خوب، بد، جلف۲: ارتش سری این روزها در اکران آنلاین بهسر میبرد و در این سبک نمایش فیلم جدید و کرونایی، نه روی پرده که در خانههای تماشاگران به نمایش درآمده است.
سری اول این فیلم یعنی خوب، بد، جلف که اولین اثر سینمایی پیمان قاسمخانی به عنوان کارگردان محسوب میشد، فیلم موفقی بود و توانست تماشاگران زیادی را راضی کند. هرچند فیلم خوبی نبود و مشکلات جدی در روایت داشت.
حالا ارتش سری در ادامه فیلم اول ساخته شده و داستان همراهی دو بازیگر خنگش که قهرمانان داستان هستند، را در میان سازوکارهای یک گروه جنایتکار دیگر به تصویر میکشد.
به بهانه اکران سری دوم خوب، بد، جلف پنج تا از مهمترین فیلمهای کمدی دنباله دار یا سهگانه سینمای ایران را مرور کردهایم. فیلمهایی که سری دوم و یا سومشان پیامد فروش بالا و استقبال خوب تماشاگران از فیلم اول ساخته شدند.
شهر موشها – شهر موشها۲
شهر موشها هم از جمله فیلمهای عروسکی بود که در زمان اکران خود توانست با استقبال ویژهای از سوی تماشاگران و خصوصا کودکان و نوجوانان مواجه شود. این فیلم در سال ۶۴ به کارگردانی مرضیه برومند ساخته شد.
فیلم سینمایی شهر موشها که از روی مجموعه تلویزیونی «مدرسه موشها» به کارگردانی محمدعلی طالبی و مرضیه برومند ساخته شده بود، به فروش بسیار خوبی در گیشهها رسید و رفتهرفته به بخشی از نوستالژی بچههای دهه ۶۰ تبدیل شد.
اما مدت زمان زیادی طول کشید تا سری دوم این فیلم ساخته شود. در نهایت برومند در دهه نود یعنی نزدیک به سی سال بعد از نمایش سری اول تصمیم گرفت ساخت سری دوم شهر موشها را برعهده بگیرد و منیژه حکمت تهیهکننده فیلم شد.
احتمالا ایده اصلی آنان این بود که بار نوستالژیک فیلم کار خودش را میکند و کودکان دهه شصتی که حالا عموم جوانان را تشکیل میدهند، به سالن سینما میکشاند. ایدهای که تا اندازه زیادی هم جواب داد و فیلم توانست به فروش ۱۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی دست یابد.
کلاه قرمزی و پسرخاله – کلاه قرمزی و سروناز
کلاه قرمزی و پسر خاله را میتوان یکی از مهمترین فیلمهای بعد از انقلاب دانست که استقبال از آن و محبوبیتش، ایرج طهماسب را به فکر ساخت سری دوم و حتی بعدتر سری سوم یعنی «کلاه قرمزی و بچه ننه» انداخت.
در سال ۷۳، درحالی که قیمت بلیط ۵۰ تومان و در گرانترین حالت ۸۰ تومان بود، فیلم کلاه قرمزی و پسر خاله در عرض حدود سه ماه توانست در اکران تهران به رقم ۱۷۱ میلیون تومان دست یابد. این آمار برای یک فیلم عروسکی باورنکردنی بود اما کلاه قرمزی خیلی فراتر رفت؛ موفقیت کلاه قرمزی و پسر خاله به اندازهای بود که نه تنها دو نسخه سینمایی دیگر کلاه قرمزی و سروناز و کلاه قرمزی و بچه ننه براساس آن، ساخته شد که در تلویزیون هم سالها مهمان شبکه دو، در شبهای نوروز و اعیاد مختلف بوده است.
این برنامه هنوز هم از جمله پربینندهترین برنامههای نوروزی در سالهای اخیر بهشمار میآید. حالا کاراکترها در برنامه تلویزیونی بسیار بیشتر شدهاند و هرکدام آنقدر بازه هستند که نوجوانان و جوانان دهه هفتادی را هنوز با وجود بالارفتن سنشان پای تلویزیون بنشانند.
