شما امشب نمیتوانید بخوابید. مطمئنم بعضی از شما تصور میکنید که طرفدار ترس هستید و چیزی بهراحتی شمارا نمیترساند؛ اما هیچکدام از این انیمهها را بدون آمادگی نبینید. ما میخواهیم نگاهی به بهترین انیمههای ترسناک بی اندازیم، انیمههای که شامل تمام عناصر یک داستان ترسناک خوب باشند؛ مرگ، تراژدی، گروتسک، ماوراءالطبیعه، ارواح، زامبیها و چیزهای بیشتری که در تصورتان هم نمیگنجد؛ اما پیش از معرفی این انیمهها، مفهوم ترس و ژانر هارور را در دنیای انیمه بررسی میکنیم.
ازآنجاییکه بیشتر انیمههای که لقب “هارور “ (وحشت) را در شناسنامه سبکشناسی خود به یدک میکشند، درواقع بیشتر “گور “ هستند تا ترسناک، این دو ژانر را نمیتوان جدا از هم برسی کرد؛ اما “گور ” چیست و به چه معناست؟ این کلمه مخفف واژه “گروتسک “ است که در اصل نوعی سبک طنز سیاه در ادبیات و هنر است و به معنی چیزی تحریفشده، زشت، غیرعادی و خیالی است. طنز گروتسک مخاطب را بین خنده و وحشت در تعلیق میگذارد.
همچنین بخوانید:
انیمه چیست و شامل چه ژانرهایی می شود؟
ساب ژانر “گور “ در انیمه، بهشدت اِکستریم و افراطی و محتوای آن شامل خونریزی زیاد، خشونت اغراقشده و گروتسک است. چیزی شبیه سبک فیلمهای “اسلَشِری “ و البته با همان درجهبندی. “گور “ توسط مرگومیر با جزئیات دقیق و بیشازحد و یا عجیبوغریب تعریف میشود؛ مقدار وافری خون، استخوانهای شکسته قابلرؤیت و انبوهی از اندام داخلیِ بیرون ریخته. این ساب ژانر همچنین میتواند فراتر از تعاریف معمول خود برود. همانطور که از خود اسم “گروتسک “ میآید، انیمههای گور بیشترین سعی خود را میکنند که تا با دقتی زننده و با زیادهروی تمام بیشترین مرگ و بدفرمی و ناهنجاری را به نمایش بگذارند.
برای کاراکترها کافی نیست که فقط بمیرند؛ آنها یا کارکترهای که آنها را تماشا میکنند باید واقعاً احساسش کنند. چه شکنجه روانی دیدن کسی باشد که بهآرامی قطع عضو و تجزیه میشود و یا درد چسبیدن به زندگی در لحظات نزدیک مرگ، شما میتوانید مطمئن شوید که میزان زیادی از درد و رنج یا حداقل شوکی عمیق را تجربه میکنید. وقتی پای انیمه در میان باشد، ریشههای ژانر وحشت و گور کاملاً درهمتنیده میشوند. تنها در گور همهچیز بهمراتب اِکستریم تر و البته خونآلودتر است.
خوب دیگر… وقتتان را خالی کنید، به دوستانتان زنگ بزنید تا بیایند، چراغها را خاموشکنید، تنقلات را دم دست بگذارید و خودتان را آماده کنید که حسابی بترسید.
توکیو غول 2015 TOKYO GHOUL
«توکیو غول» که از داستان “مسخ ” نوشتهشده در سال ۱۹۱۵ الهام گرفته شده دربارهٔ پسری ۱۸ ساله به نام کن کانکی است که در کافهای که معمولاً به آنجا میرود با دختری به نام ریزه آشنا میشود که هر دو همسن هستند و در خواندن کتاب با یکدیگر تفاهم دارند. کانکی غافل از اینکه ریزه یک غول است (موجودات مرموزی شبیه به انسان که رژیم غذایشان گوشت انسانها است) مورد حمله او قرار میگیرد، اما در پی ناباوری کانکی جان سالم بدر میبرد و بهشدت مجروح میشود. پس از انتقال کانکی به بیمارستان، از آن غول بر روی او پیوند اعضا انجام میگیرد. پس از به هوش آمدن، کانکی درمییابد که خود او نیز تبدیل به یک نیمه انسان/نیمه غول شده و در دنیایی که دیگر انسانها در بالاترین زنجیره غذایی قرار ندارند گرفتار میشود.
