“آنچه میدانیم قطرهای بیش نیست و آنچه نمیدانیم اقیانوسی بیکران است.”
این جمله که برگرفته از آخرین فصل این سریال جذاب است، به خوبی تاریک Dark نتفلیکس را که اولین سریال آلمانی این شبکه است، توصیف میکند. سریالی که با خطوط زمانی متنوع، شجرهنامههای درهمتنیده، و سوالاتی بسیار بیشتر از آنکه بتوانید پاسخ دهید، شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. پایان فصل آخر این سریال بر علیه درد و مرگ میشورد و همچنین به جستجوی عشق، ارتباط، ارزش والایی که برطرف کردن درد یک فرد دارد، و نابودی بزرگی که برخی از شخصیتهایش به آن دچار شدهاند میپردازد. از ابتدا تا پایان، تاریک Dark مخاطبان را تا صبح درگیر بحث و نظریهپردازی میکرد و فصل آخرش این تجربهی مشترک را حتی در حالیکه دنیای پیرامونش در حال فرو ریختن بود برای مخاطب مهیا کرد. این بهانهای برای همهی ما بود که دور هم جمع شده و دربارهی تاریک Dark حرف بزنیم، و در عین حال از احوال یکدیگر باخبر شویم.
سریال تاریک Dark در سال ۲۰۱۷ از شبکهی نتفلیکس شروع به پخش شدن کرد که در ابتدا شبیه نسخهی آلمانی اتفاقات عجیب بود.
همچنین بخوانید:
سریال تاریک Dark؛ فصل دوم عجیب و غریب، پر از پیچش و اعتیادآورتر از همیشه
و داستان آن با محوریت یک نیروگاه اتمی در یک شهر کوچک پیش میرود که در آن گروهی از نوجوانان پر شر و شور سعی دارند دنیا را نجات دهند، و رگههایی از حس ترس در فضای این دنیا که ساختهی بارن بو اودار و یانتیه فریز است، احساس میشود.
تاریک Dark در ابتدا معمای گم شدن یک پسر بود، و سپس تبدیل به داستانی در مورد ماهیت ارزشمند زمان شد، و همچنین واقعیتهای متاثرکنندهای که در مورد عشق میبینیم و ارتباطات در هم پیچیدهی ما با دوستان، خانواده و تمام افرادی که در زندگیمان میآیند و میروند و تصمیماتی که در مورد آنها میگیریم.
فصل سوم دقیقا از همانجا که فصل دوم تمام شد شروع میشود، جوناس (با نقشآفرینی لوئیس هافمن) و مارتا (با بازی لیزا ویکاری) سفر دیگری را شروع میکنند. پس از آنکه نسخهی جوناس از مارتا تیر میخورد، یک مارتای جدید و بسیار زبر و زرنگتر، جوناس را به دنیایی موازی میبرد، دنیایی که او در آن هرگز به دنیا نمیآید. در این دنیای دوم، همچنان وقایع آخرالزمانی در جریان هستند، اما مارتا شخصیت اول این دنیا است، و او را در حالی میبینیم که کاپشن بارانی زرد جوناس را پوشیده است، چیزی که در طول سریال شاخص و بارز بوده است.
جوناس باید عجله کند و تصمیم میگیرد جلوی پایان فاجعهبار را بگیرد و گروههای مختلفی از افراد را قانع کند که تمام وقایع فصل یک و دو ممکن بودهاند، که در طی این ماجرا فصلهای قبلی هم برای مخاطب مرور میشوند.
تاریک Dark که داستانش در گسترهی سه قرن روایت میشود و به دفعات به گذشته و حال پرش میکند نیازمند توجه زیادی است. برای بردن لذت کامل از آن نمیتوانید در طول تماشای آن با گوشی خود بازی کنید، مشغول کامپیوتر باشید، شام بپزید یا به هر شکلی از جریان اتفاقات سریال جدا باشید. در جایی از سریال ما چهار نسخهی متفاوت از یک فرد را در یک اتاق میبینیم. این ماجراجویی چالشبرانگیزی است که سازندگان سریال شما را به تجربهی آن وادار میکنند، و مجبورید شانه به شانهی مردم این شهر با اتفاقات پیش بروید تا بدانید ماجرا از چه قرار است.
این مطلب برگرفته از نوشتهی مایکل فرانک در وبسایت راجر ابرت است.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
نیک شگر Nick Schager | دیلی بیست The Daily Beast
این فصل از تاریک Dark اثبات دیگری بر قدرت روایت داستانی این سریال و این موضوع است که اوج و فرود داستان آن نه تنها در طول سریال قوی بوده است بلکه به خوبی توانسته آنرا به پایان برساند. هیچ داستان سفر در زمانی تا به حال به این حد سردردآور، اصیل و غمناک نبوده است.
استیو گرین Steve Greene | ایندیوایر IndieWire
سریال تاریک Dark حتی با وجود تمام عدم قطعیتی که دارد بالاترین حد از جذابیت را در سه فصل از بهترین فصلهای سریالهای تلویزیونی علمی-تخیلی که تا به حال دیدهایم دارد. حسی که منتقل میکند، بدون آنکه به تکنیک و اهداف داستانی آن لطمهای وارد شود، نکتهای به یاد ماندنی است.
جک سیل Jack Seale | گاردین The Guardian
تاریک Dark در ذات خود خالصشده و اصیل است، که ترکیبی از بحثهای فلسفی عمیق و روایتهای غمانگیزی دربارهی خیانت و از دست دادن است، که همگی در یک اثر علمی-تخیلی با طراحی تولید زیبا گرد هم آمدهاند که ایدههایی خیالانگیز و جلوههایی چشمنواز را به نمایش میگذارد.