نکته مهم درباره کلاه قرمزی این است که بیشتر از هر فیلم عروسکی دیگری در سینمای ایران دیده شده و شبیه به بسیاری از انیمیشنهای بزرگ دنیا، با وجودیکه در آثار کودک و نوجوان دستهبندی میشود اما مخاطب اصلیاش اتفاقا تماشاگران بزرگسال هستند.
اخراجیها ۱ /۲ / ۳
اخراجیها از جمله فیلمهای پر حاشیه دهه هشتاد سینمای ایران بود. فیلمی از مسعود ده نمکی، کارگردانی که در سالهای اول بعد از انقلاب از جمله نیروها بسیار تندرو و افراطی بود و مثلا به پخش سریال رکس از تلویزیون ایراد میگرفت چراکه معتقد بود سگ نجس است و نباید رکس محبوب را در تلویزیون ملی نشان داد! ده نمکی اما از جایی به بعد تغییر کرد و عقاید سیاسی و فرهنگیاش چرخشی صد و هشتاد درجهای کردند و بعد از ساخت چند مستند با موضوعاتی خاص و خط قرمزی مانند فقر و فحشا، اولین فیلم سینماییاش را هم با موضوعی جلوی دوربین برد که هرکسی نمیتوانست مجوز ساختش را بگیرد.
هرچند ساخت یک کمدی درباره دفاع مقدس پیشتر با لیلی با من است اتفاق افتاده بود اما فیلم ده نمکی تصویر متفاوتی از رزمندگانش در جبهه نشان میداد که از منظر بسیاری توهینآمیز تلقی میشد. قضیه خصوصا وقتی پرحاشیهتر شد که ده نمکی در نشست مطبوعاتی بعد از نمایش فیلم در جشنواره فیلم گفت که قهرمان فیلمش مجید پازوکی یک شخصیت واقعی و از همرزمان او در جبهه بوده است. اخراجیها به فروشی عجیب و غریب دست یافت، فروشی که در سال ۹۸ چیزی معادل ۲۸ میلیارد تومان میشد و این زمینه ساخت سری دوم و سوم را مهیا کرد.
اخراجیها ۲ هم هرچند پرفروشترین فیلم سال ۸۸ سینمای ایران شد اما به اندازه سری اول خاص و محبوب نبود و سری سوم هم بسیار کمتر بهچشم آمد و میتوان گفت که شکست خورد. چراکه ظرفیتهای داستان عملا به پایان رسیده بود و ساختش بیهوده بهنظر میرسید.
آتش بس – آتش بس۲
بهترین فیلم تهمینه میلانی که احتمالا دلیل اصلی دلنشین بودنش در این است که قرار بوده یک کمدی رومانتیک ساده و بامزه باشد. فیلم خودش را مانند همیشه آثار کارگردان بیش از اندازه جدی نمیگیرد و این در کنار حضور زوج موفق مهناز افشار و محمدرضا گلزار در کنار یکدیگر، کلید موفقیتاش است.
هرچند مواضع نخنمای شبه فمنیستی میلانی، در اینجا هم حاضر است اما بهخورد خود داستان رفته و در لوای گرگم بههوا بازیهای زن و شوهر و لج و لجبازیهای بامزهشان پنهان مانده و این دقیقا کلید ماجراست.
تهمینه میلانی هرگز نتوانست موفقیت آتش بس را تکرار کند و فیلمی بسازد که تماشاگر مانند این از تماشایش لذت ببرد و این شامل حال سری دوم خود آتش بس هم میشود که اتفاقا در شمار بدترین فیلمهای تهمینه میلانی قرار میگیرند. فیلمی بیسر و ته و لوس که نه بامزگی و گیرایی سری اول را دارد و نه حتی داستان مشخصی برای تعریف کردن را میپروراند.
