مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
بهرغم اینکه جرم و جنایت و قتل در تمامی جوامع بشری امری مذموم و ناپسند تلقی میشود با این همه به تصویر کشیدن و روایت داستانی و مستند و حتی مکتوب این جرائم چه در قالب اخبار و چه پاورقیهای روزنامهها و مجلات همیشه مطلوب تماشاگر بوده و هست تا بخشی از کنجکاویهای خود درباره علل و چرایی انجام جرائم را تسکین دهند. از طرفی در جامعه ایرانی قتل را امری بیشتر مردانه تصور میکنند و اگر قتل جنبه سریالی پیدا کند دیگر شک و شبههای پیش نمیآید که حتما فاعل این جرائم مرد یا مردانی جنایتکارند. حال مستند «مهین» به کارگردانی محمد حسین حیدری برخلاف پیشفرضهای تماشاگر از نخستین زن عامل قتلهای سریالی رونمایی میکند. امری که جذابیتهای فیلم را در نزد تماشاگر دو چندان میکند. در گام نخست کارگردان با انتخاب داستانی غیرتکراری در حوزه قتلهای سریالی آن هم با عاملیت یک زن شهرستانی خانهدار عملا نخستین قلاب خود را برای درگیر کردن و جذب مخاطب جهت همراهی با فیلمش فعال میکند. همین قلاب قدرتمند در نخستین گام بار بیشتری را بر گردن کارگردان تحمیل میسازد چرا که بسط و گسترش داستان و همچنین تعلیق جاری در داستان فیلم میبایست به خوبی در سراسر فیلم تعمیم داده شود که مخاطب تا انتهای فیلم همراه شود.
فیلم درباره مهین قدیری شهروند عادی و بدون پیشینه جرم و جنایتی است که بهرغم اینکه مادر دو فرزند است در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه تنها با انگیزه مالی دست به قتلهای سریالی شامل پنج زن و یک مرد میزند.
فیلمساز در نیمه ابتدایی فیلم با اطلاعرسانی از خبر قتلهای سریالی و بازسازی قابل اعتنا و خوب صحنههای منجر به قتل پرده از جنایت هولناکی در قزوین برمیدارد. تمام آنچه که تماشاگر باید از چگونگی ارتکاب قتلها و شیوه کار مهین و اینکه چگونه و طی چه فرایندی او دستگیر میشود را در همان ٣٠ تا ۴٠ دقیقه نخست فیلم میفهمد. درنتیجه فیلم اگر برای مخاطب توفانی شروع شده بود خیلی زود هم به پایان رسید. چرا که کارگردان عملا در بخش دوم فیلم به جز اضافه کردن فیلمهای مستند در ارتباط با مهین قدیری و مرور مجدد چگونگی ارتکاب قتلها این بار با صدا و تصویر مهین قدیری چیز دندانگیری برای جذب مخاطبش در ادامه فیلم نداشت. در نیمه دوم فیلم کارگردان تمام بار همراهی مخاطب با ادامه فیلم را بر دوش تصاویر و صدای مهین واقعی یعنی همان کسی که قتلها را مرتکب شده است میگذارد که تا چند دقیقه نخست نیمه دوم فیلم البته این ترفند برای مخاطب جذاب است اما در ادامه اتفاق تازه و غافلگیر کنندهای نمیافتد چرا که کارگردان تمام داشتههای خود درباره مهین را در نیمه نخست فیلم در اختیار تماشاگر گذاشته بود و دستش در ادامه خالی بود.
فیلمساز از زبان بازپرس، رواشناس، دادستان و… در فیلم علت اصلی ارتکاب مهین به قتلها را بیش از هر چیزی انگیزههای مالی میداند چرا که مهین به دلیل داشتن همسری معتاد از عهده مخارج درمان فرزند معلولش برنمیآید و از طرفی به جهت چکهایی که در نزد چند طلبکار داشت میبایست دست به اقدامی عاجل میزد. انگیزه مالی میتواند شرط لازم برای ارتکاب قتلها باشد اما برای زنی چون مهین که در سابقه و پیشینه خانوادگی او ردی از جرم و مجازات نبود نمیتواند شرطی کافی تلقی شود. مهین در جلسه نهایی دادگاه در سخنانی کوتاه پردهای از گذشته خانوادگی خود افشا میکند که به نظر میتواند بسیار در شکلگیری کاراکتر یک زن ساده خانهدار برای تبدیل شدن به قاتل زنجیرهای از عامل و انگیزه مالی پررنگتر باشد آنجا که میگوید: «اگر کسی را به این دنیا آوردید، حتما به او محبت کنید…»
به نظر میرسد اگر کارگردان در نیمه دوم فیلم به جای تکرار آنچه که در صحنههای بازسازی نیمه نخست فیلم دیده بودیم در نیمه دوم فیلمش در پردازش انگیزههای ارتکاب قتلها به خانواده مهین نزدیکتر میشد نتیجه بهتری حاصل میشد. حال آنکه فیلمساز تنها به نقل چند جمله کوتاه از پدر او به نقل از مهین که دوست داشت او پسری باشد هادی نام و مخالفت مادر با ازدواج با همسرش بسنده کرد.
بازسازی صحنههای قتل و نحوه آشنایی مهین با قربانیانش و تلاش کارگردان برای نشان دادن شخصیتی خاکستری از مهین قدیری بیآنکه در دام قضاوت بیفتد از نکات ارزشمند فیلم محسوب میشود.
با این همه فیلم «مهین» اثری دلنشین است که به عنوان نخستین ساخته کارگردانش نمره قبولی میگیرد.