اگر تصمیم دارید فیلمی که بر اساس یک بازی ویدئویی ساخته شده است را ببینید و انتظار دارید فیلم خوبی را تماشا کنید؛ در این صورت پس از پایان فیلم و ناامید شدن، تنها میتوانید خودتان را سرزنش کنید. مثل این است که بازی به اسم “مشتهای صورت” را بازی کنید و بعد از بازی به خاطر اینکه به صورتتان مشت خورده است پولتان را پس بگیرید. در ۲۷ سالی که از زمان پخش اولین فیلم بازیهای ویدئویی، «برادران سوپر ماریو» گذشته است، تا به الان هیچ فیلم خوبی از دیدگاه منتقدین در این ژانر ساخته نشده است. البته این روزها فیلم اکشن «سونیک خارپشت» بازی سگا نقدهای مثبتی را دریافت کرده است و حتی پس از بازهی طولانی وقفهی فیلمهای جدی جیم کری، سبک جدیدی از بازی کمدی این بازیگر را به مخاطب معرفی کرده است.
اما اگر بخواهیم واقعگرایانه نگاه کنیم، باید بگوییم عموما فیلمهای این ژانر امتیاز B- میگیرند. به طور قطع وقت آن رسیده است که از قضاوت فیلمهای بازیهای ویدئویی به همان روشی که فیلمهای دیگر را قضاوت میکنیم دست برداریم و در عوض تمام فیلمهای این ژانر را با هم مقایسه کنیم. با اینکه «مبارز خیابانی» در مقایسه با فیلمی مثل «جان سخت» هیچگاه حرفی برای گفتن ندارد، اما اگر آن را در قیاس با فیلمهای دیگر این ژانر قضاوت کنید، فیلمی تحسینبرانگیز به نظر میآید.
همچنین بخوانید:
جذاب ترین فیلم هایی که از بازی های ویدیویی اقتباسشدهاند
در نتیجه تصمیم گرفتیم فهرستی از تمام فیلمهای بازی های ویدئویی بنویسیم و در آن هر فیلم را با سایر فیلمهای این ژانر مقایسه کنیم. اولین فیلم این فهرست بهترین فیلم بازیهای ویدئویی بوده و آخرین فیلم فهرست تقریبا قابل تماشا کردن نیست. این نکته را در نظر بگیرید که ما در این فهرست تنها فیلمهای لایواکشن را بررسی کردهایم، در نتیجه «پرندگان خشمگین» در این لیست جایی ندارد. علاوه بر این با اینکه «خون رینی» در این لیست قرار دارد اما از آنجایی که BloodRayne: Deliverance و BloodRayne: The Third Reich ارتباط کمی با این بازی ویدئویی داشتند، این دو فیلم را در نظر نگرفتیم.
۳۵- Mortal Kombat ۱۹۹۵
با اینکه ممکن است «مورتال کامبت» اولین فیلم بازیهای ویدئویی تاریخ سینما نباشد، اما بهترین فیلم این فهرست است و دلیل آن هم کاملا واضح است؛ داستان بازی طوری است که خوب از آب در آوردن فیلم آن کار سادهای است: گروهی از مبارزان در فضایی بیرون از کرهی زمین دور هم جمع میشوند و برای سرنوشت دنیا با هم میجنگند. نیازی به پیچیدهتر بودن از این ندارد. اگر کودکی خود را در حال شکست دادن حریفان در مبارزهی تنبهتن در این بازی بودید و یا اینکه به طور اتفاقی تمام دکمههای دستهی سوپر نینتندو را همزمان فشار میدادید، از دیدن اسکورپین و ساب-زیرو و گورو بر روی پردهی سینما لذت خواهید برد. «کامبت» استاندارد طلایی فیلمهای بازیهای ویدئویی است و سایر فیلمهای این ژانر در مقایسه با این فیلم سنجیده میشوند.
