دوی ویشواکومار (با نقشآفرینی میتری راماکریشنان)، نوجوان نقش اصلی سریال کمدی جدید نتفلیکس به نام Never Have I Ever میگوید: “من فقط میخواهم یک دختر معمولی باشم، که دیگران اذیتش نمیکنند و با صفتهای منفی صدایش نمیکنند، کسی که واقعا میتواند یک دوستپسر داشته باشد.” در این سریال کمدی شیرین و زیرکانه که ساختهی میندی کالینگ و لنگ فیشر است، دوی بیاد به دنبال معنی و مفهوم “معمولی” برای دخترانی باشد که در تقلای میان دو فرهنگ متفاوت هستند و با اندوه و مشقتهای بسیاری دست و پنجه نرم میکنند.
دوی پس از مرگ پدرش (با بازی سندیل رامامورتی) به سال دوم دبیرستان میرود و مصمم است که جوانی کند و از اوقاتش لذت کافی را ببرد، که در ایدهآلترین حالتش در کنار پکستون (با بازی درن بارنت) که عضو تیم شناست، قرار دارد. در حالیکه بهترین دوست او النور (با بازی رامونا یانگ) و فابیولا (لی رودریگز) هم با او همراه هستند، موانع نه چندان دلچسبی بر سر راه دوی قرار دارد، از جمله رقیب درسی مغرور و از خودراضیاش بن (با بازی جرن لوییسن)، و تراپیست بهدردنخورش دکتر رایان (با بازی نیسی نش)، که از دوی میخواهد به جنگ با ناراحتیاش برود.
همچنین بخوانید:
نقد فصل سوم سریال تلویزیونی کشتن ایو Killing Eve
و بالاخره نوبت میرسد به مادر پرتوقعش، نالینی (با نقشآفرینی مجذوبکنندهای از پورنا جاگاناتان)، یک هندوی متعهد که دوی را مجبور میکند دنبالهروی راه دخترعمویش کامالا (با بازی ریچا مورجانی) باشد، یک دانشجوی فارغالتحصیل از دانشگاه کالیفرنیا که قرار است ازدواج سنتی داشته باشد.
Never Have I Ever با صدای قهرمان افسانهای (و بیاعصاب) تنیس، جان مکنرو روایت میشود. این انتخابی عجیب، اما فوقالعاده است؛ دوی هم مانند مکنرو به آسانی آمپرش بالا میرود و پر از عصبانیت و طعنه است. (وقتی بن به او میگوید که “شخصیتی دارد که به سختی میتوان با آن کنار آمد”، دوی بر سر او فریاد میکشد: “من یک آدم فوقالعادهی لعنتی هستم! باید به خاطر این حرف مشت محکمی توی گلویت بکوبم.”) راماکریشنان تازه وارد، که کالینگ او را از طریق یک فراخوان عمومی برای انتخاب بازیگر در اینستاگرام برگزیده است، توانایی جالبی در ایجاد موقعیت طنز دارد. او جوابهای طعنهآمیز و خشن دوی را با اعتماد به نفس بالایی که یادآور دوران جوانی ایمی پولر است به نمایش در میآورد.
مکنرو استاد هزلگویی به خود است، و در سرتاسر سریال لحن خود را از یک نظارهگر حامی به یک فرد بزرگسال عصبی و پریشان، و همچنین یک فرد بالغ جاافتاده تغییر میدهد. (در جایی از سریال میگوید: “لعنتی! دوی، حواست رو جمع کن! خواهر پریتی تو رو قشنگ سر جات نشوند!”)
مانند سریال بینظیر PEN15 از هولو، Never Have I Ever هم لحظات سرگرمکننده از دوران بلوغ، و تلخیهایی که در دوستیهای دخترانه وجود دارد را به خوبی به نمایش درآورده است. دوستان دوی فراتر از شخصیتهای حاشیهای هستند، فابیولا یک نابغهی رباتیک است که دارد با گرایشهای خود کنار میآید، و النور که ملکهی قلمروی اتفاقات غمانگیز است مشکلات خانوادگی خودش را دارد که باید از پسشان بر بیاید. علاقهای که دوی به پکستون دارد، گاهی باعث میشود دوست خوبی برای دوستانش نباشد، اما کالینگ و لنگ همیشه او را به آغوش گرم بهترین دوستانش که او را عمیقا دوست دارند، باز میگردانند. دوی میگوید: “اگر زنها معذرتخواهیهای یکدیگر را نپذیرند، ادامهی مسیر ممکن نخواهد بود.” و با وجودیکه گاهی دوی تبدیل به آدم نچسبی میشود، اما همیشه یک آدم فوقالعادهی لعنتی است.
این مطلب برگرفته از نوشتهی کریستن بالدوین در وبسایت اینترتینمنت ویکلی بود.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
الیسون شومیکر Allison Shoemaker | وبسایت راجر ابرت RogerEbert.com
این سریال یک کمدی است که به طرز شگفتانگیزی غم و اندوه را مورد کنکاش قرار میدهد. این اولین اثر کمدی نیست که در چنین مسیری قدم گذاشته است، اما توانسته به قلههای بلندی در آن صعود کند، و هوا در آن قلهها بسیار رقیق و تنفس و بقا در آنها بسیار سخت است. Never Have I Ever خندهدارترین کمدی کالینگ نیست، اما شاید بتوان گفت صادقانهترین آنها تا به حال بوده است. در مجموع، این سریال فوقالعاده است.
جان اندرسن John Anderson | وال استریت ژورنال Wall Street Journal
کمدی هرگز امنیت ندارد؛ بهترین کمدیها هم ناامنترینها هستند؛ و Never Have I Ever یک سیتکام نوجوانی است که میتوان آنرا معادل دویدن با قیچی، سوزنهای زیر پوست و یک اره برقی روشن در دست در نظر گرفت.
نقشآفرینی خندهدار و عصبی دوی، و طنز خشک او مخصوصا وقتی با بن گروس (با بازی جرن لوییسن)، رقیب اصلی او در تصاحب عنوان نابغهی کلاس، در حال دوئل کردن است بیشتر از همیشه به چشم میآید. نمیتوان روی هیچکدام از شخصیتها انگشت گذاشت و او را نقش مکمل دانست — در اینجا همه همدیگر را تکمیل میکنند.
ملانی مکفارلند Melanie McFarland | سالون Salon
جاگاناتان و مورجانی پیچیدگیهای کافی به نقشآفرینیهای خود اضافه میکنند تا بتوانند رشد و تکامل احساسی که در داستان دوی مشاهده میشود را با موفقیت به انجام برسانند. Never Have I Ever از طریق شخصیتهای این دو نفر، و همچنین در درجهی پایینتری از طریق اتفاقات جدیدی که به طور همزمان فابیولا و النور در حالی که دوستشان مشغول یافتن خود است تجربه میکنند، تبدیل به راهنمایی هوشمندانه و ملموس از نسخههای مختلف بیداری یک زن و خودشناسی او میشود.