مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
همه ما هر چند وقت یکبار به کمی استراحت نیاز داریم، ضمن این که باید بپذیرفت هر کس یک دوران ازکارافتادگی دارد. بااینحال، برخی نمیتوانند با این مسئله کنار بیایند و خود را درگیر موقعیتهایی پرتنش میکنند که بهنوعی ناشی از بیقراری و شاید هم فضولی است.
این موردی است که کاملاً درمورد هریت «هری» وایلد با بازی جین سیمور در سریال «هری وایلد» (Harry Wild) مصداق دارد، یک استاد بازنشسته ادبیات انگلیسی در دوبلین، ایرلند که خود را درگیر پروندههای پسر کارآگاهش میکند، صرفاً به این دلیل ساده که اصلاً حوصله ندارد تماموقت در بازنشستگی بماند. انگیزههای هری زمانی بیشتر میشود که پسری نوجوان به نام فرگوس (روهان ند) که بعداً با او همکار میشود، روزی در خیابان کیف او را میدزدد. (سیمور میگوید: «آن اتفاق باعث میشود هری متوجه آسیبپذیری خود شود.) اما درنهایت سرسختی خود هری است که او را در مسیر حل پروندههای پسر کارآگاهش، چارلی (کوین رایان)، پیش از آن که خودش بتواند این کار را انجام دهد، هدایت میکند. درواقع، او حس میکند استعداد کمک کردن به مردم را دارد.
«هری وایلد» که فصل اول آن در هشت اپیزود آوریل تا ژوئیه ۲۰۲۲ از ایکورن تیوی پخش شد، داستان خود را در تقاطع کمدی و تریلر جدی روایت میکند. سیمور تجربه چند دهه بازیگری شامل نقشهای قابل توجه در سریال پربیننده «دکتر کوئین، زن پزشک» (در ایران «پزشک دهکده») که در دهه ۱۹۹۰ از سیبیاس پخش میشد، فیلم جیمز باندی «زندگی کن و بگذار بمیرند» (۱۹۷۳) مقابل راجر مور در نقش مأمور ۰۰۷، «جایی در زمان» (۱۹۸۰) و «مهمانان ناخوانده عروسی» (۲۰۰۵) و دهها فیلم و سریال دیگر را به روی میز آورده است. او همچنین تجربیات خود از زندگی واقعی را به کار گرفت تا برای بازی در نقش هری آماده شود.
سیمور ۷۲ ساله که متولد لندن، انگلستان است، از «هری وایلد» بهعنوان «یک قطعه کمدی- معمایی- جنایی نرم» یاد میکند و در توصیف شخصیت خود در این سریال میگوید: «هری حدود ۳۰ سال در کالج ترینیتی دوبلین استاد ادبیات انگلیسی بوده است. او رشته خود را دوست دارد، اما از این واقعیت خوشش نمیآید که بیشتر شاگردانش ترجیح میدهند به مهمانی بروند، تحصیل را رها کنند، به هیچچیز اهمیت ندهند و پول مادر و پدرشان را هدر دهند. یک روز هری میگوید: “دیگر بس است. کار من تمام شد.”»
اما هری آدمی نیست که دوران بازنشستگی خود را با بافتن یا مثلاً آوردن یک گربه بگذراند و تبدیل به یک پیرزن کوچولو بیآزار شود. درحالیکه اطرافیانش انتظار چنین کارهایی را از او دارند و عملاً او را به حال خودش رها میکنند، خودش دستبهکار میشود تا با سرک کشیدن در پروندههای جنایی پسرش زندگی خود را در مسیر تازهای بیندازد.
سیمور توضیح میدهد: «هری نمیخواهد دانش یا اشتیاق خود را هدر دهد، بنابراین پیش خودش میگوید، “اوه، من باید بتوانم چیز دیگری پیدا کنم.” و البته متوجه میشود خیلی باهوشتر از پسر کارآگاهش است – درواقع خیلی باهوشتر از خیلی از کارآگاهها است، بنابراین سعی میکند کمی به آنها کمک کند.»
او هری را فردی «باهوش، بامزه و آرمانگرا» میداند که مثل هر آدم دیگری نقاط ضعفی دارد. «هری زنی است که هر زمان بخواهد هر کاری که میخواهد انجام میدهد. او نسبت به سن خود خیلی پر جنب و جوش است و برای حل کردن پروندههای مختلف از تسلط خود به ادبیات و تاریخ استفاده میکند. به همین دلیل میتواند با تعدادی از بدترین خلافکاران که کارهای عجیب و غریب میکنند روبرو شود.»
به گفته سیمور، «هری وایلد» تا حد زیادی درمورد وضعیت انسان است. «هری اهل کتاب و مطالعه است، اما از زندگی خیابانی چیز زیادی نمیداند. فرگوس دقیقاً برعکس اوست. چیزی که واقعاً جالب است، روابط بین این دو شخصیت است.»
