که هر یک از بازیگران از تمایل شدید خود برای بازگشت به سرزمین میانه میگویند، ما را به یاد حرف یک هابیت میاندازد: «فکر میکنم برای یک ماجراجویی دیگر کاملاً آماده هستم.»
«ارباب حلقهها» برگشته است، متفاوت و بلندپروازتر از همیشه.
منبع: توتال فیلم