در این مقاله از میان صداهای عجیبوغریب اسرار آمیز در شب گرفته تا بچههای چندشآور و چیزهای بدون صورت، میخواهیم هراسانگیزترین ارواح برخی از فیلمها را با هم بررسی میکنیم.
همچنین بخوانید:
بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما
20- فردی کروگر در فیلم کابوس در خیابان الم 1984 A Nightmare on Elm
فیلمهایی که در ادامهی فیلم کابوس در خیابان الم ساخته شدهاند میتوانند فردی کروگر را به یک احمق دوستداشتنی بدل کنند، اما در اسلشر فراطبیعی که خود کریون به تصویر کشید، روحی که دستکشِ تیغدار بر دستش است و پلوور راهراه به تن دارد و نوجوانها را در رویاهایشان میکشد همچنان یک لولوخرخرهی واقعاً ترسناک به شمار میآید. ردپای فردی کروگر حتی در مورتال کامبت هم دیده میشود و علاقهمندان به این بازی حتماً با او و سبک جنگیدنش آشنا هستند.
19- دنیل رابیتایل در فیلم کندیمن 1992 Candyman
حتماً خبر تاخیر اکران کندیمن 2021 را که نینا داکوستا آن را کارگردانی کرده و جوردن پیل آن را نوشته، شنیدهاید. به بهانهی فیلم جدید کندیمن بد نیست که یادی هم از کندیمن برنارد رز کنیم، که اقتباسی است از داستان کوتاه «تبعیدشده» کلایو بارکر، در حالی که داستان بارکر حول مضامین مربوط به نظام طبقاتی بریتانیا در لیورپول معاصر میگذرد، برنارد رز داستان را حول توسعهی خانههای دولتی در شیکاگو از نو میسازد و در عوض بر مضامین نژاد و طبقهی اجتماعی در بخشهای مرکزی آمریکا تمرکز میکند. کافی است در آینهی حمام نگاه کنید و پنج بار بگویید «کندیمن»، آنوقت است که روح دستچنگکی یک هنرمند سیاهپوست (با بازی تونی تاد) که به دست گروهی از تماشاچیان اعدام به قتل رسیده، احضار میشود. شرط میبندم! بروید و این کار را انجام دهید. البته تا یادمان نرفته موسیقی زیبای این فیلم را فیلیپ گلس ساخته.
18- امریک بلاسکو در فیلم افسانهی خانهی جهنمی 1973 Legend of Hell House
اندازه اکیداً اهمیت دارد. اگر روزی روزگاری روحی نتوانست به فراخور شهرتش زندگی بکند، آنگاه به موجودی شرور در کانون فیلم افسانهی خانهی جهنمی بدل میشود، فیلمی که جان هیو آن را کارگردانی کرده، و برگرفته از رمان خانهی جهنمی ریچارد متسون است که فیلمنامه هم به قلم اوست. مایکل گاف نقش آن موجودیت بدجنس را بازی کرده که نامش هم از قضا در تیتراژ نیامده. او مجبور میشود خود ویرانشدهاش را به یک گربهی سیاه و اسباب و اثاثیهی نابرجای کلیسای کوچک منتقل کند. او همچنان در پی آن است تا به شماری جسد دست یابد.
17- میتسوکو کاوایی در آب تاریک 2002 Dark Water
یک لکهی نمدار بر سقف قطعاً ترسناکتر از روح یک دختربچه در بارانی زرد رنگ است، خصوصاً وقتی متوجه میشوید که چرا این دختر بچه یک روح است. اما سرگذشت غمگین این شخصیت باعث نمیشود که بتوان بیخیال ضربههایی شد که مدام شنیده میشوند و بچههایی را فراموش کرد که زنده زنده در وانهای حمام غرق میشوند.
16- دلبرت گریدی در فیلم درخشش 1980 The Shining
از حیث ترسناکبودن رقابتی جدی میان دوقلوهای ترسناک و زن اتاق 237 هتلِ سراسر شبحزدهی اورلوک در فیلم درخشش استنلی کوبریک در کار است. اما سرایدار قبلی هتل، دلبرت گریدی، که ابتدا با آرامش در دستشویی مردانه لکههای نوشیدنی را از ژاکت جک ترانس پاک میکند و بعد از سوالی که ترانس از او میپرسد، ناگهان خیلی خونسرد و عصبانی شروع به فحاشی نژادپرستانه میکند و بهطرزی وحشیانه و سربسته کمی از داستان فاجعهبار زندگیاش میگوید («اون رو اصلاح کردم آقا»)، واقعاً هراس در جان آدم میاندازد، و همین موجب میشود در مقایسه با دوقلوهای ترسناک و زن اتاق 237، جایگاه هراسآورترین شخصیت را به او بدهیم.