هری به فرگوس که نوجوانی باهوش است کمک میکند در مسیر درست بیفتد و عملاً در ماجراجوییهایش دستیار او باشد. سیمور میگوید: «هری موفق میشود واژگان و دستور زبان فرگوس را تصحیح کند و از او در کارهای مدرسهاش حمایت کند. در مقابل هر جا که نیاز دارد کمی قانون را دور بزند، فرگوس از روابط خود در دنیای خلافکاران استفاده میکند تا هری کار خود را پیش ببرد.»
سیمور با نام اصلی جویس فرانکنبرگ در آکسبریج در حومه غرب لندن از یک مادر پروتستان هلندی که پرستار بود و یک پدر متخصص زنان از خانوادهای یهودی در لهستان، به دنیا آمد. وقتی در ۱۳ سالگی به دنیای بازیگری قدم گذاشت، مجبور شد رؤیاهای خود را برای تبدیلشدن به یک رقصنده حرفهای باله به حالت تعلیق درآورد.
او برخلاف هری وایلد بهطور رسمی به دانشگاه نرفت، در عوض، در دانشگاه ساسکس چیزی شبیه تحصیلات ویژه داشت، جایی که شوهر اولش، مایکل اتنبرو – پسر ریچارد اتنبرو، کارگردان که سیمور در ۱۹۶۹ در فیلم «آه! چه جنگ دلنشینی» به کارگردانی او نقش یک دختر همخوان را بازی کرد – دانشجو بود. او اذعان میکند: «خیلی از بچهها در کلاسهای درس شرکت نمیکردند، چون یا خیلی نشئه یا خیلی مست یا خیلی تنبل بودند.»
حالا بیش از پنج دهه است که سیمور در تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت میکند. او در پاسخ به این پرسش که کدام نقشها کمک کرد مهارتش در بازیگری بیشتر شود، اولازهمه به سریال کوتاه «جنگ و خاطره» (۱۹۸۸-۱۹۸۹) اشاره میکند که نامزدی جایزه امی را برای او به همراه داشت. «در آن سریال خیلی عمیق در نقش خودم غرق شدم. نه ماه تصویربرداری خیلی سخت و دلخراش بود. ما به سراسر اروپا سفر کردیم و تقریباً همان چیزهایی را از نزدیک شاهد بودیم که این روزها در مرز روسیه اتفاق میافتد. ما در آشویتس تصویربرداری کردیم و همهچیز خیلی واقعگرایانه بود. در احاطه کسانی بودم که مانند پدر و مادرم از جنگ جهانی دوم جان سالم به در برده بودند. پروژه خیلی بزرگی بود.»
سیمور در سریال کوتاه «شرق بهشت» (۱۹۸۱) نقش کتی ایمز را از ۱۳ تا حدوداً ۵۰ سالگی او بازی کرد، نقشی که آن «شگفتانگیز» و یک «کلاسیک آمریکایی» توصیف میکند و میگوید: «مگر میشود مهارتهای یک بازیگر با چنین نقشی تقویت نشود.»
سیمور نقش دکتر کوئین در «پزشک دهکده» را نیز یکی از کارهای شاخص دوران بازیگری خود میداند، نقشی که به خاطر آن دو بار نامزد جایزه امی شد. او توضیح میدهد: «متن سریال عالی بود، اما خدای من، هر روز باید بلند میشدم و ۹، ۱۰ صفحه را در فضای باز درحالیکه همهجا بهشدت یخ زده بود و اطراف ما پر از مارهای زنگی یا شیرهای کوهی بود بازی میکردم. مجبور بودیم آتش روشن کنیم. خیلی شگفتانگیز بود.»
بازی در نقش ماریا کالاس در فیلم تلویزیونی «اوناسیس: ثروتمندترین مرد جهان» (۱۹۸۸) جایزه امی بهترین بازیگر زن نقش مکمل را برای سیمور به همراه داشت. «من برای بازی در نقش این شخصیت شگفتانگیز باید آواز یکنفره و خیلی چیزهای دیگر یاد میگرفتم.»
سیمور نقش ماری آنتوانت در فیلم دوقسمتی «انقلاب فرانسه» (۱۹۸۹) را یکی دیگر از نقشهای چالشبرانگیز خود میداند و میگوید: «کسی به من نگفت باید نقش را به زبان فرانسوی بازی کنم. یک هفته فرصت داشتم تا مطمئن شوم میتوانم به زبان فرانسوی حرف بزنم.»
سیمور همچنین تجربه بازی در نقش یک «دختر باند» را یک افتخار میداند و حالا که فرنچایز محبوب ۶۰ سالگی را رد کرده است، میگوید: «خیلی خوشحالم بخشی از این میراث هستم. من تنها کسی روی این سیاره بودم که سعی نکردم یک دختر باند باشم.»
