مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سانتیاگو میتره، فیلمساز آرژانتینی سپتامبر امسال با درام دادگاهی «آرژانتین، ۱۹۸۵» (Argentina, 1985) در بخش مسابقه بینالملل هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز حضور داشت، به این امید که روایت واقعی او از محاکمه رهبران دیکتاتوری نظامی این کشور در فاصله سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ که بین ۱۵ تا ۳۰ هزار قربانی داشت، گذشته تاریک آرژانتین را به نسلهای جوان یادآوری کند.
بااینحال او به جشنواره رفت تا گزارش دهد آرژانتین امروزی نیز دقیقاً جایگاه تثبیتشدهای ندارد: در اول سپتامبر یک مرد ۳۵ ساله تلاش کرد کریستینا فرناندز د کیرشنر، معاون رئیسجمهور را در بیرون خانه او در بوئنوس آیرس ترور کند. ترور او به دلیل گیرکردن اسلحه ضارب ناکام ماند. میتره میگوید: «این اتفاقی بود که فکر میکردیم امکان ندارد بیفتد. تلاش برای ترور به ما دیدگاهی درمورد مرتبط بودن فیلم با وقایع امروز داد که قبلاً نمیدانستیم.»
دلیلش این است «آرژانتین، ۱۹۸۵» – که نماینده رسمی این کشور در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی جوایز اسکار پیش رو است – اعتقاد به سیستم قضایی بجای جنگ داخلی را تأکید میکند.
فیلم میتره «دادگاه شورای نظامیان» یا «خونتای نظامی» آرژانتین را بازبینی میکند. در ۱۹۸۵ گروهی وکیل به رهبری خولیو سزار استراسرا، دادستان ماهر و دستیارش، لوئیس مورنو اوکامپو، با جمعآوری صدها پرونده و دعوت از قربانیان برای شهادت در دادگاه، شجاعانه بر جنجال عمومی و تهدید به مرگ غلبه کردند و با محاکمه اعضای اصلی حکومت دیکتاتوری سابق و پیروزی در این پرونده مهم زمینهای فراهم آوردند که کشور با گذشته اخیر خود روبرو شود.
پرونده استراسرا که اغلب از آن بهعنوان نسخه آرژانتینی «دادگاه نورنبرگ» یاد میشود، با پخش شهادتهای قربانیان و نزدیکان آنها از تلویزیون پررنگتر شد و در زمان واقعی، جزئیات هولناک آدمربایی، شکنجه، ناپدید شدن اجباری و قتل مخالفان را برای مردم فاش کرد.
میتره میگوید: «آن مقطع یک زمان اساسی برای بازسازی دموکراتیک آرژانتین بود. دیکتاتوری خونین تازه به پایان رسیده بود و محاکمه عاملان آن شجاعت زیادی میطلبید، بهویژه از سوی رئیسجمهور وقت آرژانتین. دموکراسی تنها یک سال بود که برقرار شده بود، بنابراین بسیار شکننده بود.»
او ادامه میدهد: «متوجه شدم خیلیها این رویداد را که برای بنا کردن یک دموکراسی جدید پس از وحشت دیکتاتوری بسیار مهم بود، به یاد نمیآورند.» وقتی آن محاکمه برگزار میشد، کارگردان تنها چهار سال داشت، اما مادرش که وکیل بود، اغلب درباره آن صحبت میکرد. او میگوید: «چیزی است که با گذشته من ارتباط دارد. مادرم برای من از شخصیت عجیب و غریب، بامزه و بداخلاق استراسرا میگفت. این برداشت ذهنی را داشتم که میتوان فیلمی درباره او ساخت.»
میتره ۴۰ ساله توضیح میدهد: «باوجود اطلاعات قبلی از دادگاه، تحقیق بیشتر درمورد آن یک کشف بزرگ برای من بود. البته میدانستم آرژانتین اولین کشوری بود که در آن مسببان یک دیکتاتوری نظامی در یک دادگاه مدنی یا غیرنظامی محاکمه شدند، آن هم در دورانی که خیلی از کشورها هنوز تحت حکومت دیکتاتوری بودند، اما نمیدانستم این اتفاق چگونه افتاد – برای مثال استراسرا چگونه با تعدادی وکیل جوان که تقریباً هیچ تجربهای نداشتند، چون هیچکس برگزاری این محاکمه را شدنی نمیدانست، همکاری کرد. این یک کشف بزرگ برای من بود که باعث شد احساس کنم میتوانم درباره آن فیلم بسازم. خیلی از کسانی که از من بزرگتر هستند در دوران دیکتاتوری زندگی کردند و دادگاه را به یاد دارند، اما خیلی از بزرگسالان هم هستند که در سال ۸۵ به دنیا نیامده بودند. آوردن این داستان به سینما راهی است که مردم بفهمند ما باید هر روز برای دموکراسی بجنگیم.»
