هالیوود آنچنان در دههی گذشته به فیلمهای کتابهای کمیک و گیشهای وابسته شده است که هر از چند گاهی که یک استودیوی بزرگ فیلمی خارج از این دسته را پخش میکند، یک معجزه بهحساب میآید.
از برخی فیلمهای استودیویی که در ۱۵ سال گذشته اکران شدهاند برایتان نوشتهایم، فیلمهایی که ثابت میکنند هالیوود هنوز هم حرفی برای گفتن دارد.
۱- ANNIHILATION ۲۰۱۸
«نابودی» Annihilation الکس گارلند Alex Garland شباهت زیادی به کارهای کوبریک Kubrick و تارکوفسکی Tarkovsky دارد. به همین خاطر اکران این فیلم توسط پارامونت Paramount در سال ۲۰۱۸ جای تحسین دارد. گارلند در یکی از پر ریسکترین فیلمهای استودیویی قرن بیست و یکم از ساختار سهپردهای third act استفاده کرده است. فیلم آنچنان قمار بزرگی بوده است که پارامونت حق پخش بینالمللی آن را به نتفلیکس Netflix فروخت، چراکه میترسید مخاطب عمومی داستان پیچیدهی آن را دنبال نکنند. تماشاگرانی که برای دیدن آن به سینماها رفتند توانستند یک کلاسیک علمی-تخیلی جدید را تجربه کنند.
۲- ARRIVAL ۲۰۱۶
بااینکه «ورود» Arrival دنیس ویلنوو Denis Villeneuve از روی داستان کوتاهی ساخته شده است، اما در دنیای هالیوود یک فیلم علمی-تخیلی مستقل حساب میشود. فیلم از آن دسته کارهایی بود که این روزها استودیوها بهندرت به سمتشان میروند. ویلنوو داستان تهاجم موجودات ناشناخته را بدون کمک جلوههای ویژهی تصویری استودیویی، روایت میکند. ویلنوو به کمک ایمی آدامز Amy Adams بررسی روانشناسانهای از ذهن انسان را ارائه میکند، داستانی که شما را به یاد «تلقین» Inception و «یادگاری» Memento کریستوفر نولان Christopher Nolan میاندازد.
۳- CHILDREN OF MEN ۲۰۰۶
بااینکه «فرزندان انسان» Children of Men آلفونسو کوارون Alfonso Cuarón برای یونیورسال Universal سود آنچنانی نداشت، اما این استودیو به این کارگردان اجازه داد ایدهی خودش را با بودجهی ۷۰ میلیون دلاری پیاده کند، اتفاقی که جای تحسین دارد. بااینکه فیلم المانهای مخاطب پسند را در خودش داشته است اما کوآرون از بازی با قاعدههای رایج فیلمسازی سر باز زده است. داستان او به یک معما به دید سؤالی که باید جواب آن را در آخر پیدا کند نگاه نکرده است، بلکه از آن برای بررسی آیندهی جامعهی ما استفاده کرده است.
۴- BLACK PANTHER ۲۰۱۸
اینکه بخواهیم از فیلمی با بازیگران سیاهپوست بهعنوان اثری شجاعانه نام ببریم کار درستی نیست اما متأسفانه هالیوود سال ۲۰۱۸ ما را به این کار وامیدارد. «پلنگ سیاه» Black Panther برای دنیای سینمایی مارول Marvel Cinematic Universe اولین فیلم با ابرقهرمان و بازیگرانی عمدتاً سیاهپوست بود. موفقیت باورنکردنی فیلم در گیشه (۷۰۰ میلیون دلار فروش در آمریکا، چیزی بیشتر از فروش «انتقامجویان: جنگ ابدیت» Avengers: Infinity War) در را برای حضور بیشتر سیاهپوستان در فیلمهای پرسروصدا باز کرد.
۵- BLADE RUNNER 2049 ۲۰۱۷
در زمانی که فیلمهای موفق سینمایی پر از داستانهای با حادثههای متعدد و تدوینهایی بیشازحد پرانرژی و سریع هستند، دنیس ویلنوو با «بلید رانر ۲۰۴۹» Blade Runner 2049 همهچیز را بهطور دراماتیکی آرام کرد.