«توکیو غول» مثل ترکیب «رزیدنت ایول» و «مردان اکس» است. داستان به دست آوردن نیروی جدید، خط داستانیِ تازهای محسوب نمیشود؛ اما «توکیو غول» به شکل مؤثر موفق به اجرای این خط داستانی به شکلی کاملاً نو میشود. این انیمه اطمینان حاصل میکند که هیچ مرز مشخصی بین خیر و شر وجود نداشته باشد و بیش از آن که مسائل سیاهوسفید باشند، خاکستری هستند. بیشتر تمرکز آن بر “گور ” و “اکشن ” است اگرچه با این کار کاراکترهایش کمی بیش از اندازه تحتفشار گذاشته.
هیگوراشی وقتی آنها گریه میکنند 2006 HIGURASHI NO NAKU KORO NI
این از آن انیمههای ست که باید با چراغ روشن و پردههای بسته دید. احساس عمیق ترس و وحشتی که آن را احاطه کرده هرگز از بین نمیرود و بندرت فرصتی به مخاطب میدهد تا میان این همه حوادث وحشتناک نفسی تازه کند. داستان با شروع شادی آغاز میشود؛ میبارا کِیچی به شهر آرامی به نام هینامیزاوا نقلمکان میکند. او در مدرسه اوقات خوشی را با بازی کردن با دوستان جدیدش میگذراند؛ اما همانطور که همیشه اوضاع در شهرهای کوچک پیش میرود اینجا نیز هیچچیز آنطور که به نظر میرسد نیست. وقتی او با یک قتل رودررو میشود، کمکم متوجه میشود که دوستانش از دخترهایی بیگناه به قاتلانی روانی تغییر میکنند.
این سریال به 6 چَپتِر تقسیم میشود. هر چَپتر معمایی متفاوت با مِتُدهای ترسناک قتل دارد. از به میخ کشیدن دختر کوچک به صلیب تا کوبیدن سر مردم با ضربات متعدد چوب بیسبال. خالقان این انیمه بههیچعنوان در نمایش خشونت کوتاهی نمیکنند. همین که فکر میکنید دیگر اتفاقات از این خونبارتر نمیشود، اپیزود بعدی غافلگیرتان میکند.
• اِلفِن لید (ترانه پریان) 2004 ELFEN LIED
با شیرجهای در ژانر ساینس فیکشن، «الفن لید» از ترس روانشناختی برای انعکاس حالات انسان استفاده میکند.
داستان درباره نژاد تکاملیافته دیکلونیئوسها است که دارای دو شاخ بر روی سر و قدرت ماورائی فراوانی بودند که توسط دستان نامرئی آنها ارائه میشود. با داشتن این نیروهای فرا بشری آنها بهراحتی قادر به از بین بردن نسل بشر بودند. انسانها با هراسی که از این قدرت داشتند، آنها را در یک مرکز تحقیقات محرمانه قرنطینه کرده تا بر روی آنها مطالعه و آزمایش انجام دهند. در بین این جهشیافتهها یک دختر به نام لوسی فرار میکند و بسیاری از نگهبانان را در این راه به قتل رساند. او موفق به فرار میشود اما در انتها توسط یک تکتیرانداز مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به دریا پرتابشده و دچار فراموشی میشود. جریان آب او را به شهر کاماکورا میکشاند. لوسی در کنار ساحل با دو فرد محلی به نامهای کتا و یوکا آشنا میشود که آنها برای او نام نیو را انتخاب میکنند. آنها تصمیم گرفتند نیو را به خانه خود برده و از او مراقبت کنند. آنها تمام تلاش خود را کرده تا به نیو کمک کنند؛ اما با گذشت زمان نیو بیشتر دردسرساز میشود…
خشونت بصری شدید و برهنگی نقاط مشخصه «الفن لید» هستند. این قساوت بیپرده تا به انتهای مجموعه ادامه دارد اما نه بدون تِمِ مستحکمی برای توجیه آن. این انیمه میخواهد اثرات مخرب تبعیض را نشان دهد و همچنین مقابلهی بین شفقت و انتقام را در انسانها به نمایش بگذارد. در این راه برای نمایش دیدگاه فلسفیاش مسیر ترسناکی را در پیش میگیرد.
• تجربیات سریالی لین 1998 SERIAL EXPERIMENTS LAIN
اگر «تجربیات سریالی لین» را با یک ذهن باز ببینید، یکی از سریالهای ست که بیشتر از هر انیمه دیگری ذهنتان را به چالش کشیده و تحریک میکند. اینیک داستان خطی متعارف نیست؛ بلکه برای بیان داستانش متکی به اتمسفر و کاراکترها است.
محوریت داستان بر زندگی دختری به نام لین یاکورا است که در حومه ژاپن زندگی میکند و ارتباطش با وایرد که یک شبکه کامپیوتری مشابه اینترنت است. ماجرا از جایی شروع میشود که دخترهای مدرسه ایمیلی از چیسا یوکومودا دریافت میکنند که بهتازگی خودکشی کرده. لین هم نامه مشابهی دریافت میکند و چیسا در چت به او میگوید که درواقع نمرده بلکه تنها “بدن خود را رها کرده است ” و درنتیجه توانسته خدا را در وایرد پیدا کند. لین بعدازاین ماجرا شروع میکند به عمیقتر شدن در افکار خودش و شناختن بیشتر دنیای کامپیوترها و شبکه.
