در میان بازیگران نسل جدید، مهرداد صدیقیان راهش را کمکم و با دقت پیموده است تا به جایگاه امروزش برسد. او با درخشیدن در اتوبوس شب خود را به مخاطبان سینما شناساند. در تلویزیون ظاهر شد و با انتخابهای حسابشده، تواناییاش را به طیف گستردهتری از مخاطبان عرضه کرد.
تفاوتهای نقشهایی که صدیقیان بازی کرده است، ناشی از جسارت او است. صدیقیان هر بار خود را در فیلمهایش به چالش میکشد و چهرهای جدید به نمایش میگذارد. با کارگردانهای مطرح همکاری میکند و در مقابل سوپراستارهای مهم سینما پابهپایشان جلو میرود و کم نمیآورد.
صدیقیان هرسال، پرکارتر میشود و در این میان اهمیت انتخابهایش را فراموش نمیکند. هرسال درخشان تر و پرفروغتر از قبل مسیرش را ادامه میدهد و حالا در سالهای اول سیسالگیاش از مهرههای مهم بازیگری سینمای ایران محسوب میشود.
در این یادداشت نگاهی میاندازیم به مهمترین و بهترین نقشآفرینیهای مهرداد صدیقیان که او را به جایگاه امروزش رسانده است.
1- اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)
بیشک مهمترین و کلیدیترین اثر صدیقیان بهعنوان یک بازیگر جوان بازی در اتوبوس شب کیومرث پوراحمد بود. روایتی از یک نوجوان بسیجی که چهل اسیر عراقی را از آبادان به ماهشهر میبرد، فرصتی استثنایی در اختیار صدیقیان میگذارد. صدیقیان خودش را با مختصات نقش وقف میدهد و جسارت و شجاعت این بسیجی را در زبان بدن و نگاهش منعکس میکند. او در مقابل خسرو شکیبایی بازی یکدست و روانی ارائه میدهد. همین بازی صدیقیان را به شهرت رساند و برایش تندیس حافظ بهترین بازیگر مکمل را به همراه آورد. البته کاراکتر او در اتوبوس شب آنقدر پرکنش و مهم است که میتوانست بهعنوان بازیگر نقش اول هم تحسین شود.
2- ناخواسته (برزو نیک نژاد)
بازی کردن نقش روحانی در سینمای ایران یک چالش بزرگ است. رعایت خط قرمزها در عین وفاداری به واقعیت، مهمترین دلیلی است که کاراکتر روحانی در سینمای ایران را چنین پر ریسک میکند. تاکنون بازیگران متفاوتی هم در نقش روحانی ظاهرشدهاند، برخی موفق بودهاند و بیشتر با اغراق در اجرا، نقششان را به حاشیه بردهاند.
صدیقیان در ناخواسته در نقش یک طلبه جوان که درراه بازگشت به شهرش، چند مسافر هم سوار میکند، میتواند در اجرا به تعادلی مناسب دست یابد. معصومیت در کنار کنجکاوی، از ویژگیهایی است که صدیقیان در بازیاش ارائه میدهد و کاراکتر طلبه را باورپذیر میکند. طلبه ناخواسته، شرم و حیای ویژهای دارد، نسبت به آدمهای دور و برش احساس مسئولیت میکند، اما هنوز به قامت یک قهرمان شجاع و بیباک نرسیده است. آسیبپذیری درونی که صدیقیان در ایفای این نقش به کار میبرد، این کاراکتر را نسبت به سایر نقشهایش متمایز میکند و به اجرایی درخور میرساند. همه اینها هم در نگاههای زیرچشمی و حرکات بدنی نهفته است که نشان میدهد این طلبه از روبرو شدن با شرایطش چقدر معذب است.
3- مادر قلب اتمی (علی احمدزاده)
«مادر قلب اتمی» بعد از چند سال توقیف به نمایش درآمد تا یکی از بهترین بازیهای صدیقیان را به نمایش بگذارد. درام سورئال احمدزاده از شبگردی چند جوان و مقابلهشان با پلیس، موقعیتی است تا صدیقیان در قالب نقشی متفاوت که بهشدت برازندهاش است بدرخشد.
