تا به حال با خود فکر کردهاید که اگر «اتفاقات عجیب» در آلمان ساخته میشد چگونه از آب در میآمد؟ سریال «تاریک» Dark همان حال و هوا، هیجانها، و داستان قوی را دارد، اما طنز نه چندان خندهآور دههی هشتادی آنرا ندارد.
اجازه ندهید زیرنویسها شما را دلسرد کنند — این سریال ارزشش را دارد. در این مطلب به ۱۰ دلیل اصلی که چرا باید سریال «تاریک» را تماشا کنید میپردازیم.
توجه داشته باشید که ما نهایت سعی خود را میکنیم تا داستان آن را لو ندهیم، اما به بررسی برخی از نقاط داستان خواهیم پرداخت.
همچنین بخوانید:
سریال تاریک Dark؛ فصل دوم عجیب و غریب، پر از پیچش و اعتیادآورتر از همیشه
۱۰. پیشزمینهی هیجانانگیز
داستان «تاریک» در یک شهر خیالی آلمان به نام ویندن در دورهی معاصر روایت میشود — دست کم برای چند قسمت اول. با وجودی که این شهر در نگاه سطحی معمولی و ساکت به نظر میرسد اما اسرار آن عمیقتر از آنچه که به نظر میرسد است — یک غار اسرارآمیز در این شهر وجود دارد! همچنین اتفاقات غیر قابل توضیح و ارتباطات ناگفتهای میان خانوادههای این شهر وجود دارد که با پیش رفتن در داستان آشکار میشود.
۹. ظاهر نوستالژیک دههی هشتاد
علاوه بر بخشی از داستان که در سال ۲۰۱۹ روایت میشود، فصل اول «تاریک» مخاطبان را هم به ۱۹۵۳ و هم به ۱۹۸۶ میبرد — که ۳۳ سال از هم فاصله دارند. البته بخش بزرگی از ماجرا در زمان حال رخ میدهد اما به اندازهی کافی در دههی ۱۹۸۰ زمان سپری میشود که طرفداران نوستالژی را کاملا راضی کند.
۸. موسیقی فوقالعاده
صدا و موسیقی بخشهای مهمی از یک سریال تلویزیونی هستند. اما در مقایسه با یک فیلم، موسیقیهای آثار تلویزیونی کمتر مورد توجه مخاطبان و یا بینندگان معمولی قرار میگیرند. البته استثناهایی هم داریم و «تاریک» قطعا یکی از آنها است. موسیقی آن که توسط بن فراست تنظیم شده، معمولا ساده است اما همیشه تاثیرگذار است.
۷. استقبال منتقدان از سریال تاریک
در دورهای زندگی میکنیم که منتقدان و مخاطبان خانگی عموما در جدال هستند. اما «تاریک» توانسته است تایید و توجه هر دو گروه را جلب کند. فصل اول آن امتیاز تحسینبرانگیز ۸۸ درصد را در وبسایت راتن تومیتوز به دست آورد، و امتیاز فصل دوم آن در حال حاضر ۱۰۰ درصد است.
۶. بسیار جذاب و چشمنواز است
در حالیکه «اتفاقات عجیب» به شدت بر تضاد بالا و المان نئون دههی هشتادی در صحنههای خود تاکید دارد، میتوان گفت «تاریک» روی هم رفته فضایی تاریکتر دارد. این سریال از ترکیب رنگهای سنگینتر که در سینمای آلمان رواج دارد استفاده میکند. فیلمبرداری این سریال به گونهای است که احساس میکنید در دنیای آن غرق میشوید، جایی که هر لحظه چیزی شیطانی در حال پرسه زدن و نزدیک شدن است.