۳۴- Super Mario Bros. ۱۹۹۳
عجیب بودن فیلم «برادران سوپر ماریو»، که به احتمال زیاد شناختهشدهترین شخصیتهای بازیهای ویدئویی را در خود دارد، در نهایت به نفع فیلم بوده است. اگر تری گیلیام قرار بود یک فیلم بازیهای ویدئویی را کارگردانی کند، احتمالا این فیلم بهترین انتخاب برای او میبود. آلن سیلوستری آهنگسازی این فیلم را برعهده داشته است و باب هاسکینز، جان لگویزمائو، دنیس هاپر، فیشر استیونز، فیونا شاو و سامانتا ماتیس، در نقش پرنسس دیزی، در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. «برادران سوپر ماریو» بیشتر از اینکه یک فیلم باشد، یک نمایش این بازی ویدئویی بر روی پردهی سینما است.
۳۳- Sonic the Hedgehog ۲۰۲۰
به نظر میرسد «سونیک خارپشت» فیلمی است که المانهای مثبت آن درست به اندازهی کافی در فیلم به چشم میخورند: به مقدار کافی خندهدار است، به اندازهی کافی احمقانه است، به اندازهی کافی دل مخاطب را به درد میآورد، به اندازهی کافی جیم کری و جیمز مارسدن در خود دارد، و از اندازهی کافی منظورمان این است که مارسدن تقریبا در تمام صحنههای فیلم حضور دارد. با اینکه در آنونس فیلم به نظر میآمد سونیک یک پسربچهی کوچک است که توسط یک ساحره طلسم شده است، اما در نهایت این فیلم تبدیل به یک فیلم خانوادگی دلنشین شد. به خاطر وجود جلوههای تصویری بازبینی شده و قوی فیلم، «سونیک خارپشت» خندهدارتر از حد انتظار است. انتخاب بازیگران فیلم به درستی انجام شده است و فیلم در نهایت داستان تاثیرگذار از دوستی و رفاقت را روایت میکند.
۳۲- Street Fighter ۱۹۹۴
«مبارز خیابانی» تلاش نمیکند خودش را چیزی بیشتر از آن که هست، فیلمی بر اساس بازی است که در آن با مردم میجنگید، جلوه دهد. یکی از صحنههای مهم فیلم نبرد پایانی میان ژان کلود ون دام و رائول هولیا در آخرین ایفای نقش این بازیگر در یک فیلم سینمایی، است. در این فیلم برخی از ستارههای آن دوران سینما مثل کایلی مینوگه و دامیان چاپا بازی کردهاند. معمولا چیزی که فیلم بازیهای ویدئویی را خراب میکند زیادتر از حد لازم تلاش کردن است؛ اما «مبارز خیابانی» درست در حد و اندازهی یک فیلم هنرهای رزمی ظاهر شده است.
۳۱- Doom ۲۰۰۵
فضانوردان «رستاخیز» ابتدا فکر میکردند در حال بررسی اتفاقات عجیب یک مرکز تحقیقات قدیمی و کسلکننده بر روی مریخ هستند اما در نهایت مجبور شدند با هیولاهایی جهشیافته بجنگند. برگ برندهی اصلی «رستاخیز» دو بازیگر مرد نقش اول آن هستند: راک و کارل اربن. اربن کاریزمای خاص خودش را به این نقش اضافه کرده است و راک نیز بازی بینظیری از خودش به یادگار گذاشته است. رزمند پایک نیز در نقش یکی از دانشمندان فضایی بازی به یادماندنی را به تصویر کشیده است.
۳۰- Lara Croft: Tomb Raider ۲۰۰۱
با اینکه ممکن است اولین فیلم «مهاجم مقبره» عالی نبوده باشد، اما یکی از معدود بارهایی است که یک فیلم بازی ویدئویی با بودجهی زیاد در نهایت موفق از آب درآمده است. این فیلم کارگردان سایمون وست که فیلمهایی مثل «هواپیمای محکومین، «دختر ژنرال» و «بیمصرفها ۲» را در کارنامهی کاری خود دارد، درست به خوبی سایر آثار او است. علت موفقیت «توم ریدر» بازی آنجلینا جولی و دنیل کریگ است، آن هم زمانی که کوچکتر از آن بودند که دست رد به بازی در فیلم بازیهای ویدئویی بزنند. خیلی بعید است که یک بازیگر زن نقش اصلی در یکی از این فیلمهای این ژانر در یادها بماند، اما جولی کسی بود که توانست از پس این کار بربیاید.