گشت ارشاد – گشت۲
گشت ارشادهم از جمله فیلمهای حاشیهبرانگیز بود و همانطور که از نامش پیداست درباره یکی از پرمخاطرهترین درگیریهای سالهای اخیر میان مردم خصوصا جوانان و سیستم حکومت و قانون است. ابتدا گشت ارشاد و زندگی خصوصی پس از ۶ روز اکران به دلیل مخالفت انصار حزبالله توقیف شد، اما پس از مدتی علیرضا سجادپور مدیر نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد از اکران محدود این فیلم خبر داد که در پی این اظهار نظر نمایش فیلم در شهرستانها متوقف شد و نمایش آن در تهران هم پس از چند هفته متوقف شد. موضوع فیلم و همین مسئله توقیف باعث شد تا استقبال بسیار ویژهای از فیلم در شبکه نمایش خانگی صورت بگیرد.
گشت ۲ اما بسیار بیخطر است و بههیچوجه فیلم خوبی نیست. اگر قرار باشد با ابزار نقد سینمایی و میزانهایی که فیلم خوب را از بد تمیز میدهد، درباره فیلم صحبت کنیم، باید بزنیم آشولاشش کنیم و به کارگردان هم بهواسطه شم سینمایی ضعیفش خرده بگیریم و فیلم را بکوبانیم و خلاص؛ اما بهتر است که فیلم را جدی نگیریم و تنها با آن سرگرم شویم.
در حین تماشای گشت ۲ حواسمان نباید به کارگردانی خوب یا بد باشد، به اینکه فیلمنامه آن چقدر ضعیف است و هیچ منطق روایی را دنبال نمیکند. به همه سوراخهایی که دارد و سوتیهای بصری و روایی که میدهد نباید توجه کنیم و نباید سعی کنیم مچ فیلمساز را بگیریم.
نهنگ عنبر – سلکشن رویا
مزه نهنگ عنبر احتمالاً هنوز هم زير زبان طرفداران فيلم باقیمانده است. فيلمی كه علیرغم حواشی زيادی كه موقع اكرانش به وجود آمد و ممیزیهای بسياری که خورد و با تأخير زيادی اكران شد، توانست پایینتر از «محمد ص» تبديل به دومين فيلم پرفروش سال اكران خود شود.
فيلم شاد و سرحال بود و با همه كم و کاستیهایش میتوانست ذهن مخاطب را در طول مدت نمايشش از دنيای بيرون وزندگی واقعیاش پرت و درگير جهان فيلم كند. نهنگ عنبر اين ويژگی اساسی را داشت كه شبيه به هر فيلم بدنه و عامی، تماشاگر را بخنداند و حالش را خوب كند.
هرچند بازهم شبيه به اكثريت فیلمهای سينمای بدنه ايران، نهنگ عنبر هم فيلمی بیسروته بود كه نه داستان درستوحسابی داشت و نه شخصیتپردازی و يا اجرای چشمگيری؛ اما پرداختن به احوالات دهه شصت و شكل عشق و عاشقیهایش، بهاندازه كافي جالبتوجه مینمود كه بتواند با چنين استقبالی از سوی مخاطبان مواجه شود. اما سری دوم فیلم بسیار ناامیدکننده از کار درآمد.
نهنگ عنبر، سلكشن رؤیا اما با فيلم اول تفاوتهای زيادی داشت. تجربه تماشای کمدیهایی مانند همين نهنگ عنبر، سلكشن رؤیا، خوب بد جلف و يا پنجاه كيلو آلبالو، مخاطب جدی سينمای ايران را به فكر وامیداشت كه اين ميزان از هجمه، لودگی و در سروکله هم زدن چطور میتواند تا اين حد برای مخاطبان عام سينما جذاب باشد و آنها را به سالن سينما بكشاند.
آيا اين فیلمها هستند كه ذائقه عمومی مخاطبان را تا اين حد دمدستی و سطحی میکنند يا توقع پايين و کجسلیقگی طيف عامه است كه فیلمسازان بااستعدادی مانند سامان مقدم يا پرمدعا مانند مانی حقيقی را وامیدارد تا چنين آثار سينمايی نازل و كم كيفيتی را به كارنامه سينمايی خود اضافه كنند؟