بدون شک کن لوچ، یکی از ماهرترین فیلمسازان فیلمهای درام در مورد طبقه کارگر بریتانیا است. از فیلم سال ۱۹۶۶ او، «کتی به خانه برگرد» تا برنده جایزه نخل طلایی جشنواره کن سال ۲۰۱۶، «من، دنیل بلیک»، لوچ همیشه سعی در به تصویر کشیدن چهرهای از خانواده عادیای دارد که در تلاش برای زنده ماندن در جامعهای است که فشارهای زیادی به آنها وارد میکند. با اینکه نمیتوان گفت که فیلمهای لوچ همیشه خیلی دقیق هستند، اما او تمام تمرکز خود را بر جنبه احساسی داستان که تاثیر بیشتری بر مخاطب دارد، میگذارد.
متاسفیم جا ماندی Sorry We Missed You جدیدترین اثر سینمایی او است که نگاهی جدی و تلخ بر شخصیتهای ناراضیای دارد که در سیستمی زندگی میکنند که باعث شده تنها هدفشان زنده ماندن باشد.
در مرکز داستان ریکی ترنر (با بازی کریس هیچن) حضور دارد، پدر خانواده که راننده مرسولات پستی است.
همچنین بخوانید:
نقد و بررسی A Hidden Life؛ بازگشت شگفتانگیز ترنس مالیک به ایمان شما نسبت به خلوص سینمای او جانی تازه میبخشد
او پس از جلسههای متعدد در نهایت راضی میشود که یک ون برای خودش بخرد که البته باعث وارد شدن هزینههای اضافی به او میشود. البته که رییس جدید ریکی، گوین (راس بروستر) با چربزبانی او را متقاعد میکند که با داشتن ونی برای خود، ریکی دیگر برای آنها کار نمیکند بلکه با آنها همکاری میکند.
اما ریکی فرصتی برای فکر کردن و تحلیل حرفهای رییسش ندارد. او به همراه همسرش ابی (دبی هانیوود) که در مرکزی برای کمک به افراد مسن و کمتوان کار میکند، در خانه کوچکی زندگی میکنند. ریکی رویای خرید خانهای جدید را در سر دارد. او مصرانه در تلاش است که به ثباتی که همیشه در نظر داشته، ثباتی که قبل از بحران مسکن بریتانیا در دهه گذشته هدف قابل دسترسی بود، برسد.
تنظیم شیفتهای کاری برای ترنرها کار آسانی نیست، چرا که تربیت و مراقبت از دو فرزند آنها، لیزا جین حساس ۱۱ ساله (کتی پروکتور) و پسر نوجوان سرکشان، سب (رایز استون) نیازمند زمان و انرژی زیادی است.
سب همیشه در حال دردسر درست کردن است و هزینههایی را به والدینش وارد میکند که تامینش از عهده آنها خارج است. ریکی از همان ابتدای فیلم درگیر مشکلات محل کارش است و مانند همه شخصیتهای فیلمهای لوچ، تمام تلاش خود را میکند. در صحنههای ابتدایی متاسفیم جا ماندی ریکی را میبینیم که سعی دارد ماموریت بسیار مشکلی را انجام دهد: رساندن بستههای مهمی به صاحبانشان در عرض فقط یک ساعت. لوچ مثل همیشه قسمتهای خندهداری نیز وارد ماجرای جدی ریکی کرده است، مانند صحنهای که ریکی با یکی از مشتریهایش که طرفدار تیم فوتبال رقیب است، درگیر میشود.
در اوج فیلم متوجه بیثباتی شغل ریکی میشویم، نکتهای که در طول داستان به وسیله مهندسی معکوس ذره ذره به مخاطب نشان داده شده است.
