مجله نماوا، سحر عصرآزاد
فیلم سینمایی «جواب منفی» یک اثر علمی- تخیلی با خوانشی متفاوت از موجودات و سفینههای فضایی است که واجد تازگی، کنجکاوی برانگیزی و غافلگیری بهخصوص برای علاقهمندان این گونهی سینمایی است.
جردن پیل؛ کارگردان سیاهپوست آمریکایی، سومین فیلم بلند سینمایی خود را پس از «برو بیرون» و «ما» در ژانر ترسناک ساخته که به نوعی دغدغهمندی او را در تغییر الگو و مولفههای رایج این گونه سینمایی نهادینه میکند.
او «جواب منفی» را بر اساس فیلمنامهای از خودش و با تهیه کنندگی شرکت فیلمسازیاش؛ مانیکیپا پروداکشن کارگردانی کرده که نوعی تألیف تمام و کمال محسوب میشود. با توجه به اینکه پیل پیشتر برای «برو بیرون» اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را از آن خود کرده، میتوان اصالتمندی آثار او را مورد توجه قرار داد.
اشاره به سیاهپوست بودن خالق فیلم از آنجا اهمیت مییابد که میتوان سویههای مغفول هالیوود را در هویتبخشی به سیاهپوستان در «جواب منفی» دنبال کرد. فیلمی که در عین رویکرد جدید به آثار علمی- تخیلی، به آسیبشناسی پشت صحنه سینما و فیلمسازی در هالیوود توجهی ویژه دارد و پاسخی است به جای خالی سیاهپوستان در وسترنهای هالیوودی. در عین حالیکه نگاهی انتقادی به صنعت سرگرمیسازی در آمریکا دارد که از گذشته تا حال، عطشی سیری ناپذیر برای دیده شدن به هر بهایی را ایجاد کرده است.
فیلم دو خط داستانی ظاهراً دور از هم؛ به واسطه زمان، مکان و کاراکترهای پیشبرنده را دنبال میکند؛ خط قصه ریکی جوپ پارک (استیون یون) بازیگر کودک سریالهای قدیمی و گرداننده یک سیرک امروزی یا پارک موضوعی غرب وحشی و خط قصه اوجِی هیوود (دنیل کالویا) که میراثدار تجارت پرورش و تربیت اسب برای پروژههای هالیوودی است.
پیل توانسته با هوشمندی این دو خط قصه را در کنار هم پیش برده و در نقاط طلایی حساب شده به گونهای به هم پیوند زند که موجب هم افزایی درام محوری شده و در عین حال منجر به خوانشی جدید از نوع نگاه مشهور اسپیلبرگی به فضا، آدم فضایی و سفینه فضایی شود.
به همین واسطه ایده اصیل و خلاقانه فیلم را باید مهمترین برگ برنده آن روی کاغذ دانست و در مرحله بعد است که کارگردانی و نوع رویکرد بصری او به فانتزی موجودات فضایی، «جواب منفی» را از سطح یک فیلم صرفاً ترسناک یا علمی- تخیلی ارتقا میدهد.
فیلم با آیهای از انجیل ناحوم آغاز میشود:
(بر تو نجاست خواهم ریخت، تو را خوار کرده و انگشتنما خواهم کرد)
آیهای که در کنار سویههای اشاره شده منجر به برجسته شدن رویکرد معنادار فیلم به مفاهیم ریشهای در پیوند با نگاه رئالیستی و انتقادی به روابط و مناسبات جاری در صنعت فیلمسازی و سرگرمیسازی هالیوود شده و زیر متن فیلم را غنا بخشیده است.
همچنانکه فیلمساز خط قصه ریکی را از سکانس آغازین تا پایان به گونهای متناوب با فلاش بکهای لحظهای و اطلاعات موجز در زمان حال پیش میبرد که برای مخاطب کنجکاویبرانگیز شود، خط داستانی اوجِی را با مقدمه و پیشزمینهای طولانیتر و مفصلتر پیش میبرد که محوری بودن آن را موکد میکند.
