چطور میتوان زندگی هنری کسی مانند فرانسیس فورد کوپولا را خلاصه کرد؟ فیلمسازی که با مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» موفقیت را به استودیوهای فیلمسازی زیادی آورد و سپس با فیلم «اینک آخرالزمان» تا حدی باعث ورشکست شدن استودیوی دیگری شد. هنرمندی خستگیناپذیر که استودیو فیلمسازی خود، “امریکن زوتروپ” را تاسیس کرد و سپس از دست داد. او یکی از پیشتازان فیلمسازی مدرن و در عین حال یکی از منتقدین سرسخت آن است.
همچنین بخوانید:
نکات عجیب و خواندنی فیلم Apocalypse Now به بهانه چهلسالگی ساخت این اثر
کوپولا در یک دهه گذشته زندگی حرفهای خود، حتی در زمان بازنشستگی، سعی در به دست آوردن تجربههای جدید داشته است. پروژه جدید او، «بینش دور»، تجربه جدیدی در زمینه سینمای زنده است که همه قسمتهای آن، از ضبط تا ویرایش را خود کوپولا انجام میدهد. مانند پروژه دیگر او، «مگالوپولیس» که ممکن است بار دیگر به مرحله اجرا برسد، کوپولا سالهاست که مشغول انجام این پروژه است.
کوپولا تا ابد برای ساخت چهار فیلم مطرح خود در دهه ۷۰ در یادها خواهد ماند، با اینحال همیشه از تمام فیلمهای او استقبال شده است.
در زیر از ده فیلم برتر این فیلمساز بزرگ یاد میکنیم:
مردمان باران (The Rain People (۱۹۶۹
کوپولا تجربههای خود از ساخت فیلمهای «امشب حتما» در سال ۱۹۶۲، «ترور» و «دمنتیا ۱۳» در سال ۱۹۶۳ در کنار راجر کورمن، فیلم «تو دیگر بزرگ شدی» در موج نوی سینما در سال ۱۹۶۶ و فیلم موزیکال Finian’s Rainbow در سال ۱۹۶۸، را در این اثر خود به کار برد. در این فیلم شرلی نایت در نقش زن حاملهای بازی میکند که به دلیل ترس از گرفتار شدن در زندگی روزمره، به جاده میزند.
«مردمان باران» با نمایش روحیه طغیانگر شخصیتها در راه رسیدن به شناختی از خود، در نهایت تصویری از لذتهای زودگذر زندگی را به نمایش میگذارد.
پدرخوانده (The Godfather (۱۹۷۲
اگر قرار باشد لیستی از فیلمهای سینمای آمریکا که مانند یک رمان باارزش آمریکایی در مورد یک دوره خاص از تاریخ این سرزمین، ارزشمند هستند را تهیه کنید، بدون شک «پدرخوانده» در صدر این لیست قرار خواهد داشت. کوپولا داستان رمان «پدرخوانده» نوشته ماریو پوزو، در مورد داستان پدرها و پسرهایی در صنعت فروش “روغن زیتون”، را با شکوه و عظمت داستانهای شکسپیر ترکیب کرد. «پدرخوانده» اوج فیلمسازی کلاسیک و داستانسرایی است.
شگفتیهای این فیلم بیشمارند، بنابراین به گفتن یکی از آنها بسنده میکنم: صحنه فیلمبرداری شده با ۴ شات، همزمان با خروج کلمنزا (با بازی ریچارد اس. کاستلانو) از قاب دوربین به ۲ شات تبدیل میشود. سونی ( جیمز کان) و تام (رابرت دووال) در مورد سرنوشت سولوتزو بحث میکنند و در همین هنگام مایکل (با بازی آل پاچینو) ساکت گوشهای نشسته است. با حذف کردن مایکل از قاب دوربین، ۳ شات به دو تبدیل میشود. هنگامی که تام در اتاق حرکت میکند، با وارد شدن مایکل به تصویر، دوباره به ۴ شات تبدیل میشود. هنگامی که مایکل شروع به صحبت میکند، فیلمبردارد گوردون ویلیس، او را در مرکز قاب قرار داده است.
مکالمه (The Conversation (۱۹۷۴
پس از اینکه میکلآنجلو آنتونیونی با فیلم Blowup در سال ۱۹۶۶ توجهها را به خود جلب کرد، کوپولا با فیلم «مکالمه» با سبکی مشابه، داستانی جنایی در مورد تئوریهای توطئه دٰر آمریکا را ساخت. با اینکه این فیلم نوشته و ساخته کوپولاست، اما میتوان اظهار کرد که ستاره اصلی فیلم، ویراستار و طراح صوتی فیلم، والتر مرچ است. به علاوه در این فیلم شاهد بازی فوقالعاده جین هکمن در نقش ساکسیفوننواز تنهایی هستیم.
پدرخوانده 2 (The Godfather Part II (۱۹۷۴
برخلاف تصور همه، «پدرخوانده» برنده جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد برای برندو و بهترین فیلمنامه برای کوپولا و پوتزو شد. چطور میتوان فیلمی بهتر از آن ساخت؟ کوپولا میدانست بهترین راه برای ادامه فیلمش، داستانی پرسروصداتر با دو خط زمانی مختلف در مورد ماجراهای مایکل کورلئونه، و پدرش ویتو (با بازی رابرت دنیرو) است.
این فیلم به موفقیت بیشتری از اولین ساخته این مجموعه رسید و برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای کوپولا و بهترین فیلم شد. هنوز نمیتوان در مورد اینکه کدام فیلم بهتر است نظر قطعی داد. من شخصا فیلم اول را ترجیح میدهم، اما صحنه ورود ویتوی جوان به آمریکا و ترور دون فانوچی (با بازی گستونه موسکین) بدون شک از بهترین صحنههایی است که کوپولا تا امروز کارگردانی کرده است.