15- یون و شیگ در فیلم گربهی سیاه در بیشهی بامبو 1986 Kuroneko
یک زن و عروسش به دست یک سامورایی غارتگر کشته میشوند، آنها بهصورت ارواح گربهای تجسد مییابند و با دردیدن گلوی جنگجویانی که اتفاقی با آنها مواجه میشوند، در پی انتقاماند. نمیتوانیم جلوی احساس همدردیمان با این دو روح انتقامجو را بگیریم، جنگلهای عجیب و غریب بامبو و ارواح معلقی که در کایبیوی (ژانری که داستانهایش حول عفریتهای گربهای میچرخد) کانتو شیندو به تصویر کشیده میشوند، به یادمان میآورند که هیچ کس به اندازهی ژاپنیها نمیتوانند امور فراطبیعیو ارواح را چنین زیبا به تصویر کشد.
14- توماس در فیلم یتیمخانه 2007 The Orphanage
توصیه: از بازی قایمموشک در یک یتیمخانهی بزرگ و قدیمی بپرهیزید، خصوصاً وقتی پسر هفت سالهی شما ادعا میکند که با پسر بچهای دوست شده که یک گونی روی سرش کشیده. فیلمساز اسپانیایی، جی. آ بایونا در فیلم یتیمخانه امر وحشتناک و تراژیک را با یک افسانهی غمگین، به همراه یک پایان سوزناک در هم میآمیزد. اجرای بینظیر بلن روئدا در نقش مادر شبحزده در این فیلم خوش میدرخشد.
13- مری مردیت در فیلم ناخوانده 1944 The Uninvited
یک عمارت بزرگ قدیمی در بالای صخرهها بهطرزی مشکوک با قیمت بسیار پایین به فروش میرسد. البته این عمارت نواقصی هم دارد که از جمله میتوان به کورانهای توجیهناپذیر، صدای زاریهایی در میانهی شب و شبح معلق در بالای راهپله اشاره کرد. موسیقی دوستداشتنی و زیبایی ویکتور یانگ، پیچوخمهای هوشمندانهی این داستان و اجرای افسونگر گیل راسل در نقش بچهای که بر اساس شجرهنامهاش کلید این وضعیت اسرار آمیز است، همگی جانمایهای اسرارآمیز به این فیلم میدهند.
12- خانم میلز و آقای توتل در فیلم دیگران 2001 Mrs. Mills and Mr. Tuttle
فیلمسازان اسپانیایی که دستی در ژانر دارند، بار دیگر با اسرار خانهی شبحزدهی الخاندرو امنابار دست به کار میشوند، این فیلم بهنحوی زیبا اجراهایی دو پهلو از فیونولا فلانگان و اریک سایکس در نقش خدمتکاران را به نمایش میگذارد، به نظر میرسد این خدمتکارها، دربارهی تهدیدهای ادامهدار غریبی که متوجهی گریس استوارد (با بازی نیکول کیدمن) و بچههایش در خانهی قدیمی و پرسروصدایشان هستند، چیزهایی بیشتر از آنچه به زبان میآورند میدانند، این اتفاق در جرسی، سیرکا در سال 1945 رخ میدهد.
11- سانتی در فیلم ستون فقرات شیطان 2001 The Devil’s Backbone
آشپزخانهی یک یتیمخانه به تسخیر شبح یک پسربچهی صورت خمیری که خون از زخم کلهاش بیرون میجهد، درآمده. فقط به این خاطر که او سرگذشتی تراژیک دارد (و سرانجام انتقامی رضایتبخش از شخصیت بدجنس فیلم میگیرد، گرچه این انتقامگیری زمانی رخ میدهد که شخصیت بدجنس تقریباً باقی شخصیتهای اصلی را به قتل رسانده است) به معنای این نیست که از دیدن این شبح در داستان گیرمو دل تورو که بهنحوی اندوهناک پر سوز و گداز است و در بحبوحهی جنگ داخلی اسپانیا رخ میدهد، زهرهترک نشوید.
10- دختری زیر سینک آشپزخانه در فیلم داستان دو خواهر 2003 A Tale of two Sisters
آیا ارواح مادر مردهی سوـمی و خواهر کوچکش میتواند این نوجوانهای رنجکشیده را از چنگ مادر ناتنی شیطانیشان برهاند؟ شاید فکر کنید که میتوانید حدس بزنید که در فیلم کیم جی وون که از لحاظ روانی تاثیری هراسانگیز میگذارد چه اتفاقی رخ خواهد داد، اما اشتباه میکنید، چون عجیب آن است که وجود این چرخش Grimm مانند در یک افسانهی کهن فولک کرهای، شما را شگفتزده خواهد کرد و حدس و گمانهایتان را بر آب خواهد داد. و خدای من، چه چیزی زیر سینک آشپزخانه است؟
9- ملیسا گرسپ در فیلم بکش، عزیزم… بکش! 1966 Kill Baby …Kill!