بیماریهای روانی و تنهایی نقش بزرگی در این انیمه بازی میکند. با توجه به عدم وجود دوستان و زندگی خانوادگی نامطلوب، تنها بودن لین یک راز نیست. او بهطور مداوم با آلتِر ایگوهای (شخصیتهای متفاوت در وجود یک انسان) خود روبرو میشود؛ مانند خود شیطانیاش یا خود باهوشش که میخواهد به او و نزدیکانش درد و رنج وارد کند. بااینکه اینیک انیمه ترسناک سنتی نیست؛ اما وحشتِ تکنولوژی رابطه بین شخص و دنیا را نشان میدهد. این مجموعه ترکیبی است از فلسفه، تاریخچه کامپیوتر، ادبیات سایبِرپانک و نظریه توطئه که باعث شده موضوع چندین تحقیق دانشگاهی قرار بگیرد.
دختر جهنمی 2004 تا 2009 HELL GIRL
با محوریت ایده انتقام، بیعدالتی و ماهیت احساسات انسانی، «دختر جهنمی» درباره یک وبسایت محرمانه است که مردم فقط در نیمهشب به آن دسترسی دارند. اسم آن “خط تلفن مستقیم به جهنم ” The Hotline to Hell است، تنها یک جمله در بکگراند سیاه آن نوشتهشده: “من انتقام شما را خواهم گرفت “. در آنجا شما میتوانید نام یک فرد را بنویسید و وارد یک قرارداد شوید که آن شخص را بلافاصله به جهنم خواهد فرستاد؛ اما با این کار موافقت میکنید که شما هم بعد از مرگ به جهنم بروید.
هر اپیزود شامل یک داستان کوتاه کامل میشود و درباره فردی است که با آشنایی و تجربیاتی که از طریق “خط تلفن مستقیم به جهنم ” کسب میکند، مورد عذاب قرار میگیرد. این سریال همیشه شامل خشونت و وحشت بصری نیست اما محتوای آزار دهندهای دارد و ماهیت پیچیده بشر را به نمایش میگزارد. در این داستانها هیچکس به شکل مطلق شیطانی یا بیگناه نیست.
دفترچه مرگ 2006 تا 2007 DEATH NOTE
این یکی از محبوبترین انیمههای ژانر هارور (و تمام انیمهها در هر ژانری) است. «دفترچه مرگ» به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است. محبوبیت عظیم آن در سراسر جهان از جمعیت اوتاکوها پیشی گرفته و تبدیل به یک آیکون فرهنگ عامه شده است (اوتاکو به افرادی میگویند که طرفدار پر و پا قرص انیمه هستند).
داستان درباره پسر دانش آموز 17 ساله باهوشی است که دفتری با قدرتهای مافوق طبیعی پیدا میکند که متعلق به یک شینی گامی (خدای مرگ) به نام ریوک است. این دفترچه به دارندهی آن این توانایی را میدهد که هرکسی را تنها با دانستن اسم و شناختن چهرهاش بکشد. در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همان حال چهرهٔ شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد. لایت از این قدرت استفاده میکند تا نقش خدا را بازی کند و زمین را از شر پاک کند.
کاراکتر پردازی این انیمه به تنهایی کافی ست که بخواهید آن را ببینید. لایت و اِل دوتا از جذابترین کاراکترهای هستند که تابهحال دیدهاید. آنها هردو نابغهاند و هرکدام دارای صفاتی هستند که باعث میشود با هرکدام یا یکی از آنها همزاد پنداری کنید. روشی که آن دو باهم موش و گربه بازی میکنند بسیار مسحور کننده و قابل ستایش است. برخلاف بیشتر ضدقهرمانها، هیچچیز دوست داشتنیای درباره لایت وجود ندارد. او تا ریشه شیطانی است، مهم نیست که خودش چقدر فکر میکند که دارد دنیا را نجات میدهد.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا «دفترچه مرگ» به این میزان قابل توجه است؛ از سبک و تکنیک هنری گرفته تا داینامیکِ کاراکترها. به معنای واقعی کلمه برای هر طرفدار انیمه ای چیزی در این سریال وجود دارد که شامل وحشت هم میشود.
