مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
«اسب رویایی» (Dream Horse) از ۲۱ مه ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا روی پرده رفت، و یکی از اولین فیلمهایی بود که پس از مدتها تعطیلی سالنهای سینما به خاطر همهگیری کرونا، اکران شد.
فیلم به گواه واکنشهای مثبت تماشاگران و منتقدان، یک درام دلنشین است که باعث میشود بخواهید در لحظات مناسب بخندید، گریه کنید و لبخند بزنید. جان ووکس، زنی که داستان «اسب رؤیایی» بر مبنای تلاشهای او نوشته شد، به وبسایت ایرلندی TheJournal.ie میگوید: «فیلم همزمان دلگرمکننده، دلخراش و بامزه است.»
«اسب رؤیایی» به کارگردانی یوروس لین سینماگر ولزی، برگرفته از داستان واقعی جان، ساکن یک روستای کوچک در ۱۶ مایلی کاردیف در ولز است. او که صبحها در یک سوپرمارکت محلی و شبها در یک باشگاه کارگری بهعنوان متصدی بار کار میکرد، و همزمان از پدر و مادر پیر و شوهر خود، برایان مراقبت میکرد، بدون این که تجربه چندانی داشته باشد، یک سندیکا راهاندازی کرد و با دریم الاینس، اسبی که در مزرعه او به دنیا آمد، در مسابقات اسبدوانی شرکت کرد و اسب او برنده مسابقات گرند نشنال ولز شد.
ما در فیلم میبینیم که جان زمانی انگیزه ورود به دنیای مسابقات اسبدوانی را پیدا میکند که یک شب در باشگاه به حرفهای هاوارد دیویس یک مشاور مالیاتی که قبلاً در این حوزه فعالیت میکرد و همه دار و ندار خود را از دست داده است، گوش میدهد. به این شکل، رؤیاهای جان شکل میگیرد.
ووکس آرزو داشت برای پرورش و آموزش یک اسب مسابقه، وارد ورزشی شود که اغلب میلیونها هزینه دارد. فیلم نشان میدهد که او هفتهای ۱۰ پوند از همسایگان خود میگیرد تا برای خرید یک کرهاسب و پرورش دادن آن بهعنوان یک اسب مسابقه پسانداز کند.
«اسب رؤیایی» بعد از فیلم مستند «اسب تیره: داستان شگفتانگیز دریم الاینس» (۲۰۱۵) به کارگردانی لوییز آزموند ساخته شد که درباره جان و همسرش برایان است. آن فیلم نیز نشان میدهد که دریم الاینس چگونه به یک اسب برنده مسابقه تبدیل شد.
در «اسب رؤیایی»، تونی کولت نقش جان را بازی میکند و اوون تیال در نقش برایان ظاهر شده است. دیمین لوئیس نیز بازیگر نقش هاوارد دیویس است. کولت در نقش جان فوقالعاده است – کاملاً بهدوراز جلوههای یک ستاره و جان را بهعنوان فردی گرم و متعهد ترسیم میکند و این نکتهای است که جان و برایان واقعی نیز بر آن صحه میگذارند.
کولت خودش نیز از بازی در نقش جان بسیار راضی بود. او پس از اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۲۰ به ایندیوایر گفت: «داستان کاملاً الهامبخش است. من بسیار تحت تأثیر داستان این زن قرار گرفتم. او چیز زیادی درباره دنیای مسابقات اسبدوانی نمیداند، اما میخواهد در زندگی خود شور و شوق و کمی معنا ایجاد کند. او تمام انرژی خود را برای این اسب صرف میکند. او زنی بسیار مصمم است.»
ساخت «اسب رؤیایی» چند سال طول کشید و قرار بود در همان سال ۲۰۲۰ روی پرده برود، اما اکران آن به دلیل کووید-۱۹ به تعویق افتاد. جان دراینباره میگوید: «ما هیجانزده بودیم. لباس و همهچیز خریده بودیم تا به اولین نمایش فیلم برویم و بعد بنگ، لغو شد.»
یوروس لین کارگردان نیز دراینباره به رِیسینگ پست میگوید: «ما سال گذشته خود برای اکران فیلم آماده میکردیم که دنیا تعطیل شد و این بسیار دلخراش بود.»
ووکسها هیچوقت فکر نمیکردند روزی یک فیلم بلند داستانی درباره آنها ساخته شود. جان میگوید: «اول مستند “اسب تاریک” بود. البته خانمهایی که آن فیلم را ساختند گفتند اگر بعدازاین، افراد دیگری به ما نزدیک شوند، تعجب نخواهند کرد، اما خودمان اصلاً تصور نمیکردیم که چیزی شبیه به این اتفاق بیفتد چون ما واقعاً داستانی در آن نمیدیدیم. همهچیز در مدتزمان طولانی اتفاق افتاد. گیج شده بودیم.»
