کامیابی شیطان! بسیاری از فیلمهای مهیج با وجود داستان ترسناکی که دارند، پایان خوشی را به تصویر میکشند و تا حدی خیال بیننده را راحت میکنند. اما در این لیست ۱۰ فیلم ترسناک را انتخاب کردهایم که در آخر شخصیت شرور و نیروهای شیطانی پیروز میشوند و خبری از پایان خوش داستان نیست. خطر لو رفتن داستان فیلمها در این مقاله وجود دارد. همراه ما باشید.
۱۰. شب مردگان زنده (۱۹۶۸) Night of the Living Dead
درباره تفسیر اجتماعی فیلم زامبی کلاسیک جرج اندرو رومر محصول ۱۹۶۸ مطالب زیادی نوشته شده است. امروزه انتخاب دوین جونز در نقش بن به عنوان یک حرکت مترقی و جلوتر از زمان خودش یاد میشود و منتقدها سرنوشت غمانگیز این شخصیت را بسیار اثرگذار میدانند. در پایان فیلم، به نظر میرسد که بن تنها بازمانده ماجرا از این شب وحشتناک جان سالم به در برده تا اینکه توسط گروهی از شکارچیان به عنوان یک زامبی اشتباه گرفته شده و کشته میشود. این قسمت فیلم واقعا شوکهکننده بود.
۹. هفت (۱۹۹۵) Seven
احتمالا اکثر طرفداران ژانر وحشت تا الان پی بردهاند که در آن جعبه در اثر دیوید فینچر چه بود. هفت Seven محصول ۱۹۹۵ یک فیلم جنایی مهیج با بازی کوین اسپیسی در نقش جان دوو بود که بر اساس هفت گناه کبیره قتلهایی را طرحریزی کرده بود. در اوج داستان، پلیس او را دستگیر میکند و در ظاهر دیگر کاری از دست جان برنمیآید. اما زمانی که آخرین نقشه جان دوو برای کارآگاه میلز (برد پیت) رو میشود، همه چیز تغییر میکند. جعبهای برای میلز فرستاده شده و سر تریسی همسر باردار میلز در آن قرار دارد. میلز با دیدن این صحنه به شدت خشمگین می شود و به دوو شلیک میکند. میلز با این کار در حقیقت برنامه نهایی این قاتل سریالی را که قصد داشت با درد و رنج از دنیا برود کامل میکند. در این بخش خونین، روایت تیره و تار هفت Seven نتیجهای بسیار غمگینتر را شکل داد.
۸. پروژه جادوگر بلر (۱۹۹۹) The Blair Witch Project
این فیلم که در سال ۱۹۹۹ اکران شد، فروش چندان بالایی نسبت به هزینهای که برای ساخت آن پرداخت شده بود به دست نیاورد. پروژه جادوگر بلر The Blair Witch Project تبلیغات خوبی داشت و سبک فیلمسازی «تصاویر واقعی» که در کانیبال هولوکاست Cannibal Holocaust در دهه ۸۰ میلادی دیده شده بود در این فیلم هم استفاده شد و تقریبا پایان دلگیر مشابه دیگری را رقم زد. در این فیلم، هیثر، مایک و جاش در آرزوی ملاقات با جادوگر افسانهای بلر هستند و از محیطهای تاریک و تکانهای دوربین به منظور اثرگذاری بیشتر استفاده شده است. صحنهای که مایک در گوشهای ایستاده و جیغهای نگرانکننده هیثر شنیده میشود و ناگهان سکوتی مرگبار همه جا را فرا میگیرد، به صحنهای تبدیل شد که تا سالها تماشاچیان سینما را به وحشت میانداخت.
۷. جادوگر (۲۰۱۵) The Witch
دو نوع واکنشها نسبت به پایان جادوگر The Witch وجود داشت. عدهای از تماشاچیها در انتظار پایان مبهمتری بودند و عدهای دیگر به دنبال روند منطقی پشت جریانهای ماورالطبیعه در فیلم میگشتند. اما طرفداران سبک قدیمی فیلمهای ترسناک با صحنه ترسآور و رضایتبخشی روبرو شدند که المانهای اسرارآمیز فیلم را در بر داشت. صحنه پایانی که شخصیت شیطانی و زیردستهایش با خنده به سمت شب پرواز میکنند خوراک کابوسهای شبانه و یادآوری دوران طلایی فیلمهای ترسناک است.
۶. نزول (۲۰۰۵) The Descent
این فیلم در بریتانیا پایان متفاوتی نسبت به نسخه اصلی داشت. در این نسخه، شانا مکدونالد در نقش سارا کارتر شروع به هذیان گفتن میکند و مدعی فرار از یک ماجراجویی مرگبار میشود. اما مشخص شد که او هرگز از غار خارج نشده و ظاهرا آخرین قربانی موجودات خزنده در میان دوستانش است. این صحنه شوکهآور و آزاردهنده است اما تماشاچیان آمریکایی تا زمان انتشار نسخه ویدیویی از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشتند. پایان فیلم در سینماهای آمریکا کمی مبهم بود و سارا از غار خارج شد و به طرف ماشینش رفت تا جونو کاپلن (ناتالی مندوزا) را بترساند.
