مطرح کردن این موضوع که آیا دونالد ترامپ فرد نامناسبی برای ریاست جمهوری است و یا بیان صریحتر آن و ادعا کردن اینکه ترامپ از اختلال روانی شدیدی رنج میبرد، موضوعی نیست که بتوان از آن سرسری گذشت. با اینحال مطرح کردن این سوال تقریبا همیشه با طنز همراه بوده است.
در سال ۲۰۱۷ برای اولینبار نگرانی در مورد سلامت روانی ترامپ توسط الن فرانسیس مطرح شد. او که برای اولینبار به معیارهای اختلال شخصیت خودشیفتگی اشاره کرده بود، نامهای به روزنامه نیویورک تایمز نوشت و در آن تاکید داشت که ترامپ “ به هیچ عنوان” نمونهای از فردی مبتلا به این سندرم نیست. پس از خواندن این مطلب، به دنبال نشانههای این سندرم رفتم، تکتک موارد آن با ویژگیهای شخصیتی ترامپ مطابقت دارد.
شخصیت ترامپ دارای پیچیدگیها و ویژگیهای خاصی است که باعث شده هر یک از ما حداقل یکبار در طول دوران ریاست جمهوری او به احتمال ابتلای او به اختلالی روانی فکر کرده باشیم. به همین دلیل احتمالا اکثر نکاتی که در مستند Unfit: The Psychology of Donald Trump نامناسب: روانشناسی دونالد ترامپ (که در روز ۲۸ آگوست منتشر میشود) مطرح میشود برای خیلی از ما تازگی نداشته باشد.
همانطور که دن پارتلند در این ساخته خود میگوید، ترامپ دچار خودشیفتگی شدید است. این مستند به چهار ویژگی بارز این سندرم در ترامپ اشاره میکند: پارانویای او (ویژگی که باعث میشود ترامپ در مواجهه با هر خبرنگاری که از او سوالی چالشبرانگیز میپرسد، احساس خطر کند)، اختلال شخصیتی ضداجتماعی او (دروغگوییهای پیدرپی او، عدم احساس پشیمانی در قبال اعمال نادرستش)، سادیسم (اشارات بسیار او به خشونت و حملههایش در توییتر) و البته خودشیفتگی او (که فکر نمیکنم نیازی به توضیح بیشتری داشته باشد).
به علاوه اینها، فیلم Unfit: The Psychology of Donald Trump به تمایل او برای ساختن واقعیتی دیگر و زندگی در آن نیز اشاره میکند. در کنار آن به عدم توانایی او برای همدردی با دیگران نیز میپردازد، ویژگی که مشخصه بارز یک انسان جامعهستیز است. (جامعهستیزها انسانهای دیوانه نیستند، آنها به هیچکس و هیچچیز به جز خودشان اهمیت نمیدهند.) در بخشهایی از این مستند شخصیت ترامپ با هیتلر و موسولینی مقایسه میشود.
همچنین بخوانید:
نقد فیلم Coronation – روایت هنرمند معروف چینی از قرنطینه ووهان
در نگاه اول به نظر میرسد که این فیلم حرف تازهای برای گفتن ندارد، چرا که قبلا بارها به این ویژگیهای شخصیتی ترامپ اشاره شده است. با این وجود، Unfit: The Psychology of Donald Trump با مطرح کردن نکاتی ظریف، از زاویهای جدید به این موضوع نگاه کرده است. ریم رایلی، نویسنده ورزشی سابق و نویسنده کتاب فرمانده متقلب: چطور از بازی گلف میتوان به شخصیت ترامپ پی برد، در این مستند حضور دارد: “ترامپ بازیکن گلف بسیار خوبی است، با اینحال او از تقلب در این بازی نیز نمیگذرد. او نیازی به تقلب ندارد، با اینحال اینکار را میکند. همیشه این احتمال را برای خود در نظر میگیرد که در صورت لزوم بتواند تقلب کند. چه با تغییر امتیازهای بازی باشد و چه قرار دادن نشان خود در جای دیگر.” این مستند با تکیه بر صحبتهای رایلی به این نتیجه میرسد، کسی که در بازی گلف تقلب میکند قادر به تقلب کردن در هر چیز دیگری نیز است.
