در فیلم کاپون Capone تام هاردی با گریمی سنگین و صدایی بم و نامفهوم در نقش ال کاپون، یکی از خلافکارهای بزرگ شیکاگو بازی میکند. داستان فیلم در سال ۱۹۴۶ اتفاق میافتد، از دوران فعالیتهای خلاف او مدت زیادی گذشته است، او یازده سال را در زندان به جرم خلافهای مالیاتی گذرانده است. او حالا یک گانگستر ۴۷ ساله بازنشسته است و در خانه باشکوه خود در پالم آیلند در کالیفرنیا و در حالیکه ماموران پلیس همچنان تمام زندگی او را زیر نظر دارند، آرام آرام به مرگ نزدیک میشود.
کاپون Capone به نویسندگی و کارگردانی جاش ترنک (سازنده فیلمهای «چهار شگفتانگیز» و «تاریخچه») داستان زندگی یک گانگستر بازنشسته در سختترین دوران زندگیش را روایت میکند. کاپونی که هاردی به تصویر کشیده است، آرام و رنگپریده با زخمهایی شبیه زخم پنجه پلنگ بر روی صورتش است. او بیشتر مواقع مشغول سیگار کشیدن و یا غرش کردن با صدایی شبیه یک حیوان وحشی است.
همچنین بخوانید:
کاپون capone – قطعه جدامانده و انتزاعی از یک کابوس
کاپون از نوعی فلج عضلانی رنج میبرد، بیماری که کمکم منجر به زوال عقلی او شده است. حافظه او نیز در حال محو شدن است و اغلب اوقات تشخیص توهم از واقعیت برای کاپون سخت است. کاپون هنوز هم خشن به نظر میرسد، اما بیشتر مواقع با همان نگاه بیحس هاردی در «مکس دیوانه: جاده خشم» به نقطهای خیره میشود. در باقی اوقات باید تمام حواس خود را جمع کنید تا متوجه چیزی که میگوید بشوید، چرا که هاردی مانند شخصیت ماسکدار بین در «شوالیه تاریکی برمیخیزد»، با صدایی بسیار بم و نامفهوم صحبت میکند. وقتهایی که کاپون جملات کوتاهی را به ایتالیایی میگوید، میتوان نفس راحتی کشید، چرا که اقلا با خواندن زیرنویس میتوان فهمید که او چه میگوید.
آیا کاپون Capone داستان درام جذابی در مورد جنبه دیگری از شخصیت یک گانگستر خطرناک است؟ و یا مانند بخشی از برنامه کمدی «پخش زنده شنبه شب» با بازیهای اغراقشده است؟ میتوان گفت ترکیبی از هر دو.
با اینکه داستان فیلم شباهتهایی به سی دقیقه پایانی «مرد ایرلندی» و اتفاقات «همشهری کین» دارد، میتوان گفت که داستان فیلم موضوعی جدید است.
در اوایل داستان دو موضوع مطرح میشود. کاپون تلفنی از تونی (با بازی ماسون گوچیونه)، پسر نامشروعش دریافت میکند. تنها کسی که از وجود تونی خبر دارد، همسر کاپون مای (با بازی لیندا کاردلینی) است. آیا ارتباطی بین این پدر و پسر شکل میگیرد؟ بعدتر کاپون و یکی از همکاران قدیمی خود جانی (با بازی مت دیلون) به ماهیگیری میروند و کاپون به دوستش میگوید که قبل از اینکه به زندان برود ۱۰ میلیون دلار را در جایی پنهان کرده است، اما مکان آن را به یاد نمیآورد. در اینجا دلیل حضور دائمی پلیس در اطراف خانه کاپون مشخص میشود.
اما متاسفانه هیچ کدام از این دو موضوع، به ماجرایی هیجانانگیز و تماشایی تبدیل نمیشود. کاپون Capone در کل داستانی قابل قبول دارد، اما از آن انتظار بیشتری میرفت.
در واقع کاپون Capone فرصتی برای هاردی برای به نمایش گذاشتن استعداد بازیگری خود است. حافظه کاپون دچار اختلال شده است و اغلب اتفاقاتی از گذشته را به یاد میآورد، که دلیل آن احساس گناه او نسبت به اعمال خشونتآمیزش در گذشته است.
او به شدت بیمار است و حالا گناهانش گریبان او را گرفته است. پس از سکته دوم، او دیگر حتی نميتواند سیگار بکشد. دکتر او (با بازی کایل مکلاکلن) به او پیشنهاد میکند برای ترک عادت سیگار برگ کشیدن از هویج استفاده کند. تصویر آرامی که هاردی از کاپون نشان میدهد این نکته را نیز بیان میکند که کاپون هیچوقت حرف جالبی برای گفتن نداشته است. کاپون در اوج بیماری خود در حالیکه هویجی را مانند یک سیگار بر لب دارد، با تفنگ به دشمنان واقعی و یا ساخته ذهنش شلیک میکند. شاید هدف این فیلم نشان دادن جنبه دیگر شخصیت کاپون باشد، با اینحال نشان دادن یکی از بدنامترین گانگسترهای قرن بیستم به شکل فردی که وجدان بیداری دارد، زیادی هالیوودی است.
این مطلب از نوشته اوون گلیبرمن در سایت ورایتی گرفته شده است.