هلسینگ 2001 HELLSING
در این دوره که ژانر خونآشامی خستهکننده و کاملاً لوث شده است. همیشه میتوانیم به دهه نود برگردیم (با اینکه سری اول این انیمه در 2001 پخش شد ولی در پایان دهه نود ساخته شده و مانگای آن نیز در همان دهه نوشتهشده) و «هلسینگ» را به خاطر بیاورم؛ مجموعهای که در واقع توانست ژانر خونآشام را با احترامی که شایستهاش است نشان دهد.
سازمان سری به نام هلسینگ، توسط آبراهام ون هلسینگ پایهگذاری شده تا از ملکه و انگلستان در برابر موجودات فرا طبیعی شیطانی چون خونآشامها و هیولاها محافظت کند. جلودار این سازمان آلوکارد کسی است که با همه چیزهای خونآشامی مقابله میکند، بیشتر به این دلیل که خود نیز یکی از آنهاست. وقتی سِراس ویکتوریا در اثر جراحتی مهلک رو به مرگ بود، آلوکارد با تبدیل کردن او به خونآشام او را نجات میدهد. از آنجا به بعد آنها پیوندی مرید و مرادی پیدا میکنند. هرچند رابطه آنها پیچیده است، اما آنها همیشه نسبت به هم اعتماد و شکیبایی دارند.
متأسفانه «هلسینگ» تنها در 13 اپیزود ساخته شد و میل مخاطبینش را برای دیدن خون بیشتر و البته آلوکارد بیشتر بیپاسخ گذاشت؛ اما این مجموعه چنان کار فوقالعادهای در زمینه هارور و اکشن انجام داد که یکی از بهترین انیمههای تمام دوران لقب گرفت.
پارانویا اِیجنت 2004 PARANOIA AGENT
وقتی شبکه “اَدالت سوئیم ” تصمیم به پخش انیمه در تلویزیون کرد بسیار موفق عمل کرد. انیمههای زیادی چون «کنشین» Rurouni Kenshin، «سیلُر مون» Sailor Moonو «Yu Yu Hakusho» از انیمههای موفقی بودند که توانستند طرفداران را سرگرم کنند. در حالی که این مجموعهها، سریالهای اکشن و سرگرم کنندهای بودند، «پارانویا اِیجِنت» چیزی کاملاً متفاوت در این رده بود. این یک انیمه شاد و سبک و سرخوش نبود؛ بلکه یک هارورِ روانشناختی منجمد کننده بود.
در موساشینو شهر توکیو یک عارضه اجتماعی به واسطه حملههای سریالی شخصی به نام “لیل اِسلاگِر “ Lil Slugger در حال رخ دادن است؛ پسری که در اطراف اسکیت میکند و با یک چوب بیسبال سر مردم را له میکند. این انیمه بر روی چندین نفر مختلف و نقش آنها در این رویداد مخوف متمرکز است؛ از جمله قربانیان و کارآگاهانی که برای دستگیری او اختصاص یافتهاند.
«پارانویا ایجِنت» همواره با فیلموگرافی دیوید لینچ مقایسه شده است. در خیلی از زمانها این سریال لحظات هذیان گونهای شبیه توهمات ایجاد شده توسط مصرف مخدر دارد که این لحظات با ترکیبی از موجودات عجیب و رنگهای جذاب کامل شده. در زمانهای دیگر این کاراکترها هستند که هذیان زده هستند و دچار اختلال استرس پس از سانحه میشوند. تِمِ داستان به بررسی ماهیت ترس میپردازد و اینکه هیولاهای ترسناک فرا طبیعی محصولات ترس انسانی هستند.
یامیشیبای: داستانهای ارواح ژاپنی 2013 تا 2017 YAMISHIBAI: JAPANESE GHOST STORIES
کامیشیبای Kamishibai سبکی از تئاتر خیابانی و داستانگویی است که در دوره پس از جنگ بسیار محبوب بود. کامیشیبای توسط یک راوی که صفحاتی نقاشی شده در یک صحنه نمایش مینیاتوری داشت روایت میشد. او داستانها را با جابهجا کردن و تغییر دادن تصاویر روایت میکرد. با به روی کار آمدن تلویزیون، کامیشیبای بشدت رو به زوال رفت و به دلیل شکلهای جدیدی از سرگرمی در عصر مدرن به شکل گستردهای ناپدید شد. با این حال تأثیر و نفوذ آن را میتوان در انیمهها و مانگاها دید؛ این بهخصوص شامل «یامیشیبای: داستانهای ارواح ژاپنی» نیز میشود.
«یامیشیبای: داستانهای ارواح ژاپنی» یک سریال انیمه ای در فرمت داستانگویی کامیشیبای است. هر اپیزود حدود 4 دقیقه طول میکشد که تمام کردن این سریال را درزمانی کم بسیار راحت میکند. هر فریم به زیبایی تصویرپردازی شده، به شکلی که انگار با آبرنگ بر روی یک طومار طراحیشده؛ اما در پشت این زیبایی داستانهای بشدت آزاردهندهای تعریف میشوند.