از همان ابتدا تحلیل روانشناسی ترامپ مملو از بحث و جدل بود. که البته دلیل آن قانون گلدواتر است. در سال ۱۹۶۴ مجله فکت مقالهای منتشر کرد که در آن ۱۱۸۹ روانشناس در مورد بیلیاقتی بری گلدواتر برای سمت ریاست جمهوری صحبت کرده بودند. گلدواتر از این مجله شکایت کرد و برنده این پرونده شد. در نتیجه قانونی تصویب شد که براساس آن روانشناسان بدون معاینه فرد مشهوری اجازه اظهار نظر حرفهای در مورد او را ندارند.
روانشناس جان گارتنر در این مستند در مورد این قانون توضیح میدهد، از نظر او این قانون برای جلوگیری از اظهار نظر متخصصین وضع نشده است، بلکه به استناد به قانون تاراسف، روانشناسان موظفند در صورت خطرناک تشخیص دادن هر فردی برای جامعه، در مورد آن اطلاعرسانی کنند. این قانون در سال ۱۹۶۹ وضع شد، پس از آنکه بیماری به دکتر خود در مورد تصمیمش برای کشتن همسرش خبر داد. در نهایت او این جنایت را مرتکب شد.
از نظر گارتنر در مورد ترامپ این مورد کاملا صدق میکند: “اگر ما در مورد این موضوع صحبت نکنیم، احتمال رخ دادن فساد بیشتر است.”
ترامپ بیشتر از هر رییسجمهور دیگری زیر ذرهبین رسانهها است، با اینحال میدانیم اگر یک روانشناس با یک فرد جامعهستیز مصاحبه کند، او بدون شک در مورد خود دروغ خواهد گفت. بنابراین به دلیل حساسیت موضوع، چرا نباید روانشناسان نظر حرفهای خود را مطرح کنند؟
با این وجود مستند Unfit: The Psychology of Donald Trump بر این موضوع نیز تاکید دارد که داشتن بیماری روانی همیشه دلیل برای بیکفایتی یک رییسجمهور نیست. آبراهام لینکلن از بیماری افسردگی رنج میبرد، و این بیماری در واقع در پیروز شدن او در جنگ داخلی موثر بود. گارتنر در این مورد گفت: “افسردگی با اون عجین شده بود. به همین دلیل از پس بار سنگین جنگ داخلی برآمد.“
با همه اینها، خودشیفتگی وخیم داستانی دیگر است. Unfit: The Psychology of Donald Trump به حملههای ترامپ به رسانهها اشاره میکند و از نظر آن این حملهها تلاشی است برای منحرف کردن افکار عمومی از آنچه واقعا در جامعه اتفاق میافتد. روانشناس دیگری به نام لنس دودز در مورد حس عدم وفاداری ترامپ صحبت میکند، این واقعیت که او به آسانی افراد نزدیک به خود را اخراج میکند. از نظر او این موضوع از نبود حس همدردی در او نشات میگیرد.
در اواسط این مستند ۸۴ دقیقهای، Unfit: The Psychology of Donald Trump از زندگی شخصی ترامپ فاصله میگیرد و به موضوع نژادپرست بودن او میپردازد. از نظر جرج کانوی (که مقامی را در دولت ترامپ نپذیرفت) ترامپ یک نژادپرست است و سیاستهای او از بسیاری از جهات به هیتلر و موسولینی شباهت دارد. البته این موضوع، ادعای جدیدی نیست و بارها در مورد ترامپ مطرح شده است.
در اواخر فیلم، این مستند این سوال را مطرح میکند که با توجه به شناختی که از شخصیت ترامپ به دست آوردهایم، آیا او از سلاحهای هستهای استفاده خواهد کرد؟ این ترسناکترین سوالی است که در مورد این شخصیت مطرح میشود و جواب آن ریشه در تحلیلهای روانشناسی او دارد.
با همه اینها، Unfit: The Psychology of Donald Trump به سوالی که ذهن من را بیشتر از همه به خود مشغول کرده است نپرداخته است: با توجه به این حقیقت که ترامپ شخصیتی دروغگو است، تاثیر این دروغها بر ذهن او چیست؟ دنیا از نگاه او چه شکلی است؟ بدون شک اگر جوابی برای این سوال داشتیم میتوانستیم اختلال روانی جدیدی را به نام او ثبت کنیم.
این مطلب از نوشته اوون گلیبرمن در سایت ورایتی گرفته شده است.