جوانی سیاهپوست که همه ویژگیهای قهرمانی از او ستانده شده و حتی پدرش؛ اوتیس هیوود (کیت دیوید) وقعی بر مهارتهای او در تربیت اسب نمیگذارد. در چنین شرایطی است که مرگ مشکوک پدر تبدیل به موتور محرکهای میشود برای حرکت اوجِی تا در برابر سرخوردگی و شکستها، تصمیم به مهار هیولای فضایی بگیرد.
اینجاست که فیلمساز با هوشمندی بدون رفتن سراغ خلق موجودات ماورایی و تخیلی تازه و ناشناخته، دست روی یک شیء آشنا و در عین حال ناشناخته برای مردمان امروز گذاشته تا با خوانشی جدید آن را از یک (شیء ناشناس فضایی) تبدیل به یک (پدیده ناشناس فضایی) کند. هیولایی با نیاز دراماتیک، قدرت و توانایی متفاوت که قابلیت ساخت دنباله برای این فیلم را در آینده بیشتر میکند.
فیلم «جواب منفی» به جهت ساختاری همانطور که اشاره شد یک روند خطی متداوم را دنبال نمیکند بلکه به جهت فیلمنامهای نیز با تمهید کپشن؛ رجعتهای کوتاه یا طولانی به گذشته حتی با محوریت کاراکترهایی جز قهرمان محوری دارد که همچون یک پرانتز کاربردی، در مقطع لازم اطلاعاتی جدید را به مدد روایت تصویری به مخاطب ارائه میدهد تا موقعیت زمان حال گویاتر و در عین حال کنجکاویبرانگیزتر شود.
این سویه در کنار جمع شدن تدریجی کاراکترهای پیرامون اوجِی یعنی خواهرش امرالد هیوود (کیکی پالمر)، انجل تورس (براندون پِریا) فروشنده لوازم فنی، آنتلرز هولست (مایکل وینکارت) فیلمبردار متبحر، تشکیل یک تیم اکتشافی برای ثبت تصویر از این هیولا (جین جکت) را دراماتیزه میکند.
گروهی که هر یک هدف، دغدغهمندی و نیاز دراماتیک خاص خود را دارند و همین تمایز است که آنها و هدف مشترکشان را چند وجهی با سویههای انتقادی جلوه میدهد. اما در رأس این هرم اوجِی قرار میگیرد که به نظر میآید فراتر از مهار جین جکت، درصدد اثبات خود و محقق کردن غیرممکن است؛ بخصوص به پدری که هیچوقت او را باور نداشته است.
فیلم به جهت تغییر تصویر سفینه فضایی و تبدیل آن به هیولایی با مختصات و نیازهای جدید، فراتر از پردازش روی کاغذ، نیاز به تصویرسازی و مابه ازاسازی غیر کلیشهای دارد که توانسته این مهم را در کنار آفرینش تعلیق و وحشت در نوع خاص خود عملی کند.
هیولایی آسمانی که همین وجه، قدرت و سلطه اش را گستردهتر و مرگبارتر جلوه میدهد و به واسطه این مبارزه رویاروی استحاله پیدا کرده و تغییر شکل میدهد. همین غیرقابل پیشبینی بودن حتی در صحنههای خشن که همراه با خون و خونریزی و مرگ است، به بداعتهایی انجامیده که گام مهمی برای حرکت فراتر از مسیرهای آشناست و طبعاً می تواند قوام و پختگی بهتری پیدا کند.
«جواب منفی» همچنانکه از نامش پیداست؛ نوعی گنگی و ابهام در مواجهه با فیلم را ایجاد میکند. این فرار از پیشبینیپذیری را در کلیه اجزای اثر میتوان مورد توجه قرار داد؛ از فیزیک و پرداخت قهرمان تا هیولای محوری و حتی خطوط فرعی و زیر متن اثر که واجد سویههای انتقادی با ارجاع به رئالیسم جاری در صنعت فیلمسازی هالیوود و آمریکا یعنی کشور سازندهاش است.