ساخت فیلم شش هفته به طول انجامید، اما جان و برایان تنها چند بار با بازیگران نقشهای خود ملاقات کردند. بااینوجود، از نحوه به تصویر کشیده شدن خود بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند. جان میگوید: «چیزی شبیه این بود که در آینه به خودمان نگاه میکنیم. تماشای شخص دیگری که داستان زندگی شما را ترسیم میکند، واقعاً بسیار عجیب بود.»
«اسب رؤیایی» نشان میدهد که جان چگونه موفق به تشکیل یک سندیکا از اهالی شهر کوچک خود شد تا با مشارکت و کمکهای مالی خود امکان حضور دریم الاینس در مسابقات اسبدوانی را فراهم کنند. شخصیتهای فیلم آمیزهای از افراد واقعی و غیرواقعی همراه با جنبههای کمدی هستند و ما میبینیم که تلاش برای به سرانجام رساندن چنین پروژهای چه چیزهایی را شامل میشود.
جان میگوید: دریم الاینس ۲۳ صاحب داشت. وقتی شما این تعداد آدم را دارید، بدیهی است درمورد این که او کجا باید مسابقه دهد، چه کاری باید با او انجام دهید، و خیلی چیزهای دیگر، ایدهها متفاوت است، اما همه آنها فقط به فکر رفاه اسب بودند. ما همه او را دوست داشتیم.»
جان توضیح میدهد در برخی مسابقات بزرگ دریم الاینس مانند گرند نشنال ولز، بنگاههای شرطبندی پر از آدم بودند و مبالغ زیادی روی او شرطبندی میشد.
دریم الاینس حالا بازنشسته شده است، اما مردم هنوز درمورد او صحبت میکنند و حالش را میپرسند.
فیلم همچنین نشان میدهد که ورود محلیهای ولز جنوبی به دنیای مسابقات اسبدوانی که بیشتر مربوط به طبقه بالای اجتماع است، در ابتدا با برخی رفتارهای خودپسندانه روبرو شد و حتی برخی از خود آنها نیز شرکت در چنین مسابقاتی را مسخره میکردند. بااینوجود، فیلم بهطور کلی نگاه بسیار مثبتی دارد و عشق محض این زوج به اسب و پشتکار آنها در مسابقات را به تصویر میکشد.
بخش زیادی از جذابیت فیلم به مسابقات اسبدوانی پرهیجان است. لین دراینباره میگوید: «ما بهویژه میخواستیم سکانسهای مسابقه، حماسی و نمایشی باشند، و چنین سکانسهایی همیشه در سالن سینما، جایی که شما مقیاس را حس میکنید، لذتبخش است و عظمت و هیجان اسبها به بهترین شکل نشان داده میشود.» به همین دلیل، لین خوشحال است که شرکت برادران وارنر صبر کرد و درنهایت «اسب رؤیایی» را در سینماها به نمایش درآورد.
لین، که به خاطر کارش در برنامههای تلویزیونی از «شرلوک» و «دکتر هو» تا «دره شاد» و «آخرین تانگو در هالیفاکس» شهرت دارد، ادعا نمیکند که درباره مسابقات اسبدوانی صاحبنظر است، اما میتواند یک داستان خوب را تشخیص دهد، و داستان دریم الاینس – برنده دور از ذهن مسابقه بزرگ – یک داستان فوقالعاده بود.
او که با پیشنهاد کاترین باتلر یکی از تهیهکنندگان «اسب رؤیایی» وارد این پروژه شد، میگوید: «من بهسرعت این پیشنهاد را قبول کردم چون حسی شبیه یکی از آن داستانهای جهانی دارد که همیشه طنینانداز خواهند بود. کیفیت افسانه پریانی داستان دریم الاینس – اسبی پرورشیافته با پول شریکی که قهرمان ورزشی میشود – بسیار بعید و تقریباً غیرممکن است. ضمناً مربوط به جامعهای است که من در آن بزرگ شدم، درههای ولز جنوبی، و این نکته برای من بسیار مهم بود.»
مسابقات اسبدوانی سابقه بسیار خوبی روی پرده نقرهای دارد، از «ولوت ملی» تا «قهرمانان» گرفته تا «سیبسکت»، و لین اعتراف میکند: «من آن فیلمها را خیلی دوست دارم، چون در آنها احتمال باختن بیشتر است، جایی که ما فکر میکنیم فلان اسب شانس بسیار کمی دارد، برخلاف همه احتمالات، او برمیگردد و به همه ثابت میکند که اشتباه میکنند.»