دوستان! دوقلوهای گریدی در فیلم درخشش کوبریک را فراموش کنید، ترسناکترین روح دختر بچه از آن دختربچهای است که موهای بلوند بلند دارد و از پشت پنجرهها خیره به بیرون نگاه میکند (نقش این روح دختربچه را در اصل یک پسر بچه بازی میکند) و موجب میشود اهالی روستای کارپتین خودشان را گرفتار این هراس میبینند، این داستان فیلمی است که استاد ژانر وحشت ایتالیایی، ماریو باوا آن را به تصویر کشیده است. شخصیت این دختربچه احتمالاً تاثیری شگرف بر فدریکو فلینی گذاشته است، او این شخصیت را برای فیلم کوتاهش به نام توبی دامیت، که اقتباسی است از یکی از داستانهای آلن پو به عاریت گرفت، این فیلم بخشی فوق اسرارآمیز از گزیده داستانهای آلن پو، با عنوان ارواح مردگان Spirit of the Dead است که در سال 1968 به چاپ رسید .
8- توشیو در فیلم کینه 2004 Grudge
دنبال کردن سری فیلمهای کینه و فیلمهایی که بر اساس این فیلم بازسازی شدهاند کار چندان سادهای نیست.، اما این فیلم آمریکایی نمونهی نادری از بازسازی فیلم کینهی تاکاشی شیمیزو است که حتی از نسخههای ژاپنی کینه ترسناکتر است. البته داستان این فیلم آنقدرها هم منسجم نیست، بیشتر شامل مجموعهای از صحنههای ترسناک و هیجانانگیز است که در آنها شخصیتهای محکوم به فنا یکی یکی گرفتار خانهای نفرینشده در توکیو میشوند، خانهای که در آن بهنحوی اجباری با زن هرزهی ترسناکی که موهای بلند مشکی دارد و با توشیو، پسر بچهای که مثل گربه میومیو میکند و یک جورهایی در سرتاسر شهر در رفت و آمد است و به یک ساختمان اداری مدرن
7- مرد در آسانسور در فیلم چشم 2002 The Eye
دختر بیستسالهی ویالونیستی که از دو سالگی دچار کوری شده، شانس این را پیدا میکند تا با پیوندزدن قرنیههایی جدید، دوباره بینایی خود را به دست آورد، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود، چون از قضا این قرنیههای کاشته شده باعث میشوند او بتواند ارواح ترسناک را ببیند. فیلم هنگکنگی، سنگاپوری چشم را برادران پنگ کارگردانی کردهاند. هیچ چیز در این فیلم ترسناکتر از مرد داخل آسانسور نیست. این دختر لازم نیست که رویش را برگرداند تا ببیند کسی پست سرش هست یا نه، همانطور که آسانسور آرام آرام به سمت بالا حرکت میکند، آن مرد به سمت او سرمیخورد و هر چه بیشتر به او نزدیک میشود، همان موقع است که دخترک بیچاره متوجه میشود بخشهایی از صورت مرد سر جایشان نیستند! همین باعث میشود دفعهی بعد به جای آسانسور از پله استفاده کند.
6- ساداکو در فیلم حلقه 1998 The Ring
همه چیز تمام شده به نظر میرسد! خب، دقیقاً در همین لحظه است که ساداکو از اعماق چاه یا از صفحهنمایش تلویزیون بیرون میخزد تا همه را در حد مرگ بترساند. اما چه چیزی جلوی او را میگیرد تا از دیوار بیرون نخزد و در اتاق پذیرایی شما ظاهر نشود؟ اگر روزی روزگاری یک روج نیاز داشت که موهایش کوتاه و ناخنهایش مانیکور شوند، بدانید که همین روح فیلم حلقه است.
5- پیرزن در فیلم بلک سبث یا سه چهرهی ترسناک 1963 Black Sabbath
ماریوا باوا بیتردید یکی از آن کارگردانهایی است که میداند چگونه روی اعصابتان راه برود. در یکی از بخشهای انتهایی این فیلم ترسناک، به نام یک قطره آب، پرستاری تازهکار سهواً اشتباهی انجام میدهد، او یک انگشتر الماس را از انگشت پیرزن مردهای که از قضا مدیوم بود، میدزدد. و البته، جسد برمیگردد و به دیدار پرستار میرود تا انگشتر الماس را پس بگیرد. پیرزن ترسناک آرایش سنگینی بر چهره دارد، ماریو باوا از تعداد اندکی فیلترهای رنگی برای فضاسازی استفاده کرده است، او این موقعیت شبحوار را تا آنجا پیش میبرد که بیشتر به کابوس میماند. میشل مرسیه، بوریس کارلوف و مارک دیمون در این فیلم حضور دارند.