۲۹- Far Cry ۲۰۰۸
«فار کرای» بهترین فیلمی است که اووه بول توانسته است در ژانر بازی های ویدئویی ارائه کند. «فار کرای»، درست مثل تمام پروژههای به درد بخور بول، به طرز عجیبی بودجهی کمی داشته است. تیل شوایگر در نقش کاپیتان یک کشتی توریستی والها در این فیلم بازی میکرده است که در نهایت درگیر از بین بردن گروهی از افراد که از طریق آزمایشهای ژنتیکی در حال ساخت گونهای از ابر سربازها بودند، میشود. «فار کرای» بسیار خندهدار است و این کمدی بودن فیلم کاملا برنامهریزی شده است، چیزی که این فیلم را به یکی از موارد خاص و استثناء این ژانر تبدیل میکند.
۲۸- Resident Evil: Extinction ۲۰۰۷
از میان شش فیلم «رزیدنت ایول»، به احتمال زیاد «انقراض» شناختهشدهترین فیلم مجموعه باشد. دلیل آن هم میتواند صحنهای باشد که آلیس (میلا یوویچ) خیل عظیمی از زامبیها را به آتش میکشد. این صحنههای پساآخرالزمانی کاملا به یوویچ میآید و تماشای استفادهی آلیس از قابلیتهای دورجنبیاش telekinetic نسبت به تماشای تعداد زیادی اسلحه که به طور معمول در این جور فیلمها میبینیم، اتفاقی دلنشین است. (البته این به این معنا نیست که در «انقراض» اسلحههای کمی وجود دارند). نکتهای که در مورد فیلمهای «رزیدنت ایول» وجود دارد این است که این فیلمها به دنبال این نیستند که فقط چند شخصیت زن را به مبارزه وا دارند. پل دبلیو.اس. اندرسون هیچگاه دیدگاهی همراه با تبعیض نسبت به شخصیتهای زن ندارد، به طوری که در هیچجای فیلم لازم نمیشود مردان قویتر، شخصیتهای زن را نجات بدهند.
۲۷- Tomb Raider ۲۰۱۸
اگر اسکاری برای فیلمهای بازیهای ویدئویی وجود داشت، بازتولید «توم ریدر» با بازی آلیسیا ویکاندر احتمالا یکی از فیلمهای انتخاب شده برای بخش بهترین فیلم این جایزه میبود. فیلم نقدهای خوبی دریافت کرده و قهرمان داستان آن نیز پیش از این برندهی جایزهی اسکار شده است. علاوه بر این، این فیلم به هیچ وجه بودجهاش را هدر نداده است. «توم ریدر» ۲۰۱۸ از آن فیلمهایی است که با اینکه به نظر گران میآید، اما همان تصاویر و صحنههایی را به مخاطب میدهد که از یک اقتباس بازی ویدئویی انتظار دارد. در این بین رابطهی میان لارا کرافت و پدرش به نظر بسیار دوستداشتنی میآید.
۲۶- In the Name of the King: A Dungeon Siege Tale ۲۰۰۷
سال ۲۰۰۷ سالی پر از فیلم بازیهای ویدئویی بود، با این حال هیچکدام از آنها از نظر بودجه به پای «داستان محاصرهی سیاهچاله» نمیرسید، فیلمی که پس از دست یافتن اووه به بودجهی مورد علاقهاش ساخته شده است. جیسون استاتهام در این فیلم نقش فارمر بازی کرده است. همسر شخصیت فارمر دزدیده شده است و او باید علاوه بر نجات او، انتقام مرگ پسرش را از نژادی از حیوانات به نام کراگها بگیرد. مگر میشود این فیلم را دوست نداشت؟ این فیلم یکی از رویاییترین بازیگران فیلمهای بازیهای ویدئویی را در خود دارد: للی سوبیسکی، جان ریس-دیویس، کلر فورلانی، کریستینا لوکن، متیو لیلارد، ری لیوتا و حتی برت رینولدز.