۵. سریال تاریک سوالهای بزرگ میپرسد
«تاریک» به این قانع نشده است که تنها یک سریال علمی-تخیلی، توطئهآمیز، یا جنایی و اسرارآمیز باشد. در دنیای که سفر در زمان ممکن است، کسانی که در آن مشارکت میکنند، چه پیر و چه جوان، بر سر دوراهیهای اخلاقی قرار میگیرند که خارج از فضای این فرضیه به آن بر نمیخورند. به عنوان مخاطب این فرصت به ما داده میشود که تصویر بزرگتر را ببینیم؛ چیزی که هر کدام از شخصیتها تنها بخشی از آنرا میبینند. و همانطور که میان اقدامات مختلف در سیرهای زمانی متفاوت و عواقب زنجیروار آنها خطکشی میکنیم، ناگزیر ماهیت اختیار آزاد، تقدیر، ویژگیهای ذاتی و اکتسابی، مرز دانش، و پیشفرضهای فلسفی دیگر را زیر سوال میبریم.
۴. شخصیتها
ایدههای بزرگ، فیلمنامهای منسجم، و تمهای هیجانانگیز همگی خوب و لازم هستند، اما بدون وجود شخصیتهایی که با آنها ارتباط برقرار کنند فایدهای ندارند. یکی از مسائلی که برخی منتقدین با فصل اول «تاریک» داشتند، این بود که نمیتوانستند با شهروندان ویندن احساس همدردی کنند. با وجودیکه میتوانیم این نقد را در جایگاه خود به جا بدانیم، از طرف دیگر میتوانیم از این جهت به این موضوع نگاه کنیم که شخصیتها، قهرمانها، و ضدقهرمانها به سادگی پرنقصتر، خودخواهتر و واقعگرایانهتر از شخصیتهایی هستند به تماشای آنها در آمریکای شمالی عادت کردهایم.
۳. این یکی از معدود سریالهای سفر در زمان است که منطقی محکم دارد
مفاهیم و پارادوکسهای ظاهری سفر در زمان به اندازهی کافی پیچیده هستند تا ذهن را آشفته کنند. و با نگاهی به تاریخچهی فیلمنامههای سفر در زمان، میبینیم که اکثر آنها نقاطی دارند که میتوان بر رویشان انگشت گذاشت و پرسید این چگونه اتفاق افتاد؟ و جواب روشنی برای آن وجود نداشته باشد. خوشبختانه روشن است که سازندگان «تاریک»، باران بو اودار و جانتی فریز حاضر به فدا کردن منطق برای راحتی فیلمنامه نیستند. دنبال کردن داستان «تاریک» راحت نیست، اما اگر تمام قطعات را کنار یکدیگر بگذارید، همگی باهم همخوانی دارند. و این دستاورد کوچکی نیست.
۲. برخلاف مقایسهها، سریال تاریک منحصر به فرد است
همانطور که اشاره کردیم، این سریال بیش از همه با «اتفاقات عجیب» مقایسه میشود. و برای کسانی که نیاز دارند خلا پس از تمام شدن تماشای آخرین فصل را پر کنند، تماشای «تاریک» بهترین گزینه است. این سریال را میتوان از نظر حال و هوا و داستان با سریالهای دیگری مانند «او ای»، «کشتن»، و «توئین پیکس» مقایسه کرد، اما در نهایت «تاریک» به هیچکدام از آنها تکیه ندارد و روی دو پای خود میایستد.
۱. پیچشها و گامهای داستان
«تاریک» ماهیت سریالی خود را به خوبی در مییابد، و برای مطرح کردن روابط مهم و کلیدی عجله نمیکند — چه میان دو شخصیت و چه میان زمانهای مختلف. در حالیکه ممکن است در ابتدا سرعت روایی آن پایین به نظر برسد، به محض اینکه پیچشها و چرخشها شروع شوند، خوشحال خواهید بود که سرعت آن از این بیشتر نمیشود. برای کسانی که عاشق یک فیلمنامهی اسرارآمیز خوب و سفر در زمان هستند، «تاریک» راضیکننده خواهد بود.
این مطلب برگرفته از نوشتهی میاکل ویناندز در واچموجو بود.