جشنواره فیلم فجر درحالی بهپایان رسید که حرف و حدیثهای مراسم اختتامیه هنوز ادامه دارد و بحثش داغ است. هرچند گمان میرفت که جشنواره امسال بیفروغ و سوت و کور باشد، اما برعکس از آب درآمد و اتفاقا یکی از پرحاشیهترین و پرسروصداترین دورههای جشنواره شد. سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر هم مانند دورههای گذشته نکات مثبت و منفی مختلفی داشت. نگاهی اجمالی انداختهایم به مهمترین ویژگیهای جشنواره امسال، چه مثبت و چه منفی.
همچنین بخوانید:
بهترین ها و بدترین های جشنواره سی و هشتم از نگاه نویسندگان نماوا
نکات مثبت
جغرافیای فراگیر
یکی از قابل توجهترین نکات فجر ۳۸ این بود که فیلمها تا اندازهای از پایتخت چرک و همه معضلات ریز و درشتش بیرون زده بودند و در شهرها و مناطق مختلفی روایت میشدند. اتفاقی که سینمای ایران باید خیلی زودتر از اینها به سمت آن پیش میرفت اما همین هم جای امیدواری دارد که با گسترش جغرافیای فیلمهای ایرانی، مضامین و داستانهای متنوعتری هم دستمایه فیلمسازان قرار بگیرد و این مدل سینمای اجتماعی پر از مشکل و بدبختی، حداقل اشکال مختلفتری بهخود بگیرد.
«پدران» از جمله فیلمهای اجتماعی بود که در همدان تعریف میشد. هرچند فیلم همان فاز آشنا و کلیشهای سینمای اجتماعی با چالشهای اخلاقیاش را داشت اما حداقل جغرافیای متفاوت، برخورد فرهنگی متنوعتری را بهوجود آورده بود. هرچند که خود شهر همدان نقش خاصی در فیلم نداشت و سویه توریستی پیدا نکرده بود.
اما در فیلمهایی مانند «پوست» یا «آتابای» و «درخت گردو» خود شهرها تاثیر بهسزایی در داستان داشتند و یک عنصر روایی مهم بهشمار میآمدند که داستان را تحت تاثیر خود قرار میداد.
«روز صفر» و «آن شب» حتی در خارج از مرزهای ایران ساخته شدهاند و به شکل دیگری در بسط جغرافیایی سینمای ایران موثر بودهاند. ای کاش این رویه ادامه پیدا کند. در سالهای گذشته نهایت خلاقیت فیلمسازان در استفاده از جغرافیای متفاوت، فیلمبرداری در شهرک اکباتان بود!
جوانگرایی
یکی دیگر از نکات بسیار مهم جشنواره امسال در تعداد زیاد جوانان فیلم اولی و کارگردانان نوظهور بود. به جز مجید مجیدی و مسعود کیمیایی کارگردان پیشکسوت دیگری در جشنواره فیلم نداشت و عموما نسلهای جدیدتر سینمای ایران شرکت داشتند و البته کلی فیلمساز که در این دوره معرفی شدند و فیلمهای بعضیشان بسیار امیدوار کننده بهنظر میرسید.
این جوانگرایی و همچنین آثاری که این جوانان ساختهاند نشان میدهد که سینمای ایران دارد پوست میاندازد و وارد دوره جدیدی در تاریخ خود میشود. این مسئله بسیار امیدوار کننده بهنظر میرسد.
کورش آهاری، امیرعباس ربیعی، برادران ارک (بهمن و بهرام) از جمله این فیلمسازان جوان بودند. همچنین عباس امینی یا سالم صلواتی که پیشتر آثار ویدئویی موفقی ساختهاند که خصوصا در جشنوارههای بینالمللی مورد توجه واقع شده بود، با اولین فیلمهای سینمایی بلندشان رسما به سینمای ایران ورود کردند.
همچنین در پشت صحنه فیلمها هم این پوستاندازی دیده میشود. عوامل فیلمها هم عموما جوان بودند و شاهد نگاههای متفاوتی در جزییات اجرایی فیلمها بودیم.
بالاخره ژانر!
سینمای ایران کم و بیش دست از سر فیلمهای اجتماعی برداشته. هرچند جشنواره امسال هم پر از فیلمهای اجتماعی بود اما چند تجربه ژانریک حال و هوای تماشاگران را در این میان عوض میکرد.
«روز صفر» از معدود فیلمهای سینمای ایران در ژانر اکشن بود که هم با استقبال خوبی مواجه شد و هم توانسته بود از پس قواعد ژانریک بربیاید و هیجان را به تماشاگران تزریق کند. (با وجود همه ایرادات ریز و درشتش.)