۲۵- Resident Evil ۲۰۰۲
به اولین حضور پاول دبلیو.اس. اندرسون در طولانیترین مجموعه فیلم بازیهای ویدئویی، «رزیدنت ایول»، در مقایسه با چهار فیلم دیگر این مجموعه، کمتر پرداخته شده است. آلیس در نیمهی فیلم متوجه میشود که در حقیقت یک ماشین مبارزه است، در نتیجه نیمی از فیلم را در حال تماشای آلیس ترسیده هستیم. این در حالی است که همتایان او تلاش میکنند راهشان را از مجموعهی تست بیولوژیکی زیرزمینی شرکت آمبرلا به بیرون پیدا کنند. چیزی که میلا از نظر هنرهای رزمی کم دارد را میشل رودریگز (ملکهی واقعی این ژانر) که راهش را با تفنگی بزرگ به صحنههای فیلم باز میکند، جبران کرده است. اولین «رزیدنت ایول» نسبت به بقیهی فیلمهای این مجموعه فیلم، داستان بیشتری را برای مخاطب بازگو میکند و در نتیجه شباهت بیشتری به نحوهی روایتگویی داستان بازی دارد.
۲۴- Double Dragon ۱۹۹۴
این فیلم یکی از اولین فیلمهای ساخته شده در این ژانر و از آن فیلمهایی است که استودیوها برای ساخت آن بدون اینکه زیادهروی کرده و انتظار زیادی داشته باشند، بودجهی کافی به آن اختصاص میدادند. اگر بخواهیم نگاه منتقدانهای داشته باشیم، تمام فیلمهای این لیست افتضاح هستند، در نتیجه برای بهترین بودن میان چند فیلم بد تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که مخاطب خود را سرگرم کنید. نکته این است که اگر نمیتوانید یک فیلم خوب باشید، بهتر است از شرایط خود مطلع باشید و در نهایت بگذارید به شخصیتهای فیلمتان خوش بگذرد.
۲۳- Silent Hill ۲۰۰۶
«سایلنت هیل» فیلم به شدت ترسناکی بود! از آنجایی که این فیلم در سال ۲۰۰۶ و با بودجهای کم ساخته شده است، جلوههای ویژه آن خیلی پیشرفته نیستند؛ با این حال ظاهر برخی از شخصیتهای فیلم بسیار ترسناک از آب درآمده است. اگر به دنبال تماشای فیلمی بر اساس بازی ویدئویی “سایلنت هیل” هستید، این فیلم همان چیزی است که به دنبالش میگردید و مطمئنا شما را راضی خواهد کرد.
۲۲- BloodRayn ۲۰۰۶
بار دیگر در این فهرست به نام اووه بول برمیخوریم و او این بار او تعدادی از بهترینهای این ژانر را برای بازی در «خون رینی» گرد هم آورده است. کریستینا لوکن، مایکل مدسن، بن کینگزلی، بیلی زین و مهمتر از همه، میشل رودریگز در این فیلم انسانها در مقبل خونآشامها، بازی کردهاند. همه چیز این فیلم زیادی از حد است، از بازیها گرفته، تا لباسها و حتی لهجهی بریتانیایی آقای راد.
۲۱- Max Payne ۲۰۰۸
دو فیلم در سال ۲۰۰۸ بر روی پرده رفتند و تلاش کردند زیباییشناسی سیاه و سفید کتابهای کمیک را که پیش از آن در اقتباسهای سینمایی «شهر گناه» بسیار خوب از آب درآمده بود، را به کار بگیرند: «مکس پین» و «روح». در حالی که «روح» تلاش میکرد ماجراجوییاش را به خاطر حضور گابریل مکت به فروش برساند، مارک والبرگ در «مکس پین» به ایفای نقش پرداخته بود. حضور این ستاره این فیلم را در ژانر فیلمهای اکشن یک گام جلو برد. والبرگ در این فیلم یک پلیس شهر نیویورک است که خانوادهاش توسط گروهی از قاتلان کشتهشدهاند. او با یک قاتل به نام میلا کونیس که میخواهد انتقام مرگ خواهرش را بگیرد، همکاری میکند.
