احتمالا داستان اینکه چطور شارلیز ترون کشف شد را شنیدهاید. او یک مدل و رقاص باله الهامبخش بود که به خاطر آسیبدیدگی زانویش مجبور شد رویایش را رها کند. به همین دلیل او در سال ۱۹۹۴ دوران سختی را در زندگیاش پشت سر میگذارند تا اینکه به بانکی در لسآنجلس رفت و از دست کارمند بانکی که به خاطر اینکه در آن بانک حساب نداشت چکش را نقد نمیکرد، بسیار عصبانی شد. در همان زمان یک مدیر استعدادیابی عصبانیت او را دید و جملهای به او گفت که بسیار معروف شده است:” نمیدانم چه کارهای، اما اگر علاقهای به بازیگری داری این کارت من است.”
حرفهی کاری ترون تا به اینجا یک هنرمند رو به رشد را به تصویر کشیده است که در تمام این سالها بلندپروازی خودش را حفظ کرده و در عین حال که برای خودش در این صنعت اسم و رسمی به هم زده است، چندین انتخاب اشتباه نیز داشته است.
در این متن دربارهی ۱۰ تا از بهترین بازیهای ترون نوشتهایم. البته باید بگوییم که ما به فیلمها این امتیاز را ندادهایم بلکه تنها به بازی ترون در این فیلمها امتیاز دادهایم.
۱۰- Hancock 2008
اگر دوست دارید تصویری مشابه به آنچیزی که از شارلیز ترون در «بلوند اتمی» دیدید را بار دیگر تماشا کنید، پیشنهاد میکنیم «هنکاک» را تماشا کنید که ترون در آن در نقش یک ابر قهرمان فضایی که زمانی با هنکاک اجتماعگریز ازدواج کرده بود را بازی کرده است. «هنکاک» یک فیلم جاهطلبانه است که در نهایت اثر خوبی