۵. موروثی (۲۰۱۸) Hereditary
شاید تا این قسمت از لیست نسبت به پایان فیلمهایی که تاکنون بررسی کردهایم کمی دلسرد شده باشید، اما بهتر است خودتان را برای ادامه لیست آماده کنید. موروثی Hereditary تماشاچیان و منتقدان را با عملکرد متعادل و دقیقش شگفتزده کرد. ترکیب یک نمایش غمانگیز با ادای احترام به فیلمهای قدیمی و وحشت ماورایی تکاندهنده این واکنش را در پی داشت. صحنه تاجگذاری پیتر سیاه و آزاردهنده است و فیلم از اینکه از مرز میان یک اعدام خشن و لحن بسیار ناامیدکنندهاش عبور کند ترسی ندارد. بهتر است به این زودیها در انتظار دنبالههای این فیلم نباشید.
۴. طالع نحس (۱۹۷۶) The Omen
واقعا چطور کسی میتواند جان یک بچه را بگیرد؟ این سوالی است که شخصیت رابرت تورن سیاستمدار زمانی که متوجه شود پسرخواندهاش در حقیقت فرزند شیطان است باید از خودش بپرسد. طالع نحس The Omen مدام سوال مشابهی را تا صحنه نهایی مهیج فیلم و زمانی که تورن پسرش را وارد کلیسا میکند و برای کشتن او مصمم است، برای بیننده تکرار میکند. تورن از خدا طلب بخشش میکند، اما درست پیش از عملی کردن نیتی که دارد، پلیس سر میرسد و به او شلیک میکند. پسربچه داستان که همان شیطان است پیروز شده و رو به دوربین به آرامی لبخند میزند و به ما میفهامند که یک قدم به نیت پلیدش نزدیکتر شده است.
۳. بچه رزماری (۱۹۶۸) Rosemary’s Baby
این فیلم یکی دیگر از فیلمهای ترسناک کلاسیک است که به راحتی میتوانست با طرحی که دارد یک مسیر استعارهای را طی کند. در عوض، داستان چنین پیش رفت که شخصیت اصلی فیلم مورد حمله شیطان قرار گرفت و فرزند او را باردار شد. نسخه اقتباسی رومن پولانسکی از رمان آیرا لوین یک بهرهگیری صرف نیست، با این حال بررسی بارداری، اختلال روانی و حقوق زنان در یک بافت ترسناک بود. در پایان فیلم جایی که چند جادوگر بچه رزماری را با خود میبرند، دیده نشدن چهره کودک موضوعی است که این صحنه را به یاد ماندنیتر کرده است. واکنش هراسناک رزماری و بعد استعفا از نقش مادر شیطان بودن موضوع بسیار تأثیرگذاری است.
۲. حمله جسددزدها (۱۹۷۸) Invasion of the Body Snatchers
اثر فیلیپ کافمن در سال ۱۹۷۸ یکی از بهترین فیلمهای ترسناک اقتباسی در تمام دوران است و یکی از بهترین تلفیقهای پارانویا با ژانر علمی تخیلی در آن دهه محسوب میشود. این فیلم با توجه به پایانی که داشت کاملا یک فیلم دهه ۷۰ میلادی به حساب میآید. در این دهه فیلمهایی تولید شد که برای دور شدن از پایانهای شسته و رفته فیلمهای قدیمی التماس میکردند. حمله جسددزدها Invasion of the Body Snatchers غلاف موجودات بیگانه را داشت که به آرامی به سمت توده مردم حرکت میکردند و فقط دو تا از شخصیتهای زمینی با پنهان کردن احساساتشان توانستند جان سالم به در ببرند. پایان داستان به شدت جذاب است، اما زمانی که متیو همسانشده جدید در برابر نانسی فریاد میکشد چیز دیگری است و این حالت چهره ترسناک تا مغز استخوان ما فرو میرود و برای همیشه در یادمان خواهد ماند.
پیش از بررسی فیلم نخست در این لیست، جا دارد اشارهای به این فیلمها کنیم:
- ناپدید شدن (۱۹۸۸) The Vanishing
- کلبهای در جنگل (۲۰۱۱) The Cabin in the Woods
- جشن جهنمی (۲۰۱۸) Hell Fest
- آرئیسی (۲۰۰۷) REC
- مرا به دوزخ بکشان (۲۰۰۹) Drag Me to Hell
- مترسکهای ترسناک (۲۰۱۱) Jeepers Creepers
۱. مرد حصیری (۱۹۷۳) The Wicker Man
این فیلم یکی از غمگینترین پایانهای دنیا را دارد. نسخهای که نیکولاس کیج در آن بازی کرده را فراموش کنید، منظور ما مرد حصیری سال ۱۹۷۳ است. یک فیلم ترسناک که از کشتن قهرمان اصلی خود هیچ ترسی ندارد. یا اینکه دارد؟ ادوارد وودوارد در نقش هاویی درست از همان ابتدا به خاطر تربیت دینی که داشته نسبت به باورهای کافران به عنوان یک شخص بدگمان نشان داده میشود. بنابراین از دید روستاییان، احتمالا آنها این حس را ندارند که کار اشتباهی انجام میدهند. با این وجود، دیدن فریب خوردن این شخصیت که ما در حال دنبال کردنش هستیم و در نهایت کل جزیره خیانتکارها او را فدا میکنند، هنوز به قوت خود باقی است. صدای هاویی هنگامی که زنده زنده سوزانده میشود و آخرین درخواستهایش را برای آمرزیده شدن به زبان میآورد، تا ابد در ذهن ما باقی میماند.
این مقاله برگرفته از نوشته جورج پاچکو در سایت watchmojo.com است.