میتره برای نقش استراسرا سراغ ریکاردو دارین، یکی از همکاران همیشگی خود – و معروفترین بازیگر آرژانتینی مشغول کار – رفت. دارین در چند دهه گذشته در تعدادی از تحسینشدهترین فیلمهای آرژانتینی از «نه ملکه» تا فیلم برنده اسکار «راز چشمان آنها» بازی کرده است. او همچنین در دو فیلم قبلی میتره، «اجلاس سران» (۲۰۱۷) و «فیل سفید» (۲۰۱۲) بازی کرد.
میتره درباره انتخاب دارین برای نقش استراسرا میگوید: «من در تمام عمرم ریکاردو را تحسین کردهام. بارها و بارها کار فوقالعاده او را فیلمهایش را دیدهام و همیشه دوست دارم با او همکاری کنم. خوششانس بودم با او در دو فیلم قبلیام کار کردم و از آن زمان دوستان بسیار خوبی شدیم.»
او ادامه میدهد: «یک شب که در خانه ریکاردو شام دعوت بودم، ایده دادگاه ۸۵ را با او در میان گذاشتم و او بلافاصله گفت: “من نقش استراسرا را بازی میکنم.” به خانه برگشتم و شروع به نوشتن کردم. من و ریکاردو فیلم را با هم ساختیم. او از همان لحظه اول در فیلم حضور داشت و من در هر مورد با او صحبت میکردم. او را نهفقط بهعنوان یک بازیگر بلکه بهعنوان یک همکار دوست دارم.»
اما این اولین همکاری بود که بازیگر ۶۵ ساله را مجبور کرد به گذشتهای فکر کند که با جزئیات به یاد میآورد. زمانی که محاکمه شورای نظامیان برگزار میشد، دارین یک بازیگر موفق تلویزیون بود. او دوگانگی کشورش در آن سالها را به یاد میآورد که در آن شور و شوق ناشی از دموکراسی جدید در برابر آسیبهای روحی و روانی اخیر دیکتاتوری قرار گرفته بود. دارین میگوید: «اظهار شادی جامعه ما در آن زمان با برخی چالشهای پیش روی دولت همراه بود. در ابتدا خیلیها درمورد امکان کشاندن شورای نظامیان به دادگاه تردید داشتند و احتیاط میکردند.»
دارین میگوید نقشآفرینیاش الهامیافته از «تحسین» افراد واقعی است که در فیلم به تصویر کشیده شدهاند. «برای خلق این شخصیت از سابقه شخصی تأثیر نگرفتم. چیزی که واقعاً بر من تأثیر گذاشت محیط و احساسات بود؛ احساسات کسانی که در آن هفت سال رنج کشیدند و شجاعت این مردم که برای من قابل تحسین است.»
دارین برای بازی در نقش استراسرا، تصاویر آرشیوی دادگاه را دید، اما میتره به او اجازه داد تفسیر خود از این شخصیت را ارائه دهد. دارین میگوید: «به نتیجه رسیدیم به خودمان اجازه دهیم وارد فضای آزادی و تخیل شویم. نمیخواستیم یک کپی بسازیم یا شخصیت استراسرا را تقلید کنیم.»
بااینحال، میتره از راههای دیگر دقت تاریخی را هدف قرار داد. او صحنههای زیادی را در صحن دادگاه واقعی که محاکمه در آن برگزار شد فیلمبرداری کرد و میان آنها تصاویر آرشیوی پخششده از تلویزیون را به کار برد. بااینحال در پخش تلویزیونی محاکمه، برای محافظت از شاهدان چهره آنها نشان داده نمیشد. میتره در فیلم با تکیه بر متن استشهادیهها، قربانیان را از سایه بیرون میآورد. او میگوید: «ما اعتقاد داشتیم دیدگاه درست این است که به چهرهها نگاه کنیم تا هرچه در آن لحظه احساس میکردند، درد و خشم را ببینیم.»
باوجود این که فیلم دورهای بیرحمانه و سرشار از خشونت در تاریخ آرژانتین را بازگو میکند، لحظههایی واقعاً خندهدار هم دارد. دارین میگوید این لحظهها هرگز به بازیگران «تحمیل نشد» بلکه بهصورت طبیعی شکل گرفت. «سانتیاگو یک فضای آزاد فراهم کرد تا لحظههایی طبیعی خلق کند. این مهم بود چون ما میتوانستیم داستانی را تعریف کنیم که روایت آن به روشی انسانیتر دشوار بود.»
میتره درباره لحظههای کمدی فیلم خود میگوید: «من، ریکاردو و بقیه بازیگران میدانستیم فیلم باید “لحن” خاصی داشته باشد، چون استراسرای واقعی کارهای دیوانهوار زیادی انجام میداد و این میتوانست کمی طنز به همراه داشته باشد، اما دلیل اصلی این رویکرد نشان دادن جنبه انسانی استراسرا و روابط بین شخصیتها بود. نمیخواستیم آنها را به شکلی تاریکتر به تصویر بکشیم. واکنش تماشاگران به فیلم نشان میدهد شاید مخاطب به آن خنده نیاز دارد تا کمی آرام شود. سورپرایز خوبی بود: علاوه بر گریه کمی طنز هم هست که تماشاگر میتواند از آن استقبال کند.»