او به دورانی اشاره میکند که هنر خود را در تئاتر تقویت میکرد و در نمایشهای کلاسیک شکسپیر، ایبسن، میدلتون و راولی روی صحنه میرفت. همان زمان بود که تهیهکنندگان فیلمهای باند متوجه کار او در نقش یک دختر جوان در سریال تلویزیونی «خط اونیدین» (۱۹۷۲) شدند.
آنها بلافاصله با نماینده سیمور تماس گرفتند و گفتند او را برای فیلم بعدی باند میخواهند. سیمور میگوید: «سادهترین تست بازیگری بود که تابهحال داشتهام. تنها کاری که باید میکردم این بود که کُتم را دربیاورم و کلاهم را از سرم بردارم. آن موقع ۲۰ ساله بودم، بنابراین، بله، خاطرات خیلی خوبی دارم. کروکدیلها در فیلم کمی ترسناک بودند، اما راجر مور شگفتآور بود.»
سیمور در «زندگی کن و بگذار بمیرند» نقش سالیتر را بازی کرد، یک طالعبین که در یک مراسم «وودو» تقریباً قربانی میشود. درواقع او در یکی از مشکلدارترین فیلمهای باند نقش یکی از مشکلدارترین زنان این مجموعه سینمایی را بازی کرد.
سیمور تاکنون نامزد اسکار نشده است، اما خاطرات زیادی از این جوایز دارد. او در ۱۹۸۱ در کنار ریچارد پرایر، کمدین جایزه بهترین تدوین را به تلما شونمیکر برای «گاو خشمگین» را اهدا کرد. آن سال مراسم اسکار به خاطر سوء قصد به رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا به تعویق افتاد.
سیمور که در آن زمان در برادوی با تیم کوری و ایان مککلن در نمایش برنده جایزه تونی «آمادئوس» بازی میکرد، میگوید: «آن سال را خیلی خوب به یاد دارم. مو در آن مراسم حرف اول را میزد. خودم موهایم خیلی بلند و فر بود. از من انتقاد کردند و گفتند انگار یک تشک کپکزده ۵۰ پوندی روی سرم گذاشتهام!» بااینحال، آن مدل مو بهنوعی نماد بقیه دهه هشتاد میلادی شد و چهرههایی چون دالی پارتون، ویتنی هیوستون و حتی آزی آزبورن، همگی از آن روش پیروی کردند.
سیمور سال گذشته مراسم اسکار را در مهمانی التون جان، پشت میزی با رزانا آرکت و خواهرش پاتریشیا و همچنین کریستینا هندریکس تماشا کرد. سیمور میگوید وقتی لحظه بزرگ یعنی سیلی زدن ویل اسمیت به کریس راک، مجری مراسم اتفاق افتاد، «همه خیلی ساکت شدند. مثل این بود که “چی؟! واقعی بود؟ شوخی بود؟ حالا قرار است چه کار کنند؟ از او میخواهند سالن را ترک کند؟”» سیمور بهجای این که بماند تا ببیند چه اتفاقی میافتد تصمیم گرفت به مهمانی ونیتی فر برود. «به خودم گفتم، “خب تا سر همه گرم است، یواشکی از اینجا بیرون میزنم، اما بههرحال خوشحال شدم ماجرا حل شد و دیگر یک بحران بینالمللی نیست!»
او بحث را به سریال «هری وایلد» برمیگرداند. او میگوید: «وقتی متن را خواندم به خودم گفتم: “من هرگز قبلاً این شخصیت یا این سریال را ندیدهام. انجام یک کار منحصربهفرد خیلی سخت است و همانطور که میدانیم، حالا مردم تمایل دارند چیزی را تکرار کنند که قبلاً موفق بوده یا نسخهای متفاوت از آن بسازند، اما این یکی کاملاً متفاوت بود.»
او با تحسین کار دیوید لوگان، خالق و نویسنده سریال و جو اسپین، همکار نویسنده او، متن آنها «خندهدار و زیرکانه» میداند و میگوید: «همهچیز در صفحه بود. نیازی نبود چیزی را خودم اضافه کنم.»
سیمور سال گذشته علاوه بر «هری وایلد» فیلم «انتخاب روبی» را نیز روی پرده بزرگ داشت که در آن نقش یک زن استرالیایی مبتلا به زوال عقل را بازی میکند. سیمور میگوید: «دیدن این فیلم برای بچههای من خیلی سخت بود. آنها گفتند، “خیلی واقعی است، مامان.” هر وقت نمیتوانم تلفنم را پیدا کنم یا یادم میرود که صبح قرصهای ویتامین را خوردهام یا نه، بچههایم با وحشت به من نگاه میکنند، انگار میگویند: “مامان نه، خواهش میکنم این کار را با ما نکن.”»
منبع: د لیست، یوپیآی، ایندیپندنت