اینک آخرالزمان (Apocalypse Now (۱۹۷۹
النور کوپولا در اول مستند خود به نام «قلبهای تاریکی» در سال ۱۹۹۱، در مورد «اینک آخرالزمان» میگوید: “این فیلم فرانسیس، راهی برای شناخت خودش است. تماشای اینکه کسی که دوستش داری به سمت روبهرو شدن با ترسهایش پیش میرود، میتواند ترسناک باشد. ترس از شکست، ترس از مرگ و ترس از دیوانگی. باید کمی شکست خورد، کمی مرد و کمی دیوانه شد تا بتوان ادامه داد.”
کوپولا به «اینک آخرالزمان» “ایدیودیزه” خود میگوید. “فیلم من در مورد ویتنام نیست، خود ویتنام است.” موضوعی جالب، عمیق و دیوانهکننده که ویرایش نهایی آن بیست سال طول کشید (بالاخره در سال ۲۰۰۱ کوپولا نسخه نهایی را منتشر کرد). «اینک آخرالزمان» بدون شک یکی از بزرگترین فیلمهای سینمای آمریکاست.
ماهی جنگی (۱۹۸۳) Rumble Fish
کوپولا برای دور شدن از شکست فیلم «یکی از قلب» در سال ۱۹۸۱، به تولسا رفت تا دو فیلم براساس دو رمان نوشته سی. ای. هینتون، به نامهای «خارجیها» و «ماهی جنگی»، بسازد. کوپولا «ماهی جنگی» را “فیلمی هنری برای بچهها… و یا فلسفه کامو برای بچهها” میداند.
میتوان «ماهی جنگی» که سیاه و سفید و با کمی رنگ تیز به تصویر کشیده شده است، را بخشی از دوره شناخت کوپولا از خود دانست.
پگی سو ازدواج کرد (۱۹۸۶) Peggy Sue Got Married
یک سال پس از فیلم موفق «بازگشت به آینده» محصول سال ۱۹۸۵ و دو سال قبل از فیلم «بزرگ»، کوپولا در این فیلم به موضوع سفر در زمان پرداخته است. پگی سو (با بازی کاتلین ترنر) در جشن تجدید دیدار همکلاسیهای دبیرستانش از هوش میرود و بیست و پنج سال قبل و در زمان نوجوانیش در سال ۱۹۶۰ بیدار میشود. با توجه به اینکه او از آینده ناموفق ازدواجش در سال ۱۹۸۵ باخبر است، آیا دوباره همان تصمیمها را برای زندگی عاشقانهاش میگیرد؟
درست است که شاید «پگی سو ازدواج میکند» مهمترین فیلم درام کوپولا نباشد، اما این فیلم با فیلمنامه دقیق و گیرایی از جری لاچتلینگ و آرلنه سرنر، تصویر شیرینی از شانس دوباره در زندگی را به نمایش گذاشته است. بازیهای فوقالعاده این فیلم، از جمله خواهرزاده کوپولا،نیکولاس کیج، یکی از نقاط قوت فیلم است.
تاکر: مردی در رویاهای خود (۱۹۸۸) Tucker: The Man and His Dream
“احتمالا تا امروز اسم پرستون توماس تاکر، مردی رویاپرداز، خلاق، آیندهنگر و جلوتر از زمان خودش را نشنیدهاید.” هنگامی که هاوارد هیوز در حال ساخت هواپیمای رو آبی خود بود، یک تاجر کاریزماتیک، نقشه در دست گرفتن صنعت خودروسازی آمریکا را در سر داشت. «تاکر» یکی از فیلمهایی بود که در بحران مالی شرکت فیلمسازی کوپولا، آمریکن زوتروپ، تاثیر داشت.
نیمه اول فیلم، با بازی زیبای جف بریجز، شباهتهایی به «همشهری کین» دارد. در نسخه بلو-ری منتشر شده میتوان از فیلمبرداری حرفهای ویتوریو استورارو بیشتر لذت برد.
دراکولای برام استوکر (۱۹۹۲) Bram Stoker’s Dracula
در زمان اکران «دراکولا»، منتقدان نظر خوبی در مورد آن نداشتند، که با توجه به تصویرسازی فوقالعاده کوپولا در هر صحنه، عجیب به نظر میرسد.
در «دراکولا» فیلمی جذاب با افکت و ترفندهای پیش از رواج یافتن افکتهای کامپیوتری و با فیلمنامهای از جیمز وی. هارت، گری اولدمن در نقش شخصیت اصلی داستان حضور دارد. به علاوه باید به طراحی لباس فوقالعاده ایکو ایشیوکا و موسیقی وویچخ کیلار نیز اشاره کرد.
تترو (۲۰۰۹) Tetro
از فیلم «جک» ساخته شده در سال ۱۹۹۶ چشمپوشی میکنیم و با لبخندی از «دلال بیمه» (۱۹۹۷) یاد میکنیم تا به این ساخته کوپولا در سال ۲۰۰۹ برسیم. با وجود مشغلههای کاری کوپولا، او بالاخره موفق به ساخت فیلمی شد که سالها در مورد آن صحبت کرده بود. کوپولا فیلم بیسروصداتر «جوانی بدون جوانی» را دو سال قبل از «تترو» ساخت، اما این «تترو» بود که نشان داد این کارگردان حتی در هفتاد سالگی نیز آماده کسب کردن تجربههای جدید است.
در این داستان سیاه و سفید، که ادای احترامی به «افسانههای هافمن» ساخته پرسبرگر و پاول است، وینسنت گالو نقش اصلی را بازی میکند.
این مطلب از نوشته متیو تریفت در سایت BFI گرفته شده است.