۲۰- Resident Evil: The Final Chapter ۲۰۱۶
بالاخره «رزیدنت ایول» موفق شد! چهارده سال پس از پخش اولین اقتباس از پروژهی آلیس، میلا یوویچ بالاخره موفق شد مجموعه فیلماش را به پایان برساند. کاری که با ساخت شش فیلم از این مجموعه و بیش از یک میلیارد دلار فروش در گیشه و تنها با بودجهای کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار، جای تحسین دارد. با اینکه قسمت آخر تا حد زیادی تکراری بوده و با قسمتهای قبلی شباهت زیادی داشت، اما به زیبایی این مجموعه فیلم را به انتها رساند. این فیلم همچنین آخرین مواجهه آلیس و دکتر آیزاک شیطانی را به تصویر کشید.
۱۹- Rampage ۲۰۱۸
«رمپیج» از دو نظر در ارتباط با راک موفق ظاهر نشده است: این فیلم بهترین اقتباس بازیهای ویدئویی او نبوده («رستاخیز» به مراتب فیلم بهتری بود) و در عین حال بهترین فیلم بازی ویدئویی سال ۲۰۱۸ نیست (این فیلم نتوانست «توم ریدر» را شکست دهد). با این حال این فیلم لیاقت این را دارد که در یک سوم اولیهی این فهرست قرار بگیرد. در این فیلم یک تمساح، یک گرگ، یک گوریل آلبینو و دواین جانسون بزرگ، که در مورد بزرگ بودن خودش شوخی میکند، یک جو منگنیلو بزرگ و بهتر از همه، یک جفری دین مورگان به اندازهی معمول دارد.
۱۸- Resident Evil: Apocalypse ۲۰۰۴
این فیلم همان «رزیدنت ایول»ای است که در آن آلیس شلوار معروفش که بخشی میان زانو و ران یک پایش پاره است را بر تن کرده است، لباسی که بسیار بهتر از چیزی است که شخصیت جدید فیلم جیل ولنتاین در مبارزه با زامبیها بر تن میکند. «آخرالزمان» دومین فیلم «رزیدنت ایول» است و از نظر اینکه دست آلیس را باز گذاشته و به او اجازهی مبارزهی بیشتری میدهد، از فیلم اول این مجموعه بهتر است. اما از این نظر که میشل رودریگز در این فیلم حضور ندارد، نسبت به فیلم اول این مجموعه ضعیفتر عمل کرده است. اگر میشل رودریگز یک بار در مجموعه فیلم شما حضور دارد، باید او را در سایر فیلمهای آن مجموعه نیز بیاورید (نکتهای که فیلمهای «سریع و خشن» آن را به خوبی میدانند).
۱۷- DOA: Dead or Alive ۲۰۰۶
از آنجایی که «زنده یا مرده» ذات مثبتی دارد، امتیاز زیادی میگیرد. در این فیلم مبارزان برای به دست آوردن شهرت و ثروت در مسابقاتی مخفیانه به رقابت با یکدیگر میپردازند، به همین دلیل فیلم شباهت زیادی به «رینگ خونین» دارد. اما برخلاف آن فیلم یا حتی «مورتال کامبت»، کسی در این فیلم کشته نمیشود. بیشتر اقتباسهای بازیهای ویدئویی به نظر میرسند در رقابت برای به تصویر کشیدن بیشترین تعداد افراد کشتهشده باشند، اما «زنده یا مرده» بیشتر شبیه یک فیلم اکشن-کمدی هنرهای رزمی است که گاهی اوقات از قصد خندهدار بوده و در سایر موارد واقعا فیلم بدی است.
۱۶- House of the Dead ۲۰۰3
این بار هم اووه بول. البته اشتباه نکنید، House of the Dead فیلم افتضاحی است، اما برای به طور کامل پرداختن به داستان بازی ویدئویی خود جای تحسین دارد. مونتاژی در فیلم وجود دارد که در آن تمام افراد معمولی بر روی جزیرهی نفرینشدهای پر از زامبیهای رها شدهاند، صحنهای که به سکانسی دیوانهوار که در آن تصاویری واقعی از بازی در فیلم بازسازی شدهاند، منتهی میشود.
