با پخش قسمت سوم سریال هم گناه ساخته مصطفی کیایی، با هنرمندی پرویز پرستویی، رویا تیموریان و مسعود رایگان، سریالی که در ۲ قسمت اول بیشتر به معرفی کارکترهای داستانش پرداخت و حالا بیشتر فرصت دارد تا داستان اصلیاش را پیش ببرد، به سراغ قسمت سوم میرویم.
فروش یک دختر ۱۸ساله، ۱۰ میلیون تومان
هدیه دختری ۱۸ ساله که پدر و مادر خود را از دست داده و سالهای نوجوانی خود را در بهزیستی گذرانده، از دار دنیا یک برادر کوچک دارد و به خاطر برادرش در شرف ازدواج با یک مرد ۵۰ ساله به اسم ایوب است. اتفاقی که سالهاست در بند بند فرهنگِ بی فرهنگ قشر فقیر جامعه جا افتاده و تبدیل به یک اتفاق ساده و روتین شده است، یکی از پلات های داستانی سریال هم گناه است.
با پیشرفت داستان متوجه دلایل بیشتری برای این ازدواج میشویم، دلایلی که لحظه به لحظه ما را منزجر تر از قبل میکند؛ تباهی یک دختر جوان به خاطر بدهی ۱۰ میلیون تومانی عمویش رحمان. اسمش فیلم است اما ای کاش با واقعیت فاصله داشت که همه ما میدانیم فاصلهای نیست.
اگر لیلا زنده بود…
بعد از پیدا شدن پیمان پسر فریبرز و شنیدن خبر دروغین مرگ لیلا، کسی سراغ خاصی از نسرین همسر ۲۸ ساله فریبرز نگرفت. زنی که از همان قسمت اول و معرفیاش از خوبی ها و خانومی هایش گفته شده. نسرین هنوز یک آدم و یک زن است و دل شکنندهای دارد. از استفاده بعضی جملات به ظاهر غلط بگذریم، از عمق ناراحتی او در طول تمام سالیان نمیتوان گذشت.
اینکه همیشه خود را به چشم یک مهمان موقت در زندگی یک نفر ببینیم چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت و نسرین را قضاوت کرد. حال چه گذشته و چگونه و به چه دلیل لیلا رفت که وقتی اسمش میآید خانواده صبوری همگی نگران میشوند ما هنوز نمیدانیم.
راز زندگی سیما
سیما دختر فرید که بزرگ خاندان صبوری حساب میشود در شب خواستگاریاش که کوچکترین رغبتی هم به آن نداشت، در صحبت خصوصیاش با این مرد جوان پرده از اسراری برمیدارد که گویا به گذشتهاش مربوط میشود و دلهره جدیدی در دل خانواده صبوری میاندازد. جوانی که گویا دست نشانده پدر خودش است و این اسرار را بی پرده کف دست پدرش فرید میگذارد و در ادامه عصبانیت پدر…
حال این گذشته چیست و چه گفته شده به زودی مشخص خواهد شد.
دلیل نفرت پیمان از پدرش فریبرز
هربار که فریبرز پسرش پیمان را میبیند، پر تنش، مملو از دعوا و نیش و کنایه سپری میشود. سوالی که ذهن من را درگیر کرده این است که چرا فریبرز دلیل را از پسرش نمیخواهد. مگر به او چه گفتهاند که اینگونه از دیدن پدر بیزار است. این کار لیلاست یا پرویز که این جوان را اینگونه از پدر بیزار کردهاند؟ پدری که با توجه به شناختی که از او پیدا کردیم انتظار نمیرود به لیلا خیانتی کرده باشد. شاید در برههای از زندگیاش بین احساس و وجدان کاریاش، وجدان را انتخاب کرده باشد. واقعا گناه او چه بوده؟!