بخش مرور فیلم در سایت Planet Money معمولاً بخشی بیسروصدا است. فیلمهای پرسروصدای چندانی دربارهی علم اقتصاد ساخته نمیشوند. ولی یقیناً بعد از اینکه اخیراً به تماشای فیلم کارخانه آمریکایی American Factory نشستیم چشم و گوشمان حسابی باز شد. فیلم را جولیا ریچرت و استیون بوگنار کارگردانی کردهاند. حامیان مالی فیلم هم شامل Participant Media و Obama’s Higher Ground Production میشوند که این دومی از شرکای Netflix هم به شمار میآید. کارخانه آمریکایی مثل یک فیلم انفجاری به نظر نمیرسد. احتمالا شرکت فیلمسازی دیزنی یکجور فیلم فرضی با عنوان احتمالیِ اَونجرز: کارخانهی آمریکایی تولید نمیکند. و بله، فیلم کارخانه آمریکایی American Factory واقعاً مستندی است دربارهی یک کارخانه در دایتون اوهایو که شیشهی جلوی اتومبیل را تولید میکند.
اما این فیلم، اثری عجیب، چالشبرانگیز و هشداردهنده است. ما در سایت و نشریهی Planet Money همگی به تماشایش نشستیم. همگی همان احساسی را داشتیم که همکارمان الکس گلدمارک پس از تماشای فیلم داشت: “همسرم و من روی کاناپه نشسته بودیم و به همدیگر زل زده بودیم و واقعاً نمیدانستیم چه احساسی داریم.“
البته اینکه چه حسی دربارهی فیلم داشته باشیم فقط به شرطی آسان میبود که کارخانه آمریکایی American Factory صرفا قصهای معمولی و دلسوزانه دربارهی کارگران فنی و نیمهفنی آمریکایی در چنته میداشت و مسائل و مشکلاتی مورد انتظار را مطرح میکرد؛ کارخانههایی که تعطیل میشوند، اتحادیهها عقبنشینی میکنند، روسا و مدیران هرچه پولدارتر و قدرتمندتر میشوند.
همچنین بخوانید:
۱۰ مستند برتر درباره انسانهای غیرعادی
البته اینها هم ماجراهای مهمی به شمار میآیند اما خیلی زود به دام یکجور قالب متعارف و کلیشهی سختکاری و نومیدی درمیافتند. و در نتیجه همهی ما اغلب میدانیم که چه احساسی در قبالشان داریم.
به نظر میرسد که داستان این کارخانهی شیشهسازی در دایتون اوهایو هم به همین منوال باشد که ذکرش رفت، اما کاشف به عمل میآید که یک شرکت چینی به نام Fuyao Glass America سروکلهاش پیدا میشود و شرکت رو به تعطیلی را بازگشایی میکند. شرکتهای چینی یکی پس از دیگری شرکتهای آمریکایی را خریداری میکنند. در این نقطه از فیلم، داستان آنقدرها هم برای مخاطب آمریکایی جالب و دلپذیر نیست.
اما شرکت چینی Fuyao به فیلمسازان اجازه میدهد از همه چیز فیلم بگیرند. و به همین خاطر، فیلم کارخانه آمریکایی American Factory صرفا اسمش دربارهی آمریکاست و در واقع بیش از هرچیز به استیلای شرکتهای چینی میپردازد. بخش خیرهکنندهی فیلم، تماشای آمریکا در منظر استیلای چین و از دیدگاه کارگران و مدیرانِ کارخانهی چینی است که کارخانه را مال خود میکنند و بعد آنرا در ناحیهی موسوم به زنگار بازگشایی میکنند. کارخانه آمریکایی American Factory نظرگاهی ویژه را در اختیار بینندگانش میگذارد که تا به حال به تماشا ننشسته بودند.
آمریکاییها میدانند که چه احساسی دربارهی رقابت با چینیها دارند. اما نمیدانیم خود چینیها چه حسی از کارکردن با آمریکاییها دارند. تنها چند دقیقه پس از شروع فیلم دو کارگر چینی را میبینیم که یک زوج هستند؛ آنها بر ستیغی مشرف به دایتونِ اوهایو به نظاره ایستادهاند.
آنها در خانههایشان حیرتزده به نظر میرسند؛ خانههایی که به نظرشان چون شگفتیهای کهن هستند. این به نظرشان زیباست. و من هم در نگاه دوباره، مدتی به آن منظره چشم میدوزم، بله، حالا پس از این بازنگری به نظرم میرسد که دایتون میتواند یک منطقهی فرصتخیز باشد، اما واقعاً دست کم گرفته شده است.