۱۵- Lara Croft Tomb Raider: The Cradle of Life ۲۰۰۳
بار دیگر آنجلینا جولی است که به داد این فیلم میرسد. «گهواره حیات» تمام کارهایی را که سایر دنبالههای احمقانهی این مجموعه فیلم انجام دادند را تکرار کرده است: ایدهی فیلم اولیه را گرفته و چیزهایی را به آن اضافه کرده است. همراه با بدلکاری، اکشن و لوکیشنهای خیرهکنندهی بیشتر. تنها نکتهی مثبت این فیلم حضور جولی بود، جولی که در میانهی حرفهی کاری خود به یک ستارهی اکشن تبدیل شده بود و به نظر میآمد در حین بازی در نقش لارا کرافت واقعا به او خوش میگذرد. جرارد باتلر نیز در نقش همبازی جولی در این فیلم جلوی دوربین رفت.
۱۴- Resident Evil: Retribution ۲۰۱۲
«قصاص»، میشل رودریگز بیشتری از «پس از مرگ» در خود دارد، به همین خاطر «قصاص» در فهرست ما در جایگاه بالاتری قرار گرفته است. علاوه بر این، رودریگز در نقش رئیسی که به آلیس میگوید اجازهی استفاده از اسلحه را ندارد بازی کرده است. بهتر است این فیلم را خودتان ببینید تا باور کنید.
۱۳- Hitman: Agent 47 ۲۰۱۵
«مامور ۴۷» با اینکه به طور قطع بهتر از «هیتمن» است، اما آنقدرها چیزی برای ارائه ندارد. روپرت فرند قطعا انتخاب بهتری از تیموتی اولیفنت برای بازی در نقش شخصیت اصلی است (با اینکه حتی گفتن این جمله هم درد آور است)، و صحنههای اکشن آن بهتر هستند، اما بعد از تمام شدن فیلم چیزی به جز بازی زکری کینتو در نقش منفی فیلم، در یاد شما نخواهد ماند.
۱۲- Silent Hill: Revelation ۲۰۱۲
به دلایلی نامعلوم کسانی که در یک استودیوی فیلم تصمیم میگیرند، شش سال بعد از ساخت قسمت اول «سایلنت هیل»، بر روی ضروری بودن ساخت دنبالهای برای این فیلم همنظر بودند. بازیگران شان بین و رادا میشل در این فیلم بار دیگر در نقشی که در فیلم اول بازی کرده بودند جلوی دوربین رفتند و کری-آن ماس، مالکوم مکداول و حتی کیت هرینگتون، که در روزهای اول حضورش در «بازی تاج و تخت» به سر میبرد، به تیم بازیگران این فیلم پیوستند. با اینکه«مکاشفات» چند صحنهی خوب، مثل رقص پرستاران دارد و جلوههای ویژهی تصویری فیلم به طرز چشمگیری پیشرفت کرده است، اما به نظر میرسد مخاطب چندانی نداشته است.
۱۱- Hitman ۲۰۰۷
بزرگترین نقطه ضعف «هیتمن»، احتمالا بزرگترین نقطهی قوتش است: تیموتی اولفینت در این فیلم در نقش اصلی فیلم بازی کرده است، کاری که به خوبی از پس آن در نیامده است؛ با این حال به طرز جالبی این نقش به حاشیه رانده شده است. با اینکه صحنههای مبارزهی فیلم جالب به نظر میآیند، اما فیلم به طور کلی روندی یکنواخت دارد. بازی و راه رفتن اولفینت که در نقش سرهنگ آمریکایی ریلان گیونز حسابی به کمک او آمد، اینجا کمکی به او نکرده و تا حدی عجیب به نظر میرسد.
۱۰- Resident Evil: Afterlife ۲۰۱۰
«رزیدنت ایول: زندگی پس از مرگ» شباهت زیادی با Resident Evil: The Raid دارد، جایی که همه تلاش میکنند از برجی پر از شخصیتهای بد فرار کنند. در این فیلم شاهد بازگشت علی لارتر هستیم و اصلیترین صحنههای مبارزهی این فیلم مربوط به لارتر است. با این حال این فیلم عنوان بدترین فیلم را میان فیلمهای «رزیدنت ایول» از آن خود کرده است. بدتر از همه اینکه در این فیلم حتی میشل رودریگز هم حضور ندارد.
