مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
برای هر کس که کابوس شرکت در امتحان یک درس نخوانده را تجربه کرده باشد، این که برای همیشه در دبیرستان گیر بیفتد وحشتناک است.
این دقیقاً همان چیزی است که در سریال «ارواح مدرسه» (School Spirits) برای مدی نیرز (پیتون لیست) اتفاق میافتد، دختری نوجوان که پس از کشته شدن در محوطه مدرسه خود، به گروهی از ارواح تقریباً هم سن و سال خود میپیوندد که در آنجا رفت و آمد میکنند. روحهایی که مدی به آنها ملحق میشود از دوران مختلف میآیند و بهجز واماندگی و احساس تسلیم شدن در برابر سرنوشت خود، اشتراکات کمی دارند. آنها مدی را در روزهای اول زندگی پس از مرگش راهنمایی میکنند. او میتواند اتفاقات اطرافش را ببیند، اما حداقل در ابتدا نمیتواند خودش را به دوستانی که در زمین جا گذاشته است، نشان دهد.
مقایسه «ارواح مدرسه» با داستانهای مشابه خیلی راحت است: مثلاً سریال «ارواح» شبکه سیبیاس یا رمان «استخوانهای دوستداشتنی» آلیس سیبولد که در فیلمی به کارگردانی پیتر جکسون اقتباس شد که آن نیز داستان یک دختر دبیرستانی را روایت میکند که پس از قتل خود شاهد ادامه زندگی است، اما «ارواح مدرسه» نسبت به دومی چند پله بالاتر میرود و سرزندهتر است و کمتر عبوس و حزنانگیز به نظر میرسد.
معلوم است آنچه برای مدی افتاده، به همان اندازه غمانگیز است، اما داستان او با پیچیدگی و جذابیتی روایت میشود که باید طرفداران نوجوان را جذب کند. سکانسهایی که مدی قوانین اساسی روح بودن را بهتدریج یاد میگیرد (بهعنوان مثال او نمیتواند ساختمان مدرسه را ترک کند)، تعدادی از تماشاگران را یاد سکانسهای سرخوشانه و دقیق فیلم فوقالعاده «روح» میاندازد.
«ارواح مدرسه» که پخش آن ۹ مارس در پارامونت پلاس آغاز شد، ساخته نیت ترینرود و مگان ترینرود است که خواهر و برادر هستند. سریال در هسته داستان خود یک معمای جالب و سرگرمکننده دارد – چه کسی مدی را کشت؟ اما انگار قلب آن در واقعیتی است که اپیزودهای اول آن خلق میکنند: نکته اینجاست که دیدن لباسها و رسم و رسوم ارواح نوجوان از دهههای مختلف در کنار هم جالبتر از کشف معمای داستان است. مرگ چیزهای زیادی را از مگی گرفته است، اما در عین حال به او فرصت ورود به یک دایره اجتماعی جدید داده و پیتون لیست در نقش مگی با این چالش روبرو است که ذکاوت مدی و توانایی او برای پیدا کردن شوخی در شرایط سخت را به تماشاگر نشان میدهد. با وجود غمناک بودن داستان مدی، «ارواح مدرسه» بهطور غافلگیرکنندهای شاداب و سرگرمکننده است و ثابت میکند که میتوان داستانهای جدیدی درمورد زندگی پس از مرگ تعریف کرد.
«ارواح مدرسه» با اقتباس از یک رمان گرافیکی به همین نام نوشته نیت و مگان ترینرود و ماریا نوئن ساخته شد. نیت درباره ریشه این داستان میگوید: «حدود ۱۰ سال پیش یک اتفاق ناگوار خانوادگی برای من و مگان پیش آمد. پدر ما که در تمام زندگی با اعتیاد به الکل دست و پنجه نرم میکرد، خیلی مریض شد. من و مگان که تازه کالج را تمام کرده بودیم و در شهرهای بزرگ زندگی میکردیم، ناگهان حس کردیم زندگیمان خیلی از این رو به آن رو شده است. درنهایت مجبور شدیم به شهر کوچک خود در ایلینوی و پیش پدر و مادرمان برگردیم، جایی که باید میفهمیدیم در ادامه باید چه کار کنیم.»