«آن شب» یکی دیگر از فیلمهای ژانریک بود. اینبار ژانر وحشت را کارگردان جوان انتخاب کرده بود و با استفاده از تاریخ سینما و تجربیات فیلمهای ترسناک بزرگی مانند «درخشش» کوبریک، موفق به ساخت اولین فیلم ترسناک سینمای ایران شد که خندهدار از آب درنیامده بود!
«پوست» هم یک فیلم ژانریک میستری/ هارور بود. البته برخلاف «آن شب» که به تاریخ سینما ارجاعات زیادی داشت، فیلم برادران ارک مدل اورجینال و خاص خودشان را پیش میگرفت هرچند در شکل ساخت فیلم میتوان دانش و تسلط دو کارگردان جوان بر تاریخ سینما و قواعد ژانریک را بهوضوح دید.
نکات منفی
فضای دوقطبی
فضای دوقطبی که تحریم کردن جشنواره بهوجود آورد از همان ابتدا و حتی پیش از آغاز جشنواره همهچیز را تحت تاثیر خود قرار داد و تا آخرین لحظات جشن اختتامیه، با حضور نیافتن عوامل «روز صفر» به دلیل اهدای سیمرغ به پیمان معادی که جشنواره را تحریم کرده بود، ادامه یافت.
در فضای جشنواره، خصوصا نشستهای مطبوعاتی هم میشد بهوضوح این جو دوقطبی را احساس کرد. همه بهدنبال این بودند که افراد، از فیلمسازان گرفته تا شرکتکنندگان و منتقدان را در گروههای خودی و غیر خودی دستهبندی کنند و این جو مسمومی را بهوجود آورد.
حواشی زیاد
عامل اصلی بیشتر حواشی هم همین خودی و غیر خودی کردن عوامل و فیلمها بود. درباره «خروج» و سایر تولیدات سازمان اوج از یک سو و فیلمهای مستقل وابسته به جریانهای اپوزسیونی مانند «ابر بارانش گرفته» از سوی دیگر، این حواشی بهوضوح فضا را تحت تاثیر خود قرار دادند. مسئلهای که باعث شد مواجه طبیعی تماشاگران با فیلمها از بین برود و همهچیز ناگزیر سیاستزده شود.
بیبرنامگی در برگزاری
هرچند در آغاز جشنواره گمان میرفت که در این دوره نظم بیشتری در برگزاری جشنواره وجود دارد، اما هرچه جلوتر رفت دیدیم که بیبرنامگیها بیش از هر دوره دیگری است. از زمان اختصاص یافته به نشستهای خبری بگیرید تا نرسیدن فیلمهایی مانند «خورشید» و «روز صفر» در روزهای اول که باعث شد بسیاری از تماشاگران فرصت تماشای آنان را از دست بدهند. همچنین جشنواره مجبور شد فیلم پسرکشی را جایگزین «خورشید» کند اما جای خالی نمایش آن در بسیاری از سینماها خصوصا سینمای رسانهها احساس میشد و در نهایت یک اکران یهویی برای «پسرکشی» در سینمای رسانه گذاشتند که نشست مطبوعاتیاش پنج دقیقهای تمام شد و این خود گویای موقعیت ناخواسته و توهینآمیزی که برای این فیلم بهوجود آمد، بود.
برای فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی نشست بگزار نشد، درحالیکه همه عوامل فیلم بهجز کارگردان برای نشست آن حضور یافته بودند و این اقدام توهینآمیز بسیار بر عوامل فیلم سخت آمد. آن هم در شرایطی که شب قبلش در نشست ناگهانی فیلم «شین» با حضور شهاب حسینی، او مسعود کیمیایی را شدیدا مورد انتقاد قرار داده بود.
ردپای دولت
هرچند هیئت داوران جشنواره طوری انتخاب شده بود که سینمایی بهنظر برسد تا فرمایشی و افرادی با مواضع سیاسی شخصی متفاوتی در هیئت داوران حضور داشتند، از نرگس آبیار و محمدمهدی عسگرپور تا تورج اصلانی و سعید راد، با این وجود ردپای دولت در توجه به بعضی فیلمها، خصوصا در بحث اهدای سیمرغ، و بایکوت فیلمهای دیگر بهوضوح دیده میشد.
قربانی اصلی دخالت دولت در جشنواره بیش از همه «خروج» بود. در بایکوت فیلم ابراهیم حاتمیکیا، توجه بیش از اندازه به فیلم «تومان» و آرای مردمی در انتخاب فیلم محبوب تماشاگران دست دولت رو بود و نتایج نهایی را تحت تاثیر خود قرار داد.