لین ادامه میدهد: «من گمان میکنم این نکته درمورد ولزیها هم صدق میکند. درمورد ما هم فکر میکنند که شانس زیادی برای پیروزی نداریم، کشوری کوچک که انگار فراموش شده و نادیده گرفته شده، اما کشوری با یک قلب بسیار بزرگ. این داستان قطعاً برای من آشناست. قبل از این که “اسب رؤیایی” را بسازیم، آن فیلمها را مجدداً تماشا کردم تا درمورد نحوه فیلمبرداری سکانسهای مسابقه که آنقدر معتبر و واقعی هستند، از روی آنها تقلب و سعی کنم بخشی از آن را در این فیلم وارد کنم.»
اسبها فیلمنامه نمیخوانند، بنابراین مجبور کردن آنها به بازآفرینی مسابقات قبلی مقابل دوربین، همیشه سخت است و لین و تیم او با جاهطلبی خود برای «اسب رؤیایی» دقیقاً کارها را برای خود آسان نکردند.
او میگوید: «چیزی که قرار بود در این فیلم متفاوت باشد این بود که ما میخواستیم تماشاگر را نه با سوارکار بلکه با اسب همراه کنیم، این که او را در وسط آن تجربه قرار دهیم، طوری که تصور کند جای دریم الاینس است و مسابقه میدهد.»
این کار به متخصصان نیاز داشت و در این مورد شرکت د دویلز هورسمن، که اسبهای سریال «بازی تاج و تخت» و همه فیلمهای بزرگ انگلستان را تهیه میکند، وارد عمل شد.
لین میگوید: «از برخی جهات، اسبدوانی جنبهای بسیار مهم دارد. تعدادی اسب از یک جا شروع میکنند و یکی از آنها برنده میشود. چه شما از آن اسب حمایت کنید و چه زندگی و روح خود را برای پرورش او بگذارید، روی چیزی سرمایهگذاری کردهاید – و همین که به این نقطه رسیدید، آنچه در مسابقه به آن اهمیت میدهید فوقالعاده پرهیجان است.»
او ادامه میدهد: «و یک چیز بسیار عاطفی در رابطه انسان با اسب هست که به صدها سال قبل برمیگردد، و این ارتباط چیزی است که ما میخواستیم در این فیلم از آن صحبت کنیم. درک رابطه جان با اسب بسیار مهم است. جان، حیوانات را درک میکند، او یک استعداد و غریزه واقعی دارد و آن مهارتهای عاطفی را به کار گرفت و برخلاف همه احتمالات اسب او قهرمان شد. نوعی سادگی در این داستان هست که مردم واقعاً آن را درک میکند و این یکی از دلایلی است که داستان دریم توجهات در سراسر دنیا را به خود جلب کرده است.»
مجوز دراماتیک، امکان تغییر دادن واقعیت را میدهد، اما ساختن فیلمی بر مبنای یک داستان واقعی با خلق یک اثر داستانی بسیار متفاوت است. بعید به نظر میرسد که دکتر هو از این که شما چگونه او را به تصویر کشیدهاید، شکایت کند، اما صاحب اسب گرند نشنال ولز ممکن است این کار را بکند.
لین این را درک کرد و میگوید: «نیل مککی، نویسنده، از همان ابتدا زمان زیادی را با جان و برایان ووکس و هاوارد و آنجلا دیویس، قهرمانان داستان ما گذرانده بود، و آنقدر خوب آنها را میشناخت که داستانهای واقعیشان را درک کند.»
او ادامه میدهد: «وقتی وارد پروژه شدم میخواستم این احساس حفظ شود که ما به زندگی آنها احترام میگذاریم، بخشی از زندگی آنها جایی است که این کار خارقالعاده را انجام دادند. شما بهعنوان یک قصهگو مسئولیت بزرگی دارید. آنها به سینما میروند و نسخهای از خودشان را روی پرده میبینند – و دوستانشان فیلم را میبینند – و ما همیشه میخواستیم به حقیقت آنچه تجربه کردهاند، حقیقت زندگی آنها احترام بگذاریم.»
لین معتقد است فیلم او در بهترین زمان ممکن در دسترس تماشاگران قرار گرفته است. او میگوید: «فیلم بسیار امیدوارکننده است. درمورد شخصیتهایی است که بر تاریکی غلبه میکنند و کاری شگفتانگیز انجام میدهند. ازنظر من یک پادزهر کامل برای تمام ماههایی است که در قرنطینه گذراندیم.»