مجله نماوا، کاظم رستمی
«همیشه بذار یه چیزی کم باشه تا بگردن و پیداش کنن» این یکی از دیالوگهای مهم و تأثیرگذار نوید محمدزاده در نقش نوری در سریال قورباغه است. سریالی که آرام آرام تکههای پازل داستانی خود را میچیند تا دوازده سال به عقب برگردید و بفهمید ارتباط نوید محمدزاده با سریال قورباغه چیست؟ جالب اینکه دوازده سال بیشتر نیست که نوید محمدزاده به سینما گره خورده است! سینمایی که جادو میکند. هیپنوتیزم میکند و گرد قدرت بر چهرهها میپاشد.
این روزها پرسش اساسی این است که آیا نوید محمدزاده در اولین تجربه بازیگریاش در شبکه نمایش خانگی در سریال قورباغه به کارگردانی هومن سیدی توانسته است خوش بدرخشد یا نه؟ این سئوالی است که بسیاری از منتقدان در پی آن هستند تا پاسخی در خور توجه به آن بدهند. چرا که آقای سوپر استار همواره مخاطبان خاص خود را دارد که تعداد آنها اندک نیست.
از سوی دیگر، قورباغه اولین سریال نمایش خانگی هومن سیدی نیز است و تجربهای جدید برای هر دو. زمانی که در اختیار نوید قرار گرفته است تا با خودداری از تکرار خود، مخاطبان شبکه نمایش خانگی را راضی نگه دارد. اما آیا هومن سیدی فرصت خودنمایی به نوید محمدزاده داده است و آیا نوید توانسته است فراتر از انتظار مخاطب ظاهر شود؟
میدانیم که نوید در دهه گذشته در ١۵ فیلم سینمایی که آثار مهمی در سینما بهحساب میآیند بازی کرده؛ آنها اغلب پرفروش بودهاند، در نقد فنی مورد تحسین قرار گرفته و جشنوارهپسند نیز بودهاند (چه داخلی و خارجی). فیلمهایی که یکی از برگهای برندهشان برای دریافت جوایز، حضور و بازی نوید بوده است. بنابراین تاکنون در انتخاب فیلم و ژانر و بازی میتوان گفت که این بازیگر برونگرای سینمای ایران کمتر اشتباه کرده است. او را هم عوام میستایند و هم طبقه الیت سینمارو.
سالها پیش، نوید محمدزاده با فیلم «در میان ابرها» (1386) به کارگردانی روح الله حجازی کلید حضور در سینما را زد، اما نقطه اوجش در فیلم جنجالی «عصبانی نیستم» (1392) بود که توجه دیگران را به خود جلب کرد. برای بازی در فیلم «ابد و یک روز» موفق شد سیمرغ بازیگری نقش مکمل را دریافت کند.
بازی او را در فیلمهایی چون «سیزده»، «ناهید»، «لانتوری»، «خشم و هیاهو»، «ابد و یک روز»،
«بدون تاریخ، بدون امضا»، «مغزهای کوچک زنگزده» و «متری شیش و نیم» را می توان از نقاط اوج کارنامه وی دانست. دو فیلم «سرخپوست» و «خفهگی» به خاطر بازیهای کنترل شدهاش شاید در اولویت بعدی قرار بگیرند.
اگر چه در اکثر فیلمها او جوانی پرشور و تهیدست و عصیانگر است و بر فاصله اجتماعی و بیعدالتیها صحه میگذارد اما، آنقدر در نقش خود جا میافتد که دیگر او را نوید محمدزادهای در تکرار یک نقش نمیبینیم، بلکه هربار کاراکتری جدید با دلفریبیهای خاص و منحصربفرد خلق شده است که نقشی ماندگار را به خاطرمان میسپارد.
اما در قورباغه چه میگذرد؟ هومن سیدی در این سریال علاوه بر حضور نوید از صابر ابر، سحر دولتشاهی، فرشته حسینی، آناهیتا افشار و مهران غفوریان در کنار چهرههای جدید استفاده کرده است. یعنی چیزی به اسم تقسیم فرصتها برای دیگران.
صد البته که نوید محمدزاده قورباغه، همان نوید همیشگی نیست و آرام آرام در نقش نوری جان مییابد و برای اثبات خود چندان عجلهای ندارد، جا انداختن میمیک چهره و زبان بدن در یک قیافه جدید که هم عبوس است و هم تحرک حداقلی باید جلوی دوربین داشته باشد کاری سخت است. مثل این میماند که انرژی جنبشی یک ناقوس را بخواهی از ارتعاش بازداری و با اینهمه پتانسیلی را برای روز مبادا حفظ کنی. اینبار اما نوید یکی از کنترل شدهترین بازیهایش را در مهار خود به نمایش میگذارد. او در قورباغه به یک دگردیسی مضاعف تن میدهد و این چیزی جز حرفهایتر عمل کردن نیست.
نوید بیحس، نوید پیچیده، نوید خشن، نوید انتقامپیشه، نوید نارفیق، نوید بیرحم، نوید قاتل، نوید باهوش، نوید شکاک، نوید التماسگر و نویدی که گاه چند قدم از مخاطب جلوتر است و غیرقابل پیشبینی در این اپیزودهای آخر.
نوری میتواند همه را کنترل کند، همه میدانند و با اینهمه، طبیعت داستان در یک سیر صعودی، وانهادگی اطرافیان نوری را نسبت به او نمایان میسازد. همه میدانند که او قدرتی جادویی دارد و در عین حال با او در میآمیزند بیآنکه نخواهند. این جادوی سریال است.
زندگی نوید محمدزاده در فلاش بکها با بازی باورنکردنیاش جان مییابد و در بزنگاههایی که سریال میرود تا در بند رخوت اسیر شود، به مدد میآید. صدایی از اعماق کودکی، صورتی جوانتر از چهره واقعی و حفظ فاصله با حاشیههای داستان و داستانکهای سریال از جمله هنرنماییهای مشترک نوید و گریمور و کارگردان است.
در این میان تقابلهای بازیگران نیز در دیالوگها و کشمکشها، چهرهای برجستهتر از نوید به نمایش میگذارد. چه در چشم در چشم شدن با مهران غفوریان، چه در جدل کلامی با صابر ابر و چه در نشان دادن هوشمندی ذاتیاش در مقابل هومن سیدی.
سریال میکوشد تا در لحظه آخر، آنچه کم است را بروز ندهد. نوید اما آمده است تا بگوید حالا دیگر چیزی کم نیست. این وحدت کارگردان و بازیگر در تکمیل یک تیپ گانگستری، میتواند در زمره موفقیتهای سریال قورباغه محسوب شود.