هر اپیزود بر اساس یک افسانه محلی بناشده؛ داستانهایی که برای ترساندن کودکان یا بزرگسالان برای درست رفتار کردن یا انجام ندان رفتاری خاص گفته میشد. روایتِ تسخیرکننده آن حس “نشستن دور آتش در شب و تعریف داستانهای ترسناک” را به مخاطب میدهد و همه کاراکترها را چون عروسکهای خیمهشببازی ترسناک کنترل میکند. پایان مبهم داستانها، راه را برای تفسیرهای مختلف باز میگزارد و اجازه میدهد مخاطبان از تخیل و دانش خود درزمینهٔ فرهنگعامه ژاپنی استفاده کنند و خود از ماجرا سر درآورند. تعلیق داستانها خود بهتنهایی میتواند این انیمه را به انتخابی مناسب برای تماشای آن در یک شب طوفانی تبدیل کند.
سرزمین عجایب مرد مرده 2011 DEADMAN WONDERLAND
این انیمه یک ماجراجویی ترسناک از ابتدا تا به انتهای آن است. در ابتدای داستان اینطور به نظر میرسد که یک انیمه معمولی درباره زندگی مدرسهای یک دانشآموز است اما ناگهان تمام کلاس توسط فردی عجیب با لباس و زرهی پوشیده از خون و با نیشخندی بر لب منفجر شده و تمام دانشآموزان تکهتکه کرده و میکشد بهجز پسری به نام گانتا ایگاراشی. گانتا بهعنوان تنها بازمانده از این ماجرا تحت بازجویی قرار گرفته و مجرم شناخته شده، محکوم به اعدام میشود. او به زندان بزرگ پارک مانندی به نام “سرزمین عجایب مرد مرده ” منتقل میشود؛ جایی سراسر وحشت و مرگ.
هر اپیزود از این سریال حداقل دارای یک صحنه است که باعث میشود سر خود را برگردانید و تمام بدنتان منقبض شود و از میزان خشونت و سبعیتی که میبینید دچار درد جسمانی شوید. قتل عام ابتدای داستان در کلاس درس خود به اندازه کافی خوفناک و خونبار است اما وحشت زمانی شدت میگیرد که در جلسه دادگاه ویدئویی دروغین و تقلبی از این صحنه نشان داده میشود. این ویدئو با جزئیاتی تهوعآور، صحنههای پر قساوت از جنایت را نشان میدهد که شامل تجاوز به یک مرده هم میشود. این تازه شروع داستان است، ازاینجا به بعد خون و مرگ در میدان کشتار زندان و بعدتر در رینگ مبارزات زیرزمینی به شکل اکستریمی خشونتبارتر میشود. چیزی که به وحشت داستان هرلحظه اضافه میکند، ماهیت بیمارگونه و آزاردهنده اکثر کاراکترهای انیمه است. بخصوص که تعدادی از این قاتلان بچههایی با رفتاری کودکانه هستند که باعث میشود پشت شما از وحشت بلرزد.
پاراسیت: قاعده کلی 2014 تا 2015 PARASYTE -THE MAXIM
فکر نمیکنم هیچ لیستی از فیلمها یا انیمههای ترسناک بدون داشتنِ تایتِلی درباره وحشت بیگانههای فضایی و تسخیر و دگرگونی بدن کامل باشد. «پاراسیت» با دارا بودن وحشت فیزیکی، تهاجم بیگانگان و آدمخواری بهراحتی جایگاه خود را در این لیست تقبل میکند.
داستان در جهانی اتفاق میافتد که بیگانههای فضایی به نام پاراسیت (انگل) به سیاره زمین آمدهاند. آنها در تاریکی و سکوت حرکت میکنند و علاقه شدیدی به تغذیه از گوشت انسان دارند. این موجودات شبیه به کرم برای بقای خود، شروع به غلبه بر انسانها بهوسیلهٔ وارد شدن به بدن میزبان از طریق دهان، بینی، گوش و یا پوست و سپس اتصال و تغذیه از مغز انسانها شدند. آنها پس از آلوده کردن قربانیان، میتوانند پتانسیل فیزیکی میزبانشان را به حداکثر برسانند و همچنین خود را به هر شکلی درآورند به طور مثال؛ هیولایی با دندانهای غولپیکر، انواع سلاحهای برنده به جای دست و یا شبیه به موجودی شیطانی دارای بال؛ اما اکثر آنها ترجیح میدهند اهداف کشنده خود را در پشت چهرهٔ انسانهای معمولی پنهان کنند. شخصیت اصلی داستان پسری ۱۷ ساله به نام شینیچی ایزومی است که با پدر و مادرش در توکیو زندگی میکند. در شبی، یکی از این موجودات به نام میگی، سعی میکند از طریق گوش وارد بدن شینیچی شود، اما به دلیل اینکه او هدفون بر روی گوش داشت موفق نمیشود. او فقط موفق میشود به دست راست شینیچی غلبه کند و قادر به کنترل کامل او نمیشود. در ادامه داستان، شینیچی و میگی یاد میگیرند که چگونه با یکدیگر همزیستی کنند. این اتفاق او را تبدیل به ترکیبی از هر دو موجود (انسان و بیگانه) میکند که هر دو توانستهاند شخصیت و خرد خود را حفظ کنند.