پل لاورتی بار دیگر در این فیلم با لوچ همکاری کرده است و اینبار نیز نویسنده فیلمنامه متاسفیم جا ماندی ماجرای خانواده ترنر با اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی روزمرهیشان، است. ابی هر روز وقت زیادی را با افراد مسنی میگذارند که تنها ماندهاند، به همین دلیل در تلاش است که به هر نحوی شده خانواده خود را در کنار هم نگه دارد. اما ریکی گهگاهی از کوره در میرود و دعوای سختی با سب سرکش به راه میاندازد.
سب شخصیتی کلیدی در داستان نیست و بیشتر به عنوان وسیلهای برای نشان دادن خشم ریکی به کار گرفته میشود. اما هردوی آنها از مقامات و قدرت ناراضی هستند. همانطور که شاهد درگیریهای کوچکی بین آنها در طول فیلم هستیم، متوجه میشویم که چطور درگیریهای ذهنی محل کار میتواند باعث ایجاد ناملایمتی در محیط خانه شود.
توانایی فیلمسازی لوچ در اینجا مشخص میشود که چطور با وجود فیلمنامهای که میتوانست به راحتی به یک فیلم سطحی تبدیل شود، توانسته به زیبایی داستانی تاثیرگذار را به تصویر بکشد. در بیشتر صحنههای فیلم شخصیتها در راه گذشتن سریع از پلهها و راهرو هستند که میتواند نمادی از تلاش آنها برای انجام کارهای غیرممکن و در عینحال فرار کردن از مسئولیتهای زندگی باشد.
متاسفیم جا ماندی در نهایت با اتفاقات ناراحتکنندهای به پایان میرسد که ریکی را بر سر دوراهی سختی قرار میدهد. بدون شک این فیلم بدون داشتن چنین بازیگران بااستعدادی، نمیتوانست به این خوبی از کار دربیاید. لوچ توانایی خاصی در پیدا کردن بازیگران ناشناسی دارد که انگار برای بازی در این نقشها به دنیا آمدهاند. هیچن با بازی زیبای خود باعث شده که شخصیت ریکی در یک صحنه باوقار و متین و در صحنهای دیگر یک بازنده خسته به نظر برسد.
بازی هانیوود، مخصوصا در صحنههای پایانی متاسفیم جا ماندی خبر از آینده درخشانی برای این بازیگر میدهد. بازیگر پسر نوجوان آنها، استون نیز با چهره و تیپ خاص خود، حتما در آینده در فیلمهای زیادی حضور خواهد داشت. در کنار هم، این بازیگران خانوادهای عادی را به تصویر کشیدهاند که برای همه بسیار آشنا و باورپذیر است.
مانند تمام فیلمهای لوچ، در نهایت این شخصیتها داستان پندآموزی را روایت میکنند. برای لوچ و لاورتی راحتتر بود که به صورت مستقیم تاثیر ظالمانه کمپانیها و جامعه بر زندگی کارگران و کارمندان را بیان کنند. برای مثال دیالوگی که ابی در مورد از دست دادن خانهیشان گفت “برای خیلی از آدمها اتفاق افتاد، اینطور نیست؟”.
انگار یکی از راههای لاورتی برای یادآوری صریحتر تاثیر سیاستهای بزرگ بر زندگی مردم عادی، به مخاطب است.
با اینحال بسیاری از این تلنگرها تاثیرگذار هستند. میتوان به راحتی به روش کار لوچ و پیامهای اخلاقی فیلمهایش خرده گرفت، اما باید قبول کرد که او به زیبای موفق به روایت داستانی گیرا با پیامی مهم شده است. متاسفیم جا ماندی اثر مهم و سرنوشتسازی در کارنامه حرفهای این فیلمساز به شمار نمیرود، اما این فیلم درست در زمانی ساخته شده است که جامعه بیشتر از همیشه به تلنگرهای کن لوچ نیاز دارد.
این مطلب از نوشته اریک کان در سایت ایندیوایر گرفته شده است.
سلام . نقد بسیار زیبایی بود . درود