یکی از جنبههای جالب فصل دوم پسران The Boys را شاید بتوان نتایج ناخواستهی زمانبندی پخش آن دانست: این فصل هشت قسمتی با سه قسمت جدید در چهارم سپتامبر شروع به اکران خواهد کرد، و پس از آن هر جمعه یک قسمت جدید خواهیم داشت تا وقتی که آخرین قسمت این فصل در روز نهم ماه اکتبر فرا برسد. به همین دلیل هر قسمت جدید که پخش میشود، که اولین آنها قسمت چهارم است، شامل یکی از گونههای در خطر انقراض در دنیای تلویزیون آنلاین است: یک “آنچه گذشت…” که لحظات مهم گذشته را برای مخاطبان مرور میکند.
هر کدام از این “آنچه گذشت…”ها با یک انفجار واقعی شروع میشود که لحظات جذاب و خشونتبار گذشته را در مرکز توجه قرار میدهند و ما را برای خون و خونریزیهایی که در ادامه تماشا خواهیم کرد آماده میکنند. از جنبههای مختلفی پسران The Boys به هویت واقعی خود به شدت وفادار مانده است، و در عین حال از ریسک کردن و هل دادن گروه بازیگران، نویسندگان، و حتی خود مخاطبان به سمت مرزهای توانمندیشان هراسی ندارد.
این درام پر از خشونت و شگفتی که توسط اریک کریپک بر اساس رمانی از گارث انیس و داریک رابرتسن توسعه داده شده است، به ماجراجویی در دنیایی موازی میپردازد که با دنیای ما تفاوت عمدهای دارد: ابرقهرمانها محدود به پردههای سینما و یا صفحات کتابهای کمیک نیستند، بلکه بسیار واقعیاند و بسیاری از آنها عوضیهای تمام عیاری هستند.
نزدیکترین افراد به دریافت پیشنهاد چک و پول برای مقابله با ابرقهرمانهایی که هیچ مشکلی با سوء استفاده از قدرت، سرعت و یا چیزهای دیگر ندارند، گروه پسران هستند.
همچنین بخوانید:
نقد سریال فارگو Fargo – فصل چهارم این سریال، بهترین فصل آن است
یک دار و دستهی زیرزمینی از یاغیان که توسط بیلی بوچر، با بازی کارل اربن، رهبری میشوند و با هیچ حکومتی همکاری ندارند، اما آمادهاند تا هر کاری از دستشان بر میآید انجام دهند تا جلوی زیادهروی این افراد به ظاهر ناجی را بگیرند.
شگفتآورترین جنبهی این سریال در حال حاضر این است که بر خلاف آنکه به مسائل پیچیدهی وجدانی میپردازد، اما در عمل منطقهی خاکستری چندانی ندارد. در پسران The Boys آدمهای خوب و آدمهای بد دقیق و روشن تعریف شدهاند و مرزبندی مشخصی میان آنها وجود دارد. البته تعدادی شخصیت جدید ممکن است علامت سوال به نظر بیایند، اما به عنوان یک قاعده، تعهدها و سرسپردگیها به سرعت اتفاق افتاده و مشخص میشوند. پیچشی که این سریال بر روی آن کار میکند، این واقعیت است که کلیشههایی که ما در فرهنگ عامهی خود در این دنیا تثبیت کرده و به آنها تکیه کردهایم، معمولا نسخهی مخدوش شدهای از حقیقت، عدالت، و راه و روش آمریکایی هستند. و شاید مهمترین کاری که فصل دوم این سریال انجام میدهد این است که گسترهی ماجرا را از شنلها و لباسهای ابرقهرمانی فراتر میبرد؛ پیامهای آن ملایم نیستند، اما اگر بخواهیم روراست باشیم، پوشیدن لباسهای عجیب و جنگیدن با جنایتکاران هم چنین نیست.
شاید در حال حاضر راه ملایم بهترین مسیری نیست که میتوانیم در پیش بگیریم. شاید آنچه به عنوان اجزای تشکیل دهندهی یک فرهنگ به آن نیاز داریم این است که کارل اوربن با کله به صورتمان بکوبد، لبخند بزند و بگوید نگران نباشیم، چرا که “بابا برگشته!”
این مطلب برگرفته از نوشتهی لیز شنون میلر در وبسایت کلایدر است.
متیو دسم Matthew Dessem | اسلیت Slate
پسران The Boys به اندازهای پوچگرایانه است که تمام مصیبتها را با جزئیات واقعیشان به تصویر بکشد، از روابط دست و پا شکستهای که جایگزین ارتباطات انسانی میکنیم تا افکاری که با آنها مانند نیزههای زهرآگینی به بچههای خود حمله میکنیم. در نتیجه از زمان آغاز قرنطینه این اولین سریالی است که پس از تماشای آن احساس آگاهی بیشتر و تهذیب نفس میکنم. پسران The Boys به خوبی دریافته است که اگر میخواهد یک فرهنگ مریض و کثیف را مورد نقد قرار دهند، سخنرانی در مورد برادری انسانها کار به جایی نمیبرد. گاهی باید شیرها را آزاد کرد.
لورین علی Lorraine Ali | لس آنجلس تایمز Los Angeles Times
یک داستان هوشمندانه و سرگرمکننده از مجموعهی ابرقهرمانها و فرهنگی که به آنها پر و بال میدهد. اگر فصل اول این سریال عالی باشد، فصل دوم عالیتر است. این موضوع به لطف توسعهی بیشتر داستان پیشینهی شخصیتهای اصلی اتفاق افتاده است — که داستان خوب علیه بد و افراد بینقص علیه مردم عادی را با هوشمندی هر چه تمامتر روایت میکند. پیچشهای جدید و اعضای تازهای به گروه اضافه شدهاند.
برایان لوری Brian Lowry | سیانان CNN
پسران The Boys به سرعت تبدیل به سریال بارز آمازون شد، و دومین فصل این سریال بسیار تاریک پا را از استانداردهایی که در فصل اول تنظیم کرد فراتر گذاشته است. این سریال برداشتی شدیدالحن از وضعیت آمریکای مدرن دارد و در قالب یک داستان ابرقهرمانی، ایدههایی مطرح میکند که با توجه به آنها شاید بتوان آنرا سریال برهم زنندهی بازی دانست.