فیلم گلادیاتور Gladiator بیست سال پس از تاریخ اکرانش هنوز هم یکی از باشکوهترین فیلمهای هالیوود است. با این وجود گلادیاتور خود فقط نمونهای از شکوه نیست، بلکه تجلیل آن است.
گلادیاتور در زمان اکران خود به فروش بالایی رسید و سومین فیلم پرفروش آن سال در آمریکا و دومین فیلم پرفروش در دنیا شد. بسیاری از دیالوگهای این فیلم نیز ماندگار شدند.
گلادیاتور در فصل جوایز مختلف نیز بسیار موفق بود و برای ۱۲ بخش مختلف نامزد دریافت جایزه اسکار شد که در نهایت ۵ اسکار، از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد. میتوان گفت در آن سالها سلیقه داوران آکادمی اسکار به سلیقه عموم نزدیکتر بود. رقیبان گلادیاتور برای اسکار بهترین فیلم، «تایتانیک» و «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» بودند.
ویژگی که فیلم گلادیاتور را از نامزدهای دیگر اسکار جدا میکرد، درست مانند فیلمهای «آرتیست» و «آرگو»، هنر فیلمسازی آن بود. گلادیاتور فیلمی در مورد شکوه و تاثیر سرگرمیهای جمعی و قدرت روایت است.
همچنین بخوانید:
گلادیاتور Gladiator – هیاهو در میدان نبرد
گلادیاتور ساخته ریدلی اسکات، داستانی حماسی در دوره روم باستان است که برای مخاطب قرن بیستم ساخته شده است، فیلمی که از نظر موضوعی در رده فیلمهایی چون «بن هور» و «اسپارتاکوس» و «کلئوپاترا» قرار میگیرد.
داستان گلادیاتور از این قرار است، امپراتور مارکوس آئورلیوس (با بازی ریچارد هریس)، از ژنرال ماکسیموس دسیموس مریدیوس (با بازی راسل کرو) میخواهد تا زمام امور را به دست بگیرد و امپراتوری روم را به یک جمهوری تبدیل کند. پسر مارکوس، کومودوس (با بازی واکین فینیکس) از این موضوع باخبر میشود و تصمیم میگیرد که ماکسیموس و خانوادهاش را از بین ببرد.
ماکسیموس از مرگ جان سالم به در میبرد اما به عنوان یک برده به پراکسیمو (با بازی الیور رید) فروخته میشود. او مجبور میشود برای سرگرمی عموم به عنوان یک گلادیاتور بجنگد. ماکسیموس در نهابت به روم میرود و درگیر نقشههای سناتور گراکوس (درک جکوبی) و خواهر مارکوس، لوسیا (کانی نیلسن) برای گرفتن قدرت از کومودوس میشود.
گلادیاتور به اهمیت نحوه داستانسرایی تمرکز دارد و داستان آن هیچ صحت تاریخی ندارد. اسکات با تاکید بر میزان خشونت نبرد گلادیاتورها، بارها به این موضوع اشاره دارد که این مبارزها برده هستند و برای سرگرم کردن مردم، زندگی خود را در ترس میگذارند.
ماکسیموس به مبارزه ادامه میدهد و در همین حین گراکوس متوجه میشود که هدف کومودوس از برگزاری مبارزه گلادیاتورها، پرت کردن حواس مردم از ناکارآمدی و استبداد حکومتش است. مارکوس آئورلیوس با ایده برگزاری این مسابقات مخالف بود و عقیده او با نظریه تاثیر برنامههای سرگرمی جمعی در بیتفاوت کردن جامعه به اتفاقات مهمتر، همخوانی دارد.
نمیتوان نسبت به تاثیر مخرب سرگرمیهای جمعی، الان بیشتر از همیشه با توسعه اینترنت، بیتفاوت بود. همانطور که ماکسیموس نگران این بود که چرا پسر لوسیا، لوسیوس (اسپنسر تریت کلارک) اجازه تماشای نبرد گلادیاتورها را دارد.
با همه اینها در نهایت گلادیاتور به نکات مثبت سرگرمی جمعی و قدرت فضاهای این چنینی اشاره دارد.
بارها در طول فیلم ماکسیموس از کومودوس درخواست مبارزه میکند. به دلیل معروفیت ماکسیموس در بین مردم، کومودوس نمیتواند به آسانی دستور کشتن او را صادر کند، در نهایت این کومودوس است که در حین نبرد در کولوسئوم شکست میخورد. لوسیا نیز از قدرت این مبارزهها برای جهت دادن به افکار عمومی استفاده میکند.
دلیل برنده شدن ماکسیموس تنها قدرت و تکنیک او نبود، بلکه محبوبیت او بین مردم بود. او در بین مردم به یک سلبریتی تبدیل شده بود و همراه با بادیگارد در روم تردد میکرد. او از این فرصت برای تحقیر کردن کومودوس استفاده میکند. کومودوس تنها راهی که برای نگه داشتن قدرت خود میدید، مبارزه با ماکسیموس بود که البته پایان خوشی برای او نداشت.
گلادیاتور به ما نشان میدهد که ارزش و قدرت یک فیلم در نحوه داستانسرایی آن است. هالیوود همیشه عاشق فیلمهایی بوده است که به نمایش قدرت سینما به عنوان یک رسانه پرداخته است. در نهایت وظیفه ماکسیموس سرگرم کردن تماشاچیهایش بود، تا وقتی که آنها سرگرم باشند داستان او پیروز خواهد شد.
این مطلب از نوشته دارن مونی در سایت The Escapist گرفته شده است.