چه کسی باید سینما را نجات دهد؟ ظاهرا از دست جیمز باند کاری ساخته نیست. چندین ماه از عقب افتادن برنامه اکران فیلم جدید دنیل کریگ میگذرد و ظاهرا کسی مایل به اکران آن نیست. دیزنی هم با پخش اینترنتی لایواکشن مولان Mulan نتیجه موردنظر و دلخواهش را به دست نیاورده است. بنابراین همه چیز به کریستوفر نولان مقتدر بستگی دارد تا با یک قمار دلیرانه فیلم بزرگ جدیدش را در سینماها اکران کند. انگاشته Tenet به شدت گیجکننده، به شدت سرگرمکننده و به شدت یک فیلم مهیج اکشن ماورای طبیعی عظیم است که نقش اول آن (که او را با نام «شخصیت اصلی» میشناسیم) در یک نبرد کیهانی میان آینده و گذشته که رو به جلو نیز حرکت میکند در جدال است. یک هواپیمای ۷۴۷ روی یک انبار سقوط میکنند و بعد به دلایلی که در ابتدا روشن نیست، این سقوط به حالت اولیه باز میگردد.
ایده روایت معکوس با تکنولوژیهای خارقالعاده و عنوان بسیار مفهمومی فیلم نمود پیدا کرده است.
همچنان بخوانید:
اولین واکنش منتقدان درباره فیلم انگاشته Tenet – یک فیلم زیبا و تاملبرانگیز
با وجود لوکیشنهای بینالمللی و صحنههای بدلکاری در کنار عجیبوغریب بودنهای موقتی، انگاشته Tenet تا حدودی شبیه به فیلم باند با این عنوان است: نه زمان مردن در برابر زمان نیست نه (No Time To Die To Time No).
نامعقول بودن دیوانهوار خط داستان واضح است. من با هرکسی که فکر میکند متوقف کردن وقایع و درگیری با «زمان» خطرها و تعلیق را از بین میبرد، (آن هم زمانی که گذشتهٔ تغییریافته با زمان حال دستنخورده روبرو میشود) همدردی میکنم؛ هرچند که هیچ مشکلی حل نشده است. تا حدی تمام انفجارهای خارجی و داخلی فیلم برای دور کردن حواس شما از این موضوع پایهای است که حل نمیشود.
انگاشته Tenet برای من، طبق عرف شلیک به هدف Point Blank اثر جان بورمن یا نقطه زابریسکی Zabriskie Point ساخته میکلآنجلو آنتونیونی اثری مهمل و غیرقابلقبول است اما انرژی و تخیل زیادی در خود جای داده است. ا
ین فیلم پر از موقعیتهای پیچیده و گیجکننده است، با این حال جاهطلبی شگفتانگیزی دارد که مخاطب را با سرگیجه نولانواری که دارد مات و مبهوت میکند. لحظاتی از شوخطبعی، سوررئال بودن و استایل نیز در فیلم وجود دارد. رابرت پتینسون به تنهایی این مدل از کتوشلوار را برای مردان موقر جلوه داد.
پتینسون نقش نیل، یک مرد زبروزرنگ نامأنوس که یک افسر باهوش بریتانیایی در بمبئی است را بازی میکند و با شخصیت اصلی سرسخت و بیاحساس با بازی جان دیوید واشنگتن تماس میگیرد. از طرف یک آژانس مخفی دولتی آمریکایی به شخصیت اصلی که اسم مشخصی ندارد دستور داده می شود تا جنگ سرد جدیدی را مهار کند: حملهای از آینده از طرف نیروهایی که میتوانند زمان را معکوس کنند. به واشنگتن اسلحههایی نشان داده می شود که با فشار ماشه، گلولهها را به درون خودش میکشد. این موضوع که او در مواجهه با چنین قابلیتی زیاد شگفتزده نشده کمی ناخوشایند است. چه کسی قرار است از این تکنولوژی ترسناک استفاده کند و نقطه مقابله با آن چیست؟ این موضوع باعث میشود قهرمان بینام ما با یک پیمانکار هندی بسیار ثروتمند (دیمپل کاپادیا) و یک شخص روسی قدرتمند (کنت برانا) و همسرش کت (الیزابت دبیکی) تماس بگیرد.
دبیکی بیشترین احساسات انسانی را نسبت به باقی شخصیتها در این فیلم از خود نشان میدهد و بازی قدرتمندی دارد. در مورد واشنگتن و پتینسون باید گفت که آنها از میزان حرارت وجودیشان برای انگاشته Tenet کم کردهاند که نسبت به نمایش خارقالعاده و رویایی از تصور نولان نسبت به پایان جهان، موضوع مهمی به حساب نمیآید. شاید نولان میخواهد با تقارن بینظیر فناپذیری کمی مراقبه کند: از خاک به هنر و از هنر به خاک باز خواهی گشت.
شاید انگاشته Tenet به اندازه دیگر آثار ویرانگر نولان چالشبرانگیز نباشد (مثلا شاهکار ممنتو Memento محصول ۲۰۰۰)، اما لحظات عالی در خود دارد؛ صحنههای مشتزنی تکرارشونده و یا ملاقات دوباره از یک نقطه نگاه متفاوت که جنگجوها توسط جریان زمانی متفاوت هدایت میشوند از جمله این شگفتیها هستند. این فیلم قرار نیست به جایی برسد. انگاشته Tenet یک سینمای باشکوه را شکل داده است.
این مقاله برگرفته از نوشته پیتر برادشاو در سایت theguardian.com است.
نظر سایر منتقدان درباره این فیلم چیست
جیمز براردینلی | Reel Views
این فیلم برخی از بلندپروازانهترین صحنههای اکشن نولان تا به امروز را در خود دارد، اما شاید ذهن مخاطب با مشکلآفرین بودن تراکم داستان درگیر شود.
جوردن فارلی | Total Film
بیشک تماشای انگاشته Tenet برای برخی مخاطبان که پس از چندین ماه به سینما بازگشتهاند، چالشبرانگیزتر است، اما این فیلم یک نمونه کاملا نادر از یک فیلمساز خبره است که همه چیز را روی میز گذاشته و حتی دیدگاه او اندکی دچار لطمه نشده است. تاکنون با چنین ریسک زیادی مواجه نشدهایم، اما این فیلم دقیقا همان چیزی است که سینما الان به آن احتیاج دارد.
بری هرتز | The Globe And Mail
این فیلم آنقدر که یک تمرین افراطی در روایت غیر قابل فهم مهندسی معکوس به حساب میآید، یک فیلم مهیج قابل رمزگشایی نیست. معادل سینمایی آن یک پرتزل نیمهپخته است که حلقههای متقارن جذاب آن سطحی و در عین حال خوشمزه است.
رابی کالین | The Telegraph
عمق، ظرافت و ذکاوت پتینسون و دبیکی تنها زمانی که متوجه نیت فیلم میشوید برایتان مشخص میشود. گیج شدهاید؟ گیج نباشید یا اگر میخواهید گیج باشید و آن را مزه مزه کنید. این فیلم موجب تعجب خیلیها خواهد شد و امیدوارم عده زیادی از آن لذت ببرند.