سنت اقتباس در سینمای موج نو و قبل از انقلاب قویتر بوده است. سینماگران موج نو انس و الفتی ویژه با ادبیات، بهویژه ادبیات معاصر ملی داشتند و این ارتباط نزدیک به آثارشان راه یافت. بازتاب نگاه ادبی سینماگران موج نو، در بسیاری از فیلمها و آثارشان انعکاس یافت و شروعی برای ورود رسم اقتباس سینمایی در ایران شد.
سینمای بعد از انقلاب آنقدر به ادبیات، آنهم ادبیات ملی نزدیک نبود. بهویژه آن حرکت منسجمی که در موج نو شکل گرفت و ادبیات پا بهپای سینما در شکلگیری نگاهی نو به سینما تأثیر داشت را در سینمای بعد از انقلاب نمیبینیم. بااینحال، در سینمای بعد از انقلاب و نسلهای بعد موج نو هم گرایشی به ادبیات و سینمای اقتباسی جریان دارد که غیرقابلانکار است. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به مهمترین اقتباسهای ادبی شکلگرفته در سینمای بعد از انقلاب.
همچنین بخوانید:
مروری بر جریان اقتباس ادبی در آثار فیلمسازان موج نو
1- شب های روشن (فرزاد مؤتمن)
فرزاد مؤتمن با همکاری سعید عقیقی، یکی از بهترین اقتباسهای سینمای ایران را رقم میزنند. عقیقی با نگاهی به شبهای روشن اثر فئودور داستایوفسکی، روایتی عاشقانه به نگارش درمیآورد که بنمایهاش را از رمان اصلی میگیرد. شخصیت اصلی، فضاسازی و دنیای داستانی شبهای روشن مستقیماً از کتاب میآیند. بااینحال، عقیقی با هوشمندی، شبهای روشن داستایوفسکی را در جهان داستانی خودش به تصویر میکشد و روح زمانهاش را در آن میدمد. رابطه عاشقانه اصلی را جزئیات فرهنگی و بومی میبخشد و با حفظ جوهره اصلی داستان، روایتی جذاب و متفاوت میآفریند.
2- قصه های مجید (کیومرث پوراحمد)
کیومرث پوراحمد سابقه درخشانی در اقتباس دارد. او خواهران غریب را بر اساس رمان اریش کستنر میسازد و با تأثیری که رمان اصلی از موسیقی میگیرد، یک موزیکال جذاب و دوستداشتنی میآفریند. در اتوبوس شب به سراغ ادبیات معاصر ایران میرود و از «داستانهای شهر جنگی» روایتی مستقل میسازد. اتوبوس شب کاملاً بازتاب تصویر دنیای رمان است در ذهن فیلمساز. وفاداری به اثر در عین افزودن ویژگیهای شخصی از متمایزترین خصوصیات اتوبوس شب است.
بیشک پوراحمد در میان سینماگرانی که از آثار هوشنگ مرادی کرمانی اقتباسی انجام دادهاند، موفقترین است. پوراحمد در یک مجموعه تلویزیونی و چند فیلم سینمایی “قصههای مجید” را دستمایه قرار میدهد و وارد دنیای سینمایی نوجوانان میشود.
آشنایی پوراحمد با فضای داستانی قصههای مجید در موفقیت او در این اقتباس بیتأثیر نیست. اقتباسهای او وفادارانه است و اصل اثر مرادی کرمانی با همه ویژگیهایش در روایت سینمایی او جاری میشود.
3- پدر آن دیگری (یدالله صمدی)
پرینوش صنیعی در پدر آن دیگری روایتی از زندگی سخت یک کودک مبتلا به اوتیسم را به مخاطب عرضه میکند. رمان صنیعی مختصاتی دارد که آن را برای تبدیلشدن به یک اثر سینمایی متمایز میکند. یدالله صمدی هم با درک این ویژگیها به سراغ این رمان میرود.
صمدی در بازآفرینی جوهره اصلی روایت صنیعی چندان موفق نیست. فضاسازی که در رمان جاری است به اثر سینمایی نمیرسد و این موضوع ناشی از عدم نگاه شخصی فیلمساز به کتاب است. پدر آن دیگری گرچه در متن رمانی جذاب و پر افتوخیز است اما در اقتباس سینمایی به قصهای تصویری تبدیلشده است.
4- پل خواب (اکتای براهنی)
اکتای براهنی از دیگر فیلمسازانی است که به سراغی رمانی از داستایوفسکی میرود. «جنایت و مکافات» دستمایه اولین اثر سینمایی براهنی است. براهنی دررسیدن به یک برداشت و خوانش شخصی از اثر داستایوفسکی موفق است اما در بازتاب تصویری چنین اثری در قالب فرهنگ و بومی متفاوت چندان موفق نیست. جوهره رمان در فیلم از بین رفته است و بااینکه پل خواب لحظات جذاب و قابلتحسینی دارد، اما نام «جنایت و مکافات» را فقط یدک میکشد. پل خواب نه استقلال یک برداشت آزاد را دارد و نه وفاداری یک اقتباس را.