فیلم پر از تصاویر جذاب (که مدیون فیلمبرداری فوقالعادهی راجر دیکنز Roger Deakins است) و طراحی صدای همه جانبهای است که داستان نسبتاً سادهی آن را در مدت ۱۶۳ دقیقه به اثری بینظیر تبدیل میکند. «۲۰۴۹» فیلم موفقی است که حال و هوایی هنری نیز دارد.
۶- CRAZY RICH ASIANS ۲۰۱۸
ممکن است «آسیاییهای خرپول» Crazy Rich Asians از روی یک رمان پرفروش ساخته شده باشد، اما برادران وارنر برای تبدیل این اثر به فیلمی موفق چالشهای زیادی را پیش روی خود داشت. نهتنها این فیلم استودیویی بعد از «باشگاه جوی لاک» The Joy Luck Club در سال ۱۹۹۳ اولین فیلم با بازیگرانی آسیایی بود، بلکه فیلم یک کمدی رمانتیک بود، ژانری که در سالهای اخیر در گیشه آنچنان ناموفق ظاهر شده است که استودیوها دست از ساختن آنها برداشتهاند. «آسیاییهای خرپول» فراتر ازآنچه تصور میشد از آب در آمد. تا به امروز این فیلم ازنظر سوددهی در مقام دومین اثر سال ۲۰۱۸ این کمپانی قرار دارد.
۷- THE DARK KNIGHT ۲۰۰۸
همهی ما «شوالیهی تاریکی» The Dark Knight کریستوفر نولان را بهعنوان یک شاهکار میشناسیم، اما بهتر است ریسکی که برادران وارنر بر سر این پروژه به جان خرید را از یاد نبریم. نولان که در این ژانر با فیلم «بتمن آغاز میکند» Batman Begins شروعی محکم داشت، با تبدیل این فیلم ابرقهرمانی به یک مجموعه داستان جنایی برای بزرگسالان، آن را به مرحلهای بالاتر برد. «شوالیهی تاریک» حتی از «اسپایدرمن» Spider-Man سم ریمی Sam Raimi هم شباهت بیشتری به «گرما» Heat دارد.
این فیلم ازنظر مالی ریسک بزرگی نبود، چراکه مردم همیشه منتظر تماشای فیلم «بتمن» بودند، اما برادران وارنر با اعتماد به نولان و توانایی او در درگیر کردن مخاطب در سطوح پیچیدهتر، ریسک بزرگی کرد.
۸- DUNKIRK ۲۰۱۷
کریستوفر نولان از آن معدود فیلمسازانی است که میتواند بودجهی زیادی را بر روی روایت یک داستان ریسک کند. درام جنگی این کارگردان، «دانکرک» DUNKIRK با بودجهای بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شد. با توجه به اینکه در میان بازیگران فیلم اسامی مشهوری به چشم نمیخورد و فیلم یکی از پیچیدهترین داستانهای نولان تا به امروز است، این مبلغ رقم بالایی است. «دانکرک» سه داستان مجزا که در سه زمان متخلف رخ میدهند را روایت میکند، تلفیق این سه داستان و تبدیل آن به یک فیلم مونتاژ شدهی بدیع، کاری بلندپروازانهتر و جدیدتر از همهی فیلمها استودیویی در دههی گذشته بود.
۹- THE FOUNTAIN ۲۰۰۶
دارن آرونوفسکی Darren Aronofsky کار را برای استودیوها سخت میکند. بعدازاینکه برادران وارنر نسخهی اولیهی ۷۵ میلیون دلاری «چشمه» The Fountain او را رد کرد، این کارگردان فیلمنامه را از اول نوشت و داستان را تا حد زیادی محدود کرد تا بودجهی فیلم به ۳۵ میلیون دلار کاهش پیدا کرد. بااینوجود هم این فیلم تخیلی مستقل با بازی هیو جکمن Hugh Jackman و ریچل وایش Rachel Weisz بلندپروازانهتر از آن چیزی بود که هر استودیویی بداند باید با آنچه کند.