۹- Street Fighter: The Legend of Chun-Li ۲۰۰۹
شخصیت چون-لی اولین بار در فیلم «مبارز خیابانی» ظاهر شد. اینکه پس از تصمیم برای ساخت فیلمی جدا دربارهی یکی از شخصیتهای فرعی این فیلم، یک شخصیت زن انتخاب شده است جای خوشحالی دارد. نیال مکدوناف انتخاب خوبی برای شخصیت منفی این فیلم بوده است. او در نقش مردی که وجدانش را به دختر نوزادش منتقل میکند، بازی کرده است و مایکل کلارک دانکن نیز در نقش بالروگ جلوی دوربین رفته است. اما تماشای رابین شو در نقش یک شخصیت فرعی بعد از تماشای او در نقش اصلی بهترین فیلم بازیهای ویدئویی سینما، «مورتال کامبت»، عجیب به نظر میرسد.
۸- Mortal Kombat: Annihilation ۱۹۹۷
در «نابودی» اتفاقات زیادی به یک باره در حال رخدادن هستند و در فیلمی دربارهی مبارزات نفسگیر هیچکس درگیر این باشد که روایت داستان فیلم در نهایت چه میشود. این دنباله، داستان رابین شو را در نقش لیو کنگ بینظیر دنبال میکند. اما این دنباله کریستوفر لمبرت را کم دارد. برایان تامپسون که مثل همیشه ۱۵۰ درصد خودش را به نقش شائو-کاهن اضافه کرده است هم در این فیلم حضور دارد. نکتهی منفی فیلم این است که تعداد زیادی شخصیت جدید فراموش شدنی مثل جید، سیندل و رپتایل در این فیلم به چشم میخورند. «نابودی» آنقدرها هم بد نیست، بلکه فیلمی کاملا معمولی است.
۷- Wing Commander ۱۹۹۹
پوستر فیلم Wing Commander تمام چیزی که لازم است دربارهی این فیلم بدانید را به شما میگوید: عبارت بالای پوستر که میگوید “جایی در دنیای ما، جهنم در حال شکل گرفتن است” و نامهایی که بالای نام فیلم دیده میشوند: متیو لیلارد، سافرون باروز، فردی پرینز و چکی کاریو. ترکیبی که از بهترینهای سال ۱۹۹۹ به شمار میآمد.
۶- Warcraft ۲۰۱۶
«وارکرفت» بیچاره. این فیلم تلاش زیادی کرد و شدیدا قصد داشت مخاطب را خوشحال کند، با این حال با وجود زمان، بودجه و تلاش زیادی که کارگردان دانکن جونز انجام داده بود، نتیجهی نهایی فیلمی کاملا معمولی به همراه چند جلوهی ویژهی تصویری قوی بود. موضوع این است که نمیتوانید نمیتوانید یک بلاکباستر موفق را با ستارههایی مثل پائولا پاتون و بن فاستر جلوی دوربین ببرید. با اینکه این حرف شاید عادلانه به نظر برسد اما حقیقت دارد. ستارگان «واعظ»، دومینیک کوپر و روث نگا نیز در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند و با اینکه احتمالا مشهورترین بازیگران این فیلم بودند، اما نقش اصلی به آنها داده نشد. از نظر داستان فیلم شما باید بیشتر دلتان برای اورکز به رحم بیاید، با این حال شخصیت هایی که بیشتر از همه به آنها اهمیت میدهید میمیرند. فیلم پیش از پایان اصلی خود، سه پایان الکی دارد و پایان اصلی آن نیز آن طور که باید متقاعدکننده نیست. در نهایت «وارکرفت» درون یکی از بزرگترین چالههای فیلمهای بازیهای ویدئویی گیر میافتد: منابع مالی زیاد، بیشتر از آن چیزی که لازم بود را بر روی پروژهای که اصلا نیازی به ساخت آن وجود نداشت، هدر کرد. هیچ کس نیازی به یک تجربهی سینمایی دنیای وارکرفت نداشت، چرا که نسخهی بهتر آن را میتوان به صورت آنلاین دید؛ دلیل رتبهی پایین این فیلم در فهرست ما نیز همین موضوع است.