5- نیمه پنهان (تهمینه میلانی)
نیمه پنهان بهترین و قویترین فیلم کارنامه کاری تهمینه میلانی است. نیمه پنهان بااینکه روایتی عاشقانه دارد اما از افتادن به دام سانتی مانتالیسم دور میماند و میتواند قصهای بی سکته را برای بیننده روایت کند. این روایت جذاب و چندبعدی هم از رمان «بعد از عشق» فریده گلبو میآید. نگاه فمینیستی میلانی در تلاقی با رمان گلبو، به نیمه پنهان ابعاد پیچیده و جذابی میبخشد. میلانی با فضای داستانی رمان عجین شده است و نگاه شخصی او به قهرمان قصه است که او را واقعی و قابل هم ذات پنداری میکند.
6- ساحره (داوود میرباقری)
میرباقری برای ساحره به سراغ داستان «عروسک پشت پرده» از مجموعه «سایهروشن» صادق هدایت میرود. ساحره در کلیت سینماییاش اثری قابلستایش و جذاب است. اما نگاه هدایت به بحران فردیت و دوگانگی هویتی در پس نگاه رمانتیک میرباقری به این قصه رنگ میبازد. اثر میرباقری یک برداشت آزاد است از اثر هدایت که در ویژگیهای روایی به این اثر وفادار است. اما جوهره داستان هدایت در ساحره بازتابی ندارد.
7- تردید (واروژ کریم مسیحی)
نمایشنامه «هملت»، نوشته ویلیام شکسپیر در جهان سینمایی بارها مورد اقتباس و بازآفرینی قرارگرفته است. در میان بازیگران تئاتر بریتانیا رسمی است که تا روی صحنه مونولوگ هملت را ادا نکردهاند به شکوفایی کامل نرسیدهاند.
کریمی مسیحی برای تردید به سراغ همین اثر آشنا میرود. تردید ویژگیهای سینمایی کریمی مسیحی را در خود دارد و روایتش را از این نمایشنامه مشهور میگیرد. کریمی مسیحی سعی کرده در تردید علاوه برخوانش شخصی، داستان هملت را به خصوصیات بومی و فرهنگی خودش نزدیک کند و در این مورد هم بسیار موفق بوده است. اما تقابل نگاه شخصی کریم مسیحی با رویکرد نمایشنامه اصلی، در کلیت تردید نمینشیند و فضای موهوم و پر تعلیق کریم مسیحی، تراژدی انسانی «هملت» را تحت تأثیر قرار میدهد.
8- پات (امیر توده روستا)
صادق هدایت در «سگ ولگرد» از نگاه یک سگ، زندگی و مناسبات انسان را به تصویر میکشد. توده روستا هم در پات به سراغ این اثر میرود و یکی از بهترین اقتباسهایی را که از آثار صادق هدایت انجامگرفته است را به تصویر درمیآورد. توده روستا به درک عمیقی از فضای «سگ ولگرد» میرسد. او نگاه اگزیستانسیالیستی هدایت در این اثر را درک میکند و جسارت او در روایتش را به سینما میآورد. مهمترین نکته در مورد اقتباس توده روستا، وفاداری او به روایت دانای کل هدایت است که پات را به اثری متمایز در سینمای ایران تبدیل میکند. بهعلاوه توده روستا با نگاهی به جامعه دوران خودش و با بهرهگیری از نمادهای داستان هدایت، «سگ ولگرد» را به دنیای خودش میآورد.
9- آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)
رمان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران به قلم مرجان شیرمحمدی، گرچه در روایت با سینما در ارتباط است اما ویژگیهای سینمایی چندانی ندارد. افخمی هم نمیتواند این ویژگیهای را به اقتباس خود بیفزاید. آذر، شهدخت، پرویز و دیگران، بهشدت به اصل اثر وفادار است. ازاینرو، افتوخیز روایی چندانی ندارد و کاراکترها در برقراری ارتباط با مخاطب موفق نیستند.
10- درخت گلابی (داریوش مهرجویی)
از میان نسل اول موج نویی ها، داریوش مهرجویی رابطه سینمایش با ادبیات را حفظ کرده است. در میان آثار بعد از انقلاب مهرجویی، اقتباس بسیار به چشم میخورد. در این میان، درخت گلابی منحصربهفرد است. مهرجویی روح داستان ترقی را درک میکند و آن را به زبان سینما به تصویر میکشد. نشانههای داستان را میگیرد و قامتی قابللمس به آنها میدهد و جوهره کاراکترها را همانگونه که در کتاب آمده است نشان میدهد. درخت گلابی نمونه بیبدیلی است از وفاداری به اثر و رسیدن به یک خوانش شخصی.