مهمان مامان یکی از فیلم‌های مهم کارنامه داریوش مهرجویی است. فیلمی محصول دوره سوم فیلمسازی او؛ دوره اول مربوط به پیش از انقلاب می‌شود و با ساخت «گاو» قوت می‌گیرد. فیلم‌های روشنفکرانه‌ای که عموما از آن‌ها در موج نو سینمای ایران هم یاد می‌شود مانند «پست‌چی» یا «آقای هالو» هم آثار همین دوره اول هستند که ساختشان تا کمی بعد از انقلاب ادامه پیدا می‌کند.
دوره دوم که مربوط به بعد از انقلاب است، جلوه‌ای دوسویه پیدا می‌کند. در فیلم‌های این دوره در کنار معضلات اجتماعی و فرهنگی که در آثار پیشین، اصلی و بنیادی بودند، درونیات و عواطف و مواجهات شخصی آدم‌ها و قهرمانان هم واجد اهمیت بازیافته‌ای در سینمای داریوش مهرجویی می‌شوند.

همچنین بخوانید:
بهترین فیلم‌های مسعود کیمیایی بعد از انقلاب

فردیت انسانی برجسته‌ترین نکته دوره دوم فیلمسازی آقای کارگردان است که آن‌را بیش از همه با «اجاره نشین‌ها» و «هامون» به‌یاد می‌آوریم. در «درخت گلابی» این سینمای داستانی پر از جزییات که برپایه توجه ویژه به نکات در ظاهر بی‌اهمیت و جزیی (چه در داستان، روایت و شخصیت‌پردازی و چه در تکنیک کارگردانی و میزانسن‌های شلوغ) شکل گرفته و سرشار از ریزبینی و نکته‌سنجی در کارگردانی و هدایت بازیگر و طراحی قاب‌های استرلیزه با کمپزسیون‌های ساختگی و زیباشناسانه بود، روی دیگری از خود بروز داد و دوره سوم فیلمسازی داریوش مهرجویی را گشایش کرد. دوره‌ای که در آن ظرافت‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفتند و مهرجویی دوربینش را از روی سه‌پایه درآورد و آن قاب‌های منظم و وسواس‌گونه را کنار گذاشت.

بمانی داریوش مهرجویی
بمانی

«دختر دایی گمشده» و «بمانی»‌ اولین فیلم‌های مهم دوره سوم بودند که خصوصا دوربین روی دست اغراق‌آمیز و شلخته‌شان، آراستگی فیلم‌های پیشین را درهم می‌شکست و البته در راستای شلختگی و اغتشاش مضمونی هر فیلم تعریف می‌شد و شبیه به فیلم‌های امروزی بی‌دلیل و منطق رو دست و متشنج فیمبرداری نشده بود.
«بمانی» فیلمی درباره خودسوزی زنان و دختران ایلامی بود که اوضاع دهشتناکی را که منجر به خودکشی زنان می‌شد و احواات پریشان اجتماعی که پیامد این خودسوزی‌ها به‌وجود می‌آمد را دستمایه اصلی خود قرار داده بود.

مضامین کلاسیک در ترکیب با سینمای نوین

«بمانی» تمرین خوبی برای مهرجویی بود تا این عناصر تازه و خصصا دوربین روی دست را وارد سینمایش کند تا در فیلم‌های بعدی با مضامین مورد نظرش در دوره دوم فیلمسازی خود ترکیب شوند.
مهمان مامان در واقع محصول این نگاه نو و به عبارتی قرینه‌ای برای «اجاره نشین‌ها» در کارنامه کاری داریوش مهرجویی است. فیلمی که در آن جمع زیادی از خانواده‌ها و اعضای مختلفشان حضور دارند و بنا بر اضطراری دور هم جمع شده‌اند و سعی می‌کنند یک ماجرا و مشکل را رفع و رجوع کنند.