در جایی از فیلم ما دزدکی به صحبتهای مدیری گوش میدهیم که سعی دارد آمریکا را به کارگرانی چینی توضیح دهد که یک کافهتریا را پر کردهاند و بر میزهای سفید طویل نشستهاند، آنها همگی مشغول غذا خوردن از جعبههای اسفنجی کوچک هستند و جلیقههای زرد نئونی به تن دارند. مدیر مذکور سعی دارد با توضیحاتی که میدهد به کارگران کمک کند به شرایط عادت کنند و با محیط وفق یابند. او میگوید: “آمریکا جایی است که به شما اجازه میدهد شخصیتتان رها شود و آزاد بار بیاید. تا جایی که کار خلاف و غیرقانونی انجام ندهید مجاز هستید پی علاقه و دلخواهتان بروید. در آمریکا حتی میتوانید دربارهی رئیسجمهور جوک تعریف کنید. و اگر این کار را کنید هیچکس نمیآید جلویتان را بگیرد یا کاری علیهتان انجام دهد.” او همچنین اشاره میکند که مردم آمریکا آدمهای “خیلی رک و شفافی” هستند و “اساساً بسیار عملگرا و واقعبنین” به شمار میآیند.
هرگونه رشک و غبطه دربارهی آزادیِ بیان در آمریکا، خیلی زود به یکجور نومیدی عمومی در بین کارگران آمریکایی راه میبرد. یکی از اعضای هیات مدیره به ملاقات کارگران میرود و یک مدیر توضیح میدهد که یک کارگر آمریکایی چگونه آدمی است. او شرح میدهد که کارگر آمریکایی “خیلی کند و آهسته کار میکند. آنها انگشتان فربه و چاقی دارند. ما باید به طور پیوسته کار را به نحو درستاش به آنها یاد بدهیم.” به گفتهی این مدیر چینی، کارگران آمریکایی همچنین دوست دارند که آخرهفتهها را مرخصی بگیرند.
این مدیر و کارفرما، که اسمش چو تاک ونگ است، حضوری عبوس و نامطبوع دارد؛ او یا خیلی بلندپروازانه و مغرور دربارهی اشخاص و موقعیتها حرف میزند یا خیلی جدی از اتحادیهها شکوه میکند. او ضمن اشاره به کالاها و پرسنل چینی میگوید “سرزمین مادری واقعا مثل یک مادر است. این یک حس ابدی است.” او اشاره میکند که این پرسنل به خاطر پول به این کارخانه نیامدهاند، بلکه آنها نمایندگان کشور چین هستند. مدیر به آنها میگوید: “این کارخانه به کار تک تک شما اتکا دارد.” در صحنهی بعدی، او سوار هواپیماست و دارد با این مسئلهی سروکله میزند که چطور به “کار شاق یا سختکاری” کارگران بپردازد. او از این مسئله شکایت دارد که “نمیتوانم از پس مدیریتشان بربیایم. وقتی سعی داریم به طور مناسب مدیریتشان کنیم، آنها تهدید میکنند که از اتحادیه کمک میگیرند.”
دربارهی فیلم کارخانه آمریکایی American Factory حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد. در فیلم بازدیدی از ادارات مرکزی کارخانه در چین وجود دارد. صحنه با کارکنان اجرایی شروع میشود، آنها دارند سرود کارخانه را دستهجمی میخوانند: “احساسات باشکوه شفاف هستند/ به خاطر خودِ شفافیت شفاف هستند”. و هرچه بیشتر میخوانند به نظر میرسد که سرود با وضعیت آنجا بیشتر و بیشتر بیگانه و ناهمخوان میشود. کارگردانهای فیلم هم خود را به این فرایند میسپارند و برای کارشان حسابی وقت میگذارند. این فیلم برای فعالان اقتصادی و کنشگران اجتماعی ساخته شده است، اما همچنین برای سایر اقشار و مردم هم حرفهای زیادی دارد: مردمی که تماشای طرز تبدیلشدن شیشه از شن داغ به پنجرههای صیقلخوردهی صاف برایشان جالب است. در کارخانه آمریکایی American Factory مخاطب همچون کالا (شیشه) دقایقی را با لذتها و فشارهای جراثقالهای سنگین سپری میکند. این فیلم به معنای دقیق کلمه یک فیلم تعالیبخش و والا به شمار نمیآید اما یکی از گیراترین فیلمهای مستندی است که میتوان برای دقایق خود را به آن سپرد و با تصاویرش همراه شد.
منبع سایت Planet Money