او ادامه میدهد: «آن روزها احساس میکردیم واقعاً از دست رفتهایم. نگران آیندهمان بودیم. یکی از ما گفت: “احساس میکنم از درون مردهام. احساس میکنم از بیرون بدنم به زندگیام نگاه میکنم.” همهچیز از آنجا شروع شد. میخواستیم داستان کسی را بگوییم که احساس میکند از دست رفته است، میترسد و سردرگم است و باید بفهمد چطور میتواند زندگیاش را از نو بسازد، چطور شفا پیدا کند و چطور رشد کند و چطور همهچیز را طوری مرتب کند تا به جایی برسد که بتواند ادامه دهد. این بهنوعی پیدایش “ارواح مدرسه” بود.»
مگان ترینرود در ادامه صحبتهای برادرش میگوید: «ما همیشه به داستانهای مرتبط با نوجوانان بهعنوان یک فضای امن برای رسیدن به آسایش رجوع میکنیم. ما سریالهای نوجوانانه را دوست داریم و فکر کردیم نوشتن چیزی از خودمان، یک راه عالی برای در میان گذاشتن آن داستان و آن سفر شفابخش با دیگران است.»
نیت و مگان خوب میدانستند در سریال خود میتوانند کارهای بسیار متفاوتی با قهرمانشان انجام دهند.
نیت درباره آنچه موقع شکل دادن شخصیت مدی برای او و خواهرش مهم بود، بهخصوص ازاینجهت که داستان برای آنها معنای شخصی داشت، میگوید: «یکی از نکات مهم درباره مدی بهعنوان یک شخصیت که واقعاً برای همه ما اهمیت دارد این است که او یک فرد ملاحظهکار و بااحتیاط است. انسانی است که برای حفظ امنیت دیواری دور خودش کشیده است، اما مشکل این است که حتی اگر در انجام یک کار خیلی خوب باشید، ناگهان میبینید دور خود دیوار کشیدهاید؛ بنابراین قوس احساسی او در طول فصل و در این سریال واقعاً این است که یاد بگیرد با کمک اطرافیانش آجرهای آن دیوار را یکی یکی درآورد، یاد بگیرد به آدمها اجازه ورود بدهد، از آنها کمک بگیرد و طوری زندگی کند که نیازی به اینهمه ملاحظهکاری نباشد.»
الیور گلداستیک، گرداننده سریال که بیشتر به خاطر کارش در سریال «دروغگوهای کوچولوی زیبا» شناخته میشود، درباره شباهت احتمالی «ارواح مدرسه» با آن مجموعه که آن هم یک معمای قتل است، میگوید: «بین این دو سریال حدود یک دهه فاصله است. این نسل از جوانان چیز دیگری به نام همهگیری را پشت سر گذاشت. من دو فرزند نوجوان دارم که بعد از یک سال و نیم قرنطینه از اتاقهای خواب خود بیرون آمدند و با ماسک به مدرسه برگشتند، درحالیکه نمیدانستند چطور در دنیای جدید حرکت کنند. آدمها دیگر نمیتوانستند ذهن دیگران را بخوانند، نمیتوانستند از چهره آنها متوجه چیزی شوند، نمیدانستند به چه کسی میتوانند اعتماد کنند. فکر میکنم “ارواح مدرسه” بهنوعی به این مسئله میپردازد. “دروغگوهای کوچولوی زیبا” درباره یک دختر بدجنس است که به خاطر تمام نیتها و مقاصد و به این خاطر که با مردم خیلی بد رفتار میکرد، باید مجازات شود.»
او ادامه میدهد: «شخصیت اصلی “دروغگوهای کوچولوی زیبا” بدجنس است و ما از نوشتن او خیلی لذت بردیم، اما مدی یک دختر بدجنس نیست و این ازنظر من واقعاً جذاب بود. “ارواح مدرسه” روی یک معمای قتل متمرکز است. چه اتفاقی افتاد؟ مدی بهاشتباه کشته شد؟ چرا جنبه شخصی دارد؟ و چرا او اصلاً یادش نمیآید چطور به قتل رسید؟ فکر میکنم خیلی از مردم با ایده نبود قطعیت، نداشتن پاسخ، احساس از دست رفتن و قطع ارتباط و این که ندانی چطور به عقب برگردی، ارتباط برقرار میکنند؛ بنابراین، بله موتور محرک سریال یک راز است، اما من فکر میکنم واقعاً شخصیتمحور است و ریشه در شخصیت دارد.»