4- زنی که تلوتلو میخورد در فیلم نبض 2001 The Pulse
کیوشی کوروساوا استاد فیلمهای ترسناک ژاپنی، خوانشی از داستانهای ارواح به دست میدهد که متناسب با عصر و زمانهی کامپیوتر است، داستان فیلم نبض دربارهی ناپدیدشدنهای اسرارآمیز در محوطهی دانشگاه است. این احتمالاً میتواند استعارهای از، از خود بیگانگی در جهان مدرن باشد، اما اجازه ندهید این استعاره شما را از راه به در کند. و انتظار نداشته باشید در این فیلم با منطقی طرف شوید که مایهی دلگرمیتان شود، برعکس منتظر یک فضای آخرالزمانی دلهرهآور باشید که در آن مردم درون سایهها محو میشوند و موسیقی سرتاسر بدشگونی با صدای بلند پخش میشود و ترسناک تر از همه روحی است که تلوتلوخوران پیش میآید.
3- جنت گوس در زن سیاهپوش 1989، The Woman in Black
اگر در پی هراس و دلهرهای هستید که سرتاسر بدن شما را فرا بگیرد و تا مغز استخوانتان رسوخ کند، پس نسخهی زن سیاه پوش دنیل ردکلیف از رمان سوزان هیل به همین نام را فراموش کنید و به سراغ اقتباس تلویزیونی آن بروید که فیلمنامهاش را نیگل نلا نوشته است. اگر فکر میکنید که کلیشههای قدیمی فیلمهای ترسناک، همچون عمارتهای قدیمی تاریک، مردابهای مهآلود و پیکرههایی که شنل سیاه به تن دارند، شما را زهرهترک نمیکنن، پس بهتر است دوباره کمی دقیقتر دربارهی این مسئله فکر کنید. پیه همه چیز را به تنتان بمالید و به تماشای زن سیاهپوش بنشینید.
2- ابیگل کرین در فیلم در چنگ ارواح 1963 The Haunting
شاید وارثان مرده هستند که خانهی فیلم رابرت وایز را به تسخیر خود درآوردهاند، فقط شاید. این فیلم اولین و یکی از بهترین اقتباسها از یکی از داستانهای کلاسیک شرلی جکسون دربارهی ارواح است، و احتمالاً نیروی بدشگون و بد طینت این فیلم خود خانه است. اما اینجا پای یک روح بسیار ترسناک در کار است که شما برای ترسیدن نیازی ندارید که حتماً آن را ببینید، این روح بدون اینکه خودش را نشان دهد طوری شما را میترساند که عقل از سرتان میپرد، هیچوقت نمیتوانیم برخی ترسها را دستکم بگیریم و زیر سیبیلی رد کنیم، مثلاً ترس از صداهایی که منبعشان مشخص نیستند، ترس از صدای ضربههایی که بر در کوبیده میشوند، یا هراس از کاغذدیواریهای پر جزئیاتی که آدم اصلا دلش نمیخواهد به آنها نزدیک شود و البته هراس و دلهرهی ناشی از درک اینکه شخصی که شما فکر میکردید دستش را گرفتهاید، در طرف دیگر اتاق است.
1-پیتر کوئینت و دوشیزه جسل در فیلم بیگناهان 1961 The Innocents
مسئله بر سر این است که آیا ارواح واقعاً وجود دارند، یا نه، آیا ارواح تنها از اوهام و خیالات تبآلود معلم سرخانهای ناشی میشوند که خدمتکاران مردهای را میبیند که پشت پنجره کمین کردهاند و به دوردستها، آنطرف رودخانه خیره شدهاند، تقریباً شبیه به طرح روی یکی از آلبومهای بلک سبث؟ این چیزها اصلاً اهمیت ندارند، زیرا در هر صورت، آنها در دلتتان هراس میاندازند، فیلم بیگناهان همچنان یکی از بهترین اقتباسها از داستان چرخش پیچ هنری جیمز به شمار میآید. جک کلیتون این فیلم را کارگردانی کرده، هر صحنه از این فیلم با عمقمیدان و فیلمبرداری سیاه و سفید فردی فرانسیس به این منظور طراحی شدهاند تا مو را بر اندام شما راست کنند.
نویسنده و منبع: آن بیلسون، گاردین