اجاره نشین ها داریوش مهرجویی
اجاره نشین‌ها

اگر در «اجاره نشین‌ها» که در اوایل دهه شصت ساخته شد هرکدام از شخصیت‌ها بار و کارکردی استعاری دارند و قرار است بخشی از جامعه و اقشار مختلف را نمایندگی کنند که متضمن دیدگاه‌های سیاسی باب در جامعه آن روزهاست، در مهمان مامان این دیدگاه سیاسی جای خود را به مسئولیت پذیری داده است و فیلم به نوعی کوبیدن بر طبل بیعاری و نمایش بی‌مسئولیتی آدم‌ها و شانه خالی کردنشان از زیر بار وظایف است. البته با وجودیکه ترویج بی‌مسئولیتی نمی‌کند. این دوربین روی دست جدید هم در متن قدیمی داریوش مهرجویی به‌خوبی می‌نشیند و فضاسازی منحصربه‌فرد خود را به‌وجود می‌آورد.

نزاع نوع‌دوستی و کامجویی‌های فردی

فیلم مهمان مامان درباره مهربانی، نوع دوستی و محبت است و در نهایت از خلال همه این‌ مفاهیم انسانی که مطرح می‌کند، به خودخواهی‌ها و کام‌جویی‌های فردی و درونی شخصیت‌ها نقب می‌زند.
شخصیت‌ها در فیلم جای بحث بسیار دارند. مثلا حسن پورشیرازی با هر اکت و حرکت خود در فیلم بیش از پیش باعث ناراحتی و در تنگنا قرار گرفتن مادر می‌شود. یعنی هرکار و رفتاری که از او سر می‌زند یک جور بار منفی پیدا ناخوداگاه پیدا می‌کند و از این نظر بدل به یکی از خاص‌ترین شخصیت‌های سینمایی دهه هشتاد می‌شود هرچند بسیار کم درباره‌ش صحبت شده است.

مهمان مامان داریوش مهرجویی

یا مثلا پارسا پیروزفر و عزیمتش از خانه خودشان در پایین شهر به خانه پدر و مادرش در بالاشهر که یکی از بخش‌های به‌یادماندنی فیلم هم هست، عملا نمایشگر جهان پایین شهر و بالاشهر در مقیاس خود فیلم است و به‌خوبی این اختلاف طبقاتی را در مهمان مامان در دل داستان و مضمون، صورتبندی می‌کند. بعد از سال‌ها که از ساخت فیلم می‌گدرذ در مواجهه دوباره با آن می‌بینیم که این اختلاف طبقاتی در زمان خودش چه واقعگرایانه و همچنین آینده‌نگرانه تصویر شده است.
آن‌چه مهمان مامان سعی دارد از دل نمایش این اختلاف طبقاتی بیرون بکشد این است که زندگی پایین شهری باوجود همه مشکلات، مسائل و آلامی که با خود به همراه دارد اما از طرفی شیرین تر و سرخوشانه‌تر است. آدم‌ها خوشحال‌تر هستند و در نسبت با مناسبات ماشینی و مدرن بالاشهری، جان‌دارتر و آدم‌تر.
خود شخصیت مادر، روحیه و زیست مادرانه را که به شیرازه یک زندگی به مثابه شیرازه یک کتاب می‌ماند، برجسته می‌کند و همه این شخصیت‌ها را به هم ربط می‌دهد.
در جهان آرمانی مهمان مامان ، آن جهان خوش‌باشی «گنج قارون»‌وار، در آن شبی که مامان باید از مهمانانش پذیرایی کند، همه غم و قصه‌هایشان را فراموش می‌کنند و ناراحتی‌ها را به بعد موکول می‌کنند و سعی دارند که خوشحال باشند و برای یک شب هم که شده، در لحظه زندگی کنند.

مهمان مان داریوش مهرجویی

دل خوش

مهمان مامان یک معادل سینمایی درست و درمان برای همین روحیه خیام‌وار در لحظه زندگی کردن در سینمای ایران است. این فیلمی است که سعی می‌کند خوشی و غم را در کنار هم مطرح کند و در عین حال با لحن کمیکی که به خود می‌گیرد، غم را جدی و برجسته نکند.
فیلم با اعلام آمدن مهمان به خانه مامان آغاز می‌شود و با پایان یافتن مهمانی و خاموش شدن چراغ‌ها و آغاز خواب شبانه به پایان می‌رسد و در روایت یک روزه خود موفق می‌شود شبیه به مهمان‌ها، تماشاگر را هم حسابی سرحال کند و خوشی را در دلش بیاندازد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.