۵- Need for Speed ۲۰۱۴
با اینکه از میان بازیگران فیلم «جنون سرعت» با بازی آرون پال، میتوان به چهرههای مطرحی مثل ایموجن پوتس، رامی ملک، دومینیک کوپر و مایکل کیتون اشاره کرد، این فیلم بینهایت کسلکننده است. «جنون سرعت» که بیش از دو ساعت طول میکشد، یک جور امتحان استقامت است. زمان این فیلم، بدون اینکه بازیگران مطرحش را به تصویر بکشد، به هدر رفته است. در حقیقت در این ژانر هر فیلمی که طولانیتر از ۱۰۰ دقیقه باشد، واقعا بهدردنخور است. خود فیلم درست مانند نامش، نیاز دارد روندی سریعتر پیدا کند.
۴- Alone in the Dark ۲۰۰۵
«تنها در تاریکی» پنجمین و یا ششمین فیلم فهرست ما با کارگردانی اووه بول است، او در این فیلم در انتخاب بازیگران فیلم کار زیبایی را انجام داده است. در این فیلم کریستین اسلیتر ۱۰ سال پیش از بازی در«آقای ربات» و تارا رید در نقش یک انسانشناس و یک دستیار موزه به ایفای نقش پرداختهاند. بول که معمولا در اضافه کردن بار طنز به فیلمهایش مشکلی ندارد، این بار در این فیلم موفق نبوده است.
۳- Assassin’s Creed ۲۰۱۶
۲۰۱۶، سالی که فیلمهای بازیهای ویدئویی بیش از حد تلاش کردند، آنهم در ژانری که ساخت یک فیلم خوب برای آن کافی نیست. چطور میتوان استعدادهای مایکل فاسبندر و ماریون کوتیار را به این شکل هدر داد؟ به این لیست شارلوت رمپلینگ، جرمی آرونیز، برندن گلیسون و مایکل کی. ویلیامز را هم اضافه کنید. کارگردان جاستین کورزل یک سال پیش از این فیلم در «مکبث» به همراه کوتیار و فاسبندر معجزهای را رقم زده بود، و به نظر میرسد بهتر بود این همکاری همانجا خاتمه مییافت.
۲- Prince of Persia: The Sands of Time ۲۰۱۰
نقش پرنس این فیلم، دستان را جیک جیلنهال بازی کرده است. بن کینگزلی و آلفرد مولینا نیز در نقش شخصیتهایی به اسم نظام و شیخ عمار بازی کردهاند. انتخاب این سه نفر به عنوان سه مرد ایرانی، شروعی بسیار ضعیف برای «شنهای زمان» بوده است، حتی مسخرهتر آن که تلاش جیلنهال برای نجات دنیا با یک خنجر که زمان را تغییر میدهد، نتوانسته است فیلم را نجات دهد.
۱- Postal ۲۰۰۷
Postal فیلمی است که در مقایسه با آن، «وارکرفت» یک فیلم هنری به حساب میآید. Postal با بحث دو تروریست در کابین خلبان یک هواپیما و بر سر اینکه بعد از ورود به بهشت چند حوری به ملاقات با شهدا میروند، آغاز میشود. نتیجهی بحث این میشود که تصمیم میگیرند هواپیما را به باهاماس ببرند، اما مسافران این هواپیمای ربوده شده شورش کرده و باعث میشوند هواپیما به مرکز تجارت جهانی برخورد کنند. بقیهی فیلم به همین منوال ادامه یافته و در نتیجه کار را برای انتخاب این فیلم به عنوان بدترین اقتباس بازیهای ویدئویی، راحت میکند. با وجود فیلمهایی از این دست، دوست داشتن اووه بول واقعا کار راحتی نیست.
این مطلب برگرفته از نوشتهی جردن کروکچیولا در وبسایت vulture.com است.