۱۰- THE GREAT GATSBY ۲۰۱۳
کمپانی برادران وارنر Warner Bros. هنگامیکه تصمیم گرفت بر روی پروژهی پرهزینهی «گتسبی بزرگ» The Great Gatsby باز لورمن Baz Luhrmann سرمایهگذاری کند، بر روی تواناییهای ستارهی هالیوود لئوناردو دیکاپریو Leonardo DiCaprio حساب کرد. بهغیراز دیکاپریو، این پروژه در تمام جنبهها ازنظر مالی یک ریسک بهحساب میآمد، از سهبعدی 3D بودن این درام گرفته تا انتخاب کری مولیگان Carey Mulligan در نقش دیزی Daisy (بازیگری توانمند که ازنظر فروش گیشه عملکرد مطلوبی نداشت). لورمن اقتباس بصری خلق کرده است که استودیوها این روزها کمتر پولشان را بر روی آن خرج میکنند.
۱۱- INSIDE OUT ۲۰۱۵
پیکسار Pixar همیشه به خاطر ریسکهایش بر سر زبانهاست (فیلمی در مورد موشی که آشپزی میکرد را به خاطر دارید؟) اما «درون و بیرون» Inside Out ازنظر بلندپروازی از بقیهی فیلمها چند قدم جلوتر است. این فیلم در مورد احساسات و رشد احساسی است، به همین دلیل برای کودکان فهم عمق معنایی آن غیرممکن است. چطور این فیلم میتواند بچهها را سرگرم کند؟ پیکسار موفق شد این اثر را به فیلمی مخصوص بزرگسالان تبدیل کند و بازهم حدود ۸۵۰ میلیون دلار در جهان فروش داشته باشد.
۱۲- MAD MAX: FURY ROAD ۲۰۱۵
فیلمهای موفق امروزی تماشاگران را به سمتی سوق دادهاند که انتظار بیشترین صحنههای اکشن را جدای از روایت گویی داشته باشند؛ اما وقتیکه روایت گویی داستان کاملاً اکشن باشد چه میشود؟ اینجاست که شاهکار جورج میلر George Miller، «مکس دیوانه: جادهی خشم» Mad Max: Fury Road وارد میشود. این فیلم یکی از شجاعانهترین فیلمهای اکشن استودیویی قرن بیست و یکم است. فیلم مخاطبان را مجاب میکند عادتهای معمولشان هنگام تماشای این ژانر را کنار گذاشته و روایت گویی درگیرکنندهتر و اکشنتری را تجربه کنند.
۱۳- MOTHER! ۲۰۱۷
جنیفر لارنس Jennifer Lawrence یکی از مشهورترین چهرههای سینما است و احتمالاً تنها دلیلی که استودیوی بزرگی مثل پارامونت Paramount فیلمی به گیجکنندگی «مادر!» mother! دارن آرنوفسکی Darren Aronofsky را انتخاب کرد، حضور این ستاره در آن بوده است. نهتنها تماشای فیلم ازنظر بصری صبر و تحمل زیادی میخواهد، روایت گویی آنهم یکی از بیپرواترین ساختارهای سهپردهای این قرن به شمار میرود. آرنوفسکی موجی از خشونت و پیچشهای روایی را در این فیلم گنجانده است که مخاطب ممکن است آن را در هیچ فیلم استودیویی دیگری نبیند.
۱۴- THE REVENANT ۲۰۱۵
لئوناردو دیکاپریو Leonardo DiCaprio جزو معدود بازیگرانی در دنیاست که میتواند بهتنهایی یک فیلم را جلو ببرد. بااینحال این دلیلی نبود که «بازگشته»ی The Revenant الخاندرو گونزالس انیاریتو Alejandro G. Iñárritu موفق از آب درآید. این فیلمی ۱۵۶ دقیقهای که در منظرهای وحشی و فوقالعاده در سال ۱۸۲۳ روایت میشود، عمدتاً در سکوت جلو میرود و خشونت گرافیکی آن با بودجهای ۱۳۰ میلیون دلاری ساخته شده است. فاکس قرن بیستم 20th Century Fox برای این فیلم فروش جهانی بیش از ۵۰۰ میلیون دلاری در گیشه داشته است. فیلمهای درام بزرگسالان مربوط به دورههای زمانی خاص روزبهروز کمتر میشوند، اما «بازگشته» نشان میدهد اگر اجزای آن بهدرستی کنار هم قرار بگیرند، هنوز هم میتوانند خوب از آب درآیند.