بازسازی آرژانتین و بوئنوس آیرس دهه ۱۹۸۰ یکی از چالشهای بزرگ میتره و همکارانش بود. او با خنده میگوید: «خیلی سخت بود. در مرحله پیشتولید وقتی برای دیدن لوکیشنها رفتیم تازه متوجه شدیم چقدر همهچیز در شهر تغییر کرده است. پس خیلی سخت بود. خوشبختانه این شانس را داشتیم که فیلم را در کاخ دادگستری واقعی و در صحن دادگاه واقعی فیلمبرداری کنیم. ازآنجاییکه یک بنای تاریخی در یک مکان تاریخی است، خیلی تغییر نکرده است، اما وقتی نوبت به خود شهر شد، همه از فیلمبردار گرفته تا طراح صحنه باید تلاش زیادی میکردند. سختتر از چیزی بود که انتظار داشتم.»
او ادامه میدهد: «به همین ترتیب میخواستیم فیلم دقیقاً حال و هوای دهه ۱۹۸۰ را تداعی کند و در عین حال حس یک فیلم واقعی را داشته باشد. سال ۸۵ باید طوری در سال ۲۰۲۲ طنینانداز میشد که چندان دور به نظر نرسد. ما از موارد ظریفی استفاده کردیم که به ساختن فضا کمک کرد، مثل نوارهای کاست، رادیوها و تلفنهای قدیمی، اما تأکید بیشازحد بر دهه ۸۰ در دستور کار ما نبود. احساس کردیم باید خیلی ظریف عمل کنیم تا حواس تماشاگر از موضوع فیلم پرت نشود، چون خود موضوع خیلی برای ما اهمیت داشت. نیاز داشتیم ظریف و دقیق باشیم و کاری بیش از خلق یک ظاهر دیدنی انجام دهیم.»
کیفرخواست نهایی که استراسرا در دادگاه قرائت میکند تقریباً ۱۰ دقیقه است. میتره درباره نوع تدوین این سکانس میگوید: «این مهمترین نکته فیلم بود، چون فیلم درباره این دادستان است و کیفرخواست او یک قطعه تاریخی است، اما ما یک مشکل داشتیم. در بیشتر فیلمهای دادگاهی، وکیل یا دادستان مثل بازیگران قدم میزنند و به متهمان و هیئتمنصفه و قاضی و حاضران در دادگاه اشاره میکنند، اما در این مورد ما فقط مردی را داشتیم که پشت میز نشسته است و از روی یک کاغذ میخواند. (میخندد) بنابراین درآوردن احساس و قدرت گفتار او و از دست ندادن قدرت سینمایی دشوار بود.»
او ادامه میدهد: «وقتی برای اولین بار به دادگاه رفتم، پشت میزی نشستم که استراسرا مینشست و بعد روی صندلیهای نشستم که متهمان نظامی روی آن مینشستند و متوجه شدم استراسرا کمتر از یک متر با ویدلا (ژنرال خورخه رافائل ویدلا رئیسجمهور آرژانتین از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱) فاصله داشت. تقریباً دستشان به هم میرسید. فهمیدم این تنشی است که صحنه میتواند داشته باشد. استراسرا تقریباً در روی افرادی که دیکتاتوری را اداره میکردند از آن جنایتهای وحشتناک میگفت. فکر میکنم ما آن تنش را بهدرستی از نو خلق کردیم. دقیقاً همان شکلی است که در واقعیت اتفاق افتاد که هنوز هم تأثیرگذار و بسیار سینمایی است. البته بدون استعداد عظیم ریکاردو که شگفتانگیز است نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم. او میتواند هر کاری کند، حتی وقتی روی یک صندلی نشسته است و فقط یک کاغذ در دست دارد.»
دارین که «آرژانتین، ۱۹۸۵» را به همراه پسرش چینو دارین تهیه کرد میگوید همچنان از فیلمهایی که درباره هویت آرژانتینی هستند حمایت و روی آنها سرمایهگذاری میکند. او میگوید: «ما آرژانتینی هستیم. میخواهیم داستانهایی معنادار تعریف کنیم که بیانگر ما هستند. دلیل اصلی کاری که انجام میدهیم همین است.»
او در عین حال تأکید میکند داستان کشوری که با محرکهای دیکتاتوری دست و پنجه نرم میکند، منحصر به آرژانتین نیست. او میگوید: «همه کشورها در برابر چنین تهدیدهایی آسیبپذیر هستند. این یک بیانیه جهانی است. همه میدانیم هر کشوری با مشکلات خودش روبروست و من متواضعانه و محترمانه اعتقاد دارم فیلم ما درست و نادرست را روشن میکند.»
منبع: ایندیوایر، لاود اند کلیر ریویوز، ای فریم