عناصر مختلفی «ارواح مدرسه» را شکل دادهاند. یک معمای قتل است، یک تراژدی است، اما سریال عنصر کمدی نیز دارد. ارواح پس از مدتها حضور در دبیرستان بهنوعی حساسیتهای خود را از دست دادهاند.
گلداستیک درباره استفاده از عنصر طنز در داستانی ذاتاً غمانگیز میگوید: «فکر میکنم همه ما احساس میکردیم طنز واقعاً اهمیت دارد. کمدی واقعاً اهمیت دارد. نمیخواستیم احمقانه باشد. میخواستیم کنایهآمیز باشد. ارواح از وضعیت خود میگویند، چون چه کار دیگری میتوانند انجام دهند؟ همین است که هست. ما میدانستیم طنز باید باشد، فقط برای این که فضا را کمی سبکتر کند تا بخشی از تنش و بخشی از تاریکی را آزاد کند. اینها جوانانی هستند که در این اتاق نشستهاند، آدمهای ۱۶، ۱۷، ۱۸ ساله که دیگر بین ما نیستند. تاریکی اینجاست، اما باید سبکسری هم باشد، چون یک خانواده هستند. آنها حالا ارتباطات خودشان را دارند و مثل یک خانواده عمل میکنند.»
پیتون لیست که بیشتر به خاطر بازی در سریال «کبرا کای» شهرت دارد، درباره این که کدام جنبه شخصیت مدی او را جذب کرد، میگوید: «من تشابهات بین نسخه زنده مدی و نسخه مرده او را دوست داشتم. صحنههای بازگشت به گذشته را هم دوست داشتم. احساس کردم نقش دو نفر متفاوت را بازی میکنم. این چیزی بود که در ابتدا من را جذب کرد.»
مدی در شروع سریال یک روح تازهوارد است، بنابراین واقعاً عادت ندارد دیگران او را نبینند. بازیگر ۲۴ ساله فلوریدایی درباره بازی در این صحنهها میگوید: «خب، خیلی طول کشید عادت کنم. اولش ضایع بود. ما قبل از شروع کار عمداً تمرین نمیکردیم، چون واقعاً میخواستم همهچیز طبیعی باشد؛ بنابراین، برای خیلی از افراد در پسزمینه که نمیتوانستند به من نگاه کنند، سازگاری با این مسئله عجیب بود، چون ارواح سریال میتوانند هر کاری انجام دهند. این آزادی را دارند که سربهسر آدمها در دنیای زنده بگذارند، اما بله یک چالش بود.»
لیست با مقایسه شخصیت خود، تروی در «کبرا کای» با مدی میگوید: «مدی در مقایسه با توری تا حد زیادی معقول و متعادل است. توری هم از جایی به بعد معقول میشود، اما آنها واقعاً متفاوت هستند. احساس میکنم مدی کمی بیشتر بر خشم خود کنترل دارد و تمایل بیشتری به مبارزه دارد.»
لیست و بقیه بازیگران سریال هنگام امضای قرارداد چیز زیادی درمورد مسیر کاراکترهایشان نمیدانستند. او شرایط مدی را با شرایط هر فردی در دبیرستان تشبیه میکند و میگوید: «من واقعاً سعی کردم بفهمم چه اتفاقی برای این آدم افتاده است. احساس میکنم خیلیها در دبیرستان چنین احساسی دارند. سعی میکنند چیزهای زیادی را کشف کنند. خیلیها گیج و سردرگم هستند. میخواهند بدانند کجا ایستادهاند و زندگیشان به چه مسیری کشیده میشود؛ و بعد مدی فقط میتواند به تمام این آدمهایی که به او بدی کردند نگاه کند، درحالیکه هنوز تلاش میکند بفهمد چطور مرده است. برای من عجیب بود، اما با پایان تصویربرداری احساس واضحتری پیدا کردم.»
منبع: ورایتی، اسکرین رنت، تیوی اینسایدر
تماشای آنلاین سریال «ارواح مدرسه» در نماوا