۱۵- SILENCE ۲۰۱۶
فقط مارتین اسکورسیزی Martin Scorsese میتواند برای یک فیلم مذهبی حماسی ۱۶۰ دقیقهای در مورد بحرانهای از دست دادن ایمان، بودجهای ۵۰ میلیون دلاری بگیرد. «سکوت» Silence پروژهی مهمی برای این کارگردان محسوب میشد، اما موضوع چالشی فیلم و نبود هیچ ستارهای در میان بازیگران آن، برای پارامونت Paramount در گیشه فروش خوبی به همراه نداشت. خوشبختانه این فیلم یکی از شخصیترین آثار اسکورسیزی تا به امروز بهحساب میآید و اینکه او توانست با یک بودجهی چند میلیون دلاری با ایمان خودش درگیر شود جای تحسین دارد.
۱۶- STEVE JOBS ۲۰۱۵
یونیورسال پیکچرز Universal Pictures با فیلم زندگینامهی استیو جابز Steve Jobs و بازیگران شناختهشدهاش فکر میکرد فروش خود را در گیشه تضمین کرده باشد؛ اما همهچیز در مورد فیلمنامهی آرون سورکین Aaron Sorkin روی کاغذ دقیقاً عکس چیزی بود که میتوانست جایزهی اسکار Oscar را به همراه داشته باشد. سورکین داستان جابز را با تقسیم زندگیاش به سه قسمت چهلدقیقهای روایت کرده است. «استیو جابز» بااینکه در گیشه فروش خوبی نداشت اما دیدگاهی شجاعانه و بدیع را به ژانر بیوگرافی آورد که از آن به بعد هم در ابعاد استودیویی هیچگاه دیده نشد.
۱۷- WALL-E ۲۰۰۸
قانون اولیه برای فیلمهای انیمیشنی این است که روشن، پر سروصدا و پر از انرژی باشند، اما پیکسار Pixar با انیمیشن محبوبش «وال-ئی» WALL-E تمام این قوانین را دور ریخت. قسمت اول فیلم در حقیقت یک فیلم عاشقانهی صامت است و داستان آن برای یک فیلم کودکان به طرز عجیبی ترسناک است (مگر اینکه کودک شما در مورد مطالعات محیط زیستی کنجکاو باشد). «وال-ئی» اولین فیلمی بود که پیکسار احساسات مخاطبان بزرگسالش را در اولویت قرار داد.
۱۸- WIDOWS ۲۰۱۸
در کمتر فیلمی میتوانید یک درام دزدی مستقل مخصوص بزرگسالان که بازیگران اصلی آن زنان باشند را پیدا کنید، به همین دلیل است که «بیوهها» Widows قمار بزرگ فاکس قرن بیستم 20th Century Fox در سالی که گذشت بهحساب میآید. استیو مککوئین Steve McQueen همیشه با صحنههای اکشنش روشهای معمول فیلمسازی استودیویی را به چالش میکشد و با فیلمهای بر پایهی مسائل نژادی، اجتماعی-اقتصادیاش کمتر استودیویی را به سمت خود جذب میکند. فیلم به تماشاگرانش اعتماد میکند تا داستان را دنبال کنند و درنهایت آنها را راضی از سینما به بیرون میفرستد.
۱۹- ZODIAC ۲۰۰۷
«زودیاک» Zodiac دیوید فینچر David Fincher حتی در مراحل تولید هم انتخابی شجاعانه بهحساب میآمد، چراکه فیلم جز اولین تولیدات استودیوهای بزرگ بود که تقریباً بهطور کامل به عکاسی دیجیتال وابسته بود. فیلم همچنین با روایت گویی سخت و چالشیاش ریسک بزرگی بهحساب میآمد، چراکه اکثر آن بر مبنای دیالوگ روایت میشد. بعدازاینکه مترو گلدیون مایر MGM این پروژهی ۱۵۷ دقیقهای را رد کرد، پارامونت پیکچرز Paramount Pictures و برادران وارنر Warner Bros.
در تولید فیلم شریک شدند و برای حداقل کردن ریسک مالی هزینههای ساخت را بین خودشان تقسیم کردند.
این مطلب برگرفته از نوشتهی زک شارف Zack Sharf در سایت indiewire.com بوده است.