بااینکه این انیمه از روی یک مانگای قدیمی متعلق به سالهای 1988 تا 1995 ساخته شده اما تصویرپردازی آن کاملاً معاصر است. باوجود حجم زیادی از آدمخواری و خون، این انیمه ترسناک به همچنین به بررسی چندین مسئله عمیق مربوط به اخلاقیات در زندگی میپردازد.
مونونوکه 2007 MONONOKE
«مونونوکه» داستان یک داروفروش را دنبال میکند که در مقابله با چندین خطرِ فرا طبیعی قرار میگیرد. این داستانها در دورهی “اِدو ” روی میدهد (بخشی از تاریخ دوران پیشا مدرن ژاپن که از ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی را در برمیگیرد)، دورهای که 4 طبقه اجتماعی وجود داشت که بازرگانان (ازجمله داروفروشان) در پایینترین رده و ساموراییها در بالاترین رده قرار داشتند. داروفروش از استفاده از روحهای غیرطبیعی (مونونوکه) در مبارزات سخت عبائی ندارد حتی گاهی اوقات به شکل کامل آنها را تخریب میکند. علاوه بر این او به شکل مؤثری از دانش خود درباره موجودات فرا طبیعی استفاده میکند تا ارواح را دفع کند تا اینکه او حقیقت درباره دلایل وجود و شکلشان را بفهمد. او تا زمانی که به شکل کامل از این حقایق آگاهی نیابد نمیتواند آنها را تطهیر کند.
این انیمه با سبک بصری متفاوت و داستانهای عمیق شکل کاملاً متفاوت و تازهای را وارد انیمههای ژانر وحشت کرده است. چیزی که این مجموعه را حتی بیشتر قابلتوجه میکند، محدودیتهای روایی است که این انیمه به خود تحمیل کرده تا هر قسمت آن را کامل منحصربهفرد کند. تنها نقطه اتحاد هر بخش شخص داروفروش است و تلاشش برای از بین بردن هر یک از مونونوکه ها با کشف فرم، حقیقت و تأثر وجودی آنها. هر چیز دیگری از کاراکترهای فرعی گرفته تا چگونگی کشف اطلاعات لازم توسط او در هر قسمت کاملاً یگانه منحصربهفرد است.
شیکی 2010 SHIKI
روستایِ سوتوبا مکانی چنان کوچک و دورافتاده است که حتی به بزرگراه هم وصل نشده. یک روز جسد سه نفر پیدا میشود که هیچ دلیل منطقی برای مرگشان وجود ندارد. اُزاکی توشیو تنها دکتر روستا با وجود اینکه مردد است، با این موضوع همچون یک رویداد عادی برخورد میکند؛ اما هنگامی که این مرگها ادامه پیدا میکند توشیو متوجه میشود که روستا مورد حمله خونآشامها قرار گرفته است.
«شیکی» یکی دیگر از نمونههای ست که ثابت میکند داستانهای خونآشامی میتوانند خوب از آب دربیایند. برخلاف دیگر انیمههای ژانر خونآشامی «ومپایر نایت» Vampire Knight یا «بلاد +» Blood+ به سرمنشأ داستان خونآشامها رفته و اسطورههای آن پرداخته است. در دیگر سریالها خونآشامها را رمانتیک کرده و به آنها شخصیت ملایم و چهرههای زیبا دادهاند؛ اما «شیکی» به همه اینها پشت پا زده. خونآشامهای این انیمه سنتیتر هستند مثلاً نمیتوانند در نور روز بیرون بروند یا برای اینکه بتوانند وارد خانهای شوند باید دعوتشده باشند (نمیتوانند بهزور وارد شوند).
این انیمه زمان زیادی را صرف ایجاد تعلیق و کشیدن مخاطب در فضای آزاردهنده داستان میکند. صحنههای آزاردهنده زیادی وجود دارد اما شاید بعضی از ریتم آهسته داستان خوششان نیاید. با این حال همه این ریتم آهسته و تعلیق درنهایت با پایان حریت انگیز داستان نتیجه میدهد.