نوعی بیقیدی و سرخوشی در کاراکتر او در مادر قلب اتمی است که او را از اولین سکانس حضورش جلوی دوربین در دل بیننده جا میکند. صدیقیان سایه جوان خشمگین و عصبی که در بیشتر آثارش داشته است را زمین میگذارد و با بیخیالی محض، شمایل کاراکترش را به بیننده عرضه میکند. یک نوع بیخیالی که مشخصه جوانان نسل اوست. سرخوشی و جدی نگرفتن اوضاع و خوشگذرانی بیپایان که یکی از مهمترین کاراکترهای مادر قلب اتمی را میسازد، در بازی صدیقیان منعکس میشود که نشان میدهد به چه شناخت دقیقی از نقشش رسیده است.
4- شماره ۱۷ سهیلا (محمود غفاری)
یکی از بهترین بازیهای مهرداد صدیقیان در فیلم کمتر دیدهشده و مهجور شماره 17 سهیلا رقم میخورد. او در نقش جوانی مرموز ظاهر میشود و در گفتگویی طولانی با سهیلا، او را به چالش میکشد. شخصیت صدیقیان در این فیلم هم با یک بیقیدی خاص پرداختشده است، اما این کاراکتر، سرخوشی شخصیت مادر قلب اتمی را ندارد.
شخصیت او در شماره 17، سهیلا بااینکه در مقابل کاراکتر سهیلا جوانی خام است اما نوعی بلوغ در رفتارش دارد که میتواند سهیلا را جذب کند و در سفر کوتاهشان سهیلا را علاقهمند کند. بهعلاوه اغواگری تقریباً آشکار این جوان هم از دیگر مشخصاتی است که بازی صدیقیان را جذاب و متفاوت میکند. نوع بازی سبک و مینی مالیستی درعینحال سرحال صدیقیان در این نقش، بیشک یکی از وزنههای مهم فیلم است.
5- ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان)
درام سیاسی و پرهیجان مهدویان فرصت خوبی بود تا صدیقیان بار دیگر خود را به چالش بکشد. بازی او در این فیلم برخلاف بقیه آثارش کاملاً درونی است و همه احساسات و عواطفش در نگاهش رقم میخورد. نگاه عاشقانهای که با استیصال به دنبال دختری میگردد که زمانی عاشقانه دوستش داشته است، از سکانس اول حضور صدیقیان جلوی دوربین، بازیاش را متمایز میکند.
در میان آشوب ها و بلواهای سیاسی، دروغها و خیانتها، جستجوی مدام و معصومانه این کاراکتر، با بازی آرام و کنترلشده صدیقیان، روی بیرحم مناقشات سیاسی را به تصویر میکشد. همین بازی هم نامزدی سیمرغ بهترین بازیگر مکمل جشنواره فجر را برایش به ارمغان میآورد.
6- طلا (پرویز شهبازی)
شخصیت صدیقیان در طلا یک آرک تکاملی جذاب را طی میکند. از خوشی و رفاقت تا استیصال و خشم، صدیقیان هنرمندانه روند تکامل نقشش را درک میکند و با تعادلی مثالزدنی این تکامل را در بازیاش ارائه میکند. صدیقیان در طلا در یک نقش مکمل ظاهر میشود اما بهخوبی گلیمش را از آب بیرون میکشد و حضورش را به رخ مخاطب میکشد.
7- سونامی (میلاد صدر عاملی)
سونامی موقعیتی که صدیقیان سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده را در اختیارش قرار میدهد. او در سونامی در نقش اول ظاهر میشود و در کنار بهرام رادان، که قبلاً هم با او همبازی بوده است، زوج موفقی را روی پرده رقم میزند. قهرمان جوانی پر از غرور و نخوت که در مقابله با یک قهرمان قدیمی، موقعیتش به مخاطره افتاده است، صدیقیان را به چالش میکشد و او را وادار میکند با ترکیبی از بازی درونی و بیرونی، این شخصیت را برای مخاطب باورپذیر کند.
مختصات کاراکتر صدیقیان در سونامی، بهگونهای است که میتواند بیننده را از خود دور کند، اما بازی حساس و بهجای صدیقیان، کاری میکند که بیننده با خروش جوانی او همراه شود و دوستش داشته باشد.