دیگری 2012 ANOTHER
«دیگری» را میتوان نمونهی انیمه ایِ «مقصد نهائی» در نظر گرفت اما بسیار بیرحمانهتر. این انیمه در استفاده از عناصر مبهوت کننده و وحشتزا کوتاهی نمیکند. هر لحظه از هر اپیزود نفسگیر است، شما را در اوج تعلیق نگه میدارد و به همین شکل باقی مانده و تا آخر شما را با خود میکشد.
داستان از 26 سال قبل در سال 1972 شروع میشود؛ جایی که اتفاق ناگواری در کلاس سوم دبیرستان شمالی یومیئاما رخ میدهد. یک دانشآموز دختر بااستعداد و محبوب به نام میساکی بهطور ناگهانی میمیرد و مرگ او باعث میشود از آن زمان به بعد، ترس تمام وجود دانشآموزان کلاس ۳-۳ را فرابگیرد و همه بهگونهای رفتار میکردند که انگار میساکی هنوز زنده است. در بهار سال ۱۹۹۸، پسری ۱۵ ساله به نام کوایچی ساکاکیبارا به کلاس ۳-۳ منتقل میشود. مادر او در هنگام زایمان جان خود را از دست داده بود و او تنها فرزند در خانواده ساکاکیبارا است. کوایچی با یک دختر مرموز به نام می میساکی آشنا میشود که به نظر میرسید بقیه دانشآموزان او را نادیده میگیرند. چیزی طول نمیکشد که کلاس ۳-۳ درگیر اتفاقاتی میشود که دانشآموزان و یا افرادی که به این کلاس مربوط بودند را به کام مرگ میکشد. آنها درمیابند که این مرگها همه با دانشآموز میساکی در سال ۱۹۷۲ مرتبط است و این وظیفه کوایچی و می است که علت این مرگهای اسرارآمیز را کشف کرده و قبل از اینکه افراد بیشتری را به کام مرگ بکشاند، راهی برای جلوگیری از آن پیدا کنند.
«دیگری» از آن انیمهها نیست که تنها از خون و “گور” برای افزایش عامل شوک استفاده میکند. این یک انیمه درخشان است و داستان آن همیشه حسی از وحشت را برای مخاطب به ارمغان میاورد. در هر صحنه حسی از فروپاشی و تباهی وجود دارد؛ چه یک ساختمان متروکه باشد یا کلاغی که بر سقف ساختمانی نشسته باشد. به همچنین همیشه نمادی از تأثیر استنلی کوبریک با استفاده از رنگ قرمز درصحنه وجود دارد. درمجموع «دیگری» یکی از بهترین انیمههای ساختهشده در این ژانر است چون بهجای مرگ این هنر به کار رفته در آن است که به اشکال مختلفی تعریف کننده وحشت است.
هیولا 2004 تا 2005 MONSTER
گاهی اوقات آنچه که از هر چیز دیگری در ژانر وحشت ترسناکتر است، هیولاها یا ارواح فرا طبیعی نیستند بلکه انسانها هستند. در ابتدای «هیولا» کنزو تِنما، جراحی ژاپنی مقیم آلمان، با انتخابی دشوار رودررو میشود؛ نجات زندگی شهردار یا نجات زندگی یک کودک؟ او نجات جان کودک را انتخاب میکند و تا انتهای داستان باید با عواقب انتخاب خود زندگی کند، یعنی نجات زندگی کودکی که تبدیل به قاتلی بیرحم و هیولا صفت میشود. او سعی در یافتن او و کشتنش برای جبران اشتباهش میکند. داستان بهسرعت در مکانهای مختلف پیش میرود؛ از دوسلدورف آغاز میشود و در برلین، فرانکفورت، مونیخ، ویسبادن، شهرهایی در جمهوری چک همچون پراگ و چندین شهر و روستای دیگر پیگیری میشود.
او در مسیر یافتن یوهان با اشخاص و عواملی رودررو میشود که منجر به خلق این هیولا شدهاند. این انیمه اثبات کرد که برای ایجاد وحشت ناب تنها نشان دادن ذات انسانی و آنچه که قادر به انجام آن است، کافیست. «هیولا» برای پایهریزی داستان خود وقت صرف میکند، به آرامی پیش میرود و برای رسیدن به صحنههای اکشن و ترسناک عجلهای به خرج نمیدهد. بستگی به دیدگاه و ذائقه شما این میتواند هم نقطه قوت این انیمه باشد هم نقطه ضعف آن.
شکار روح 2006 تا 2007 GHOST Hunt
احتمالاً از روی اسمش میتوانید حدس بزنید که این مجموعه درباره چیست؛ شکار ارواح! و در حالی که این انیمه به خاطر تِم خود به خوبی در ردهبندی ژانر وحشت قرار میگیرد، بهترین بخش آن این است که بسیار پر تعلیق و هیجانانگیز است. این از آن انیمههای نیست که از شدت وحشت شما را از جا بپراند؛ اما عناصر هولناک آن بهاندازه کافی هست تا شما را در داستان گیر بیندازد.
«شکار روح» داستان دختری دبیرستانی به نام مای تانیانما است که در اثر حادثهای که در مدرسهشان رخ میدهد با شرکتی آشنا میشود که تخصصشان شکار ارواح است. کازویا شیبویا مدیر جوان این شرکت متوجه پتانسیلهای مای شده و او را بهعنوان دستیار خود استخدام میکند و او وارد جهانی متفاوتی مملو از ارواح و رویدادهای ماوراءالطبیعه میشود.
عناصر ترسناک ِ «شکار روح» بهعنوان یک انیمه یادآور افسانههای ارواحی است که دور آتش یک کمپ یا شبنشینی در خانه دوستان تعریف میکنیم. در آن لحظه این داستانها به نظر امکانپذیر میآیند و شما بلافاصله تصور میکنید که در هر گوشه و سایهای هیولا یا روحی پنهان شده و منتظر فرصتی برای بیرون آمدن و گرفتن شماست. این سریال با طیف وسیعی از لحظات تعلیق آمیز پر شده.
نبرد با تایتانها 2013 تاکنون ATTACK ON TITAN
با اشتیاقی آدمخوارانه و گروتسکی غولآسا این انیمه ایست که وحشت را از طریق هیولاهای مهیبش، تیتانها، ارائه میکند. این انیمه به هیچ عنوان انیمه ای نیست که وحشت را با عناصر ترسناک اورجینال پرورش دهد. این مجموعه نوع جدیدی از ترس را تشریح میکند که بر گروتسک و شرارت هیولایی پایهگذاری شده که قادر است تمام امیدها را از بین ببرد و بر حسی از درماندگی و یأس شما را پیش برد. بااینکه اکشن قویترین نقطه قوت این انیمه است، وحشت به خوبی با این عامل هماهنگ میشود و آن را تبدیل به انیمه ای میکند که در لحظات عمدهاش تکاندهنده و شوکه کننده است.
یکصد سال پیش با پدیدار شدن ناگهانی تیتانها موجی از کشتار نسلِ بشریت توسط این غولهایِ انساننما آغاز میشود. با پیشروی این موجودات درنهایت انسانها برای جلوگیری از انقراض بشر سه دیوار دایرهای شکلِ عظیم ساخته و خود را در بین آنها زندانی میکنند. انسانها به مدت صد سال در صلح و آرامش بین این دیوارها زندگی میکنند تا اینکه روزی ناگهان تایتانی بلندتر از دیوار اول (ماریا) پدیدار شده و با ایجاد سوراخی راه عبور سایر غولها به داخل منطقهی زراعی انسانها را باز میکند. نتیجهی این حملهی ناگهانی مشخص است. انسانها با از دست دادن منطقهی وسیعی از قلمرو جدید، وارد دورانی سخت و قحطی میشوند. داستان ATTACK ON TITAN در رابطه با دو خواهر و برادر ناتنی به نامهای اِرِن ییگر و میکاسا آکرمن و دوست این دو با نام آرمین آرلرت است که بعد از سقوط دیوار اول با سختیهای بسیاری روبرو میشوند. پس از سقوط دیوار ماریا و شهر شیگانشیما مادر اِرن به دست یک غول کشته میشود و او قسم میخورد که انتقام انسانها را از تیتانها بگیرد. او به همراه دوستانش به ارتش ملحق میشود. بعدها در جریان یکی از مبارزات او متوجه میشود که قدرت تبدیلشدن به تایتان را دارد و از آن برای دفاع از انسانها استفاده میکند.
این انیمه پست آپوکالیپتی شاهکاری درزمینهٔ مرگ و نابودی است. خشونت فیزیکی آن باعث میشود از دیدن آن روی برگردانید و بخش روشنفکرانه و هوشمندانه آن شما را به دانستن بخشهای پسین مایل میکند.
هیچ کدوم از این انیمه ها ترسناک نبودن!!
سلام.این همه ا طلاعات مفید پس چرا فقط سه تا از این انیمیشن هارو گزاشتید .خواهشا هر چی که معرفی میکنید لاقل ادرس سایتی که میشه تماشا کرد رو بدید
با تشکر مرسی
من همه ی این انیمه ها رو دیدم و می تونم بگم فقط 2 تاش ترسناک بوده ولی نه در حدی که شما میگید
این رو از یک اوتاکا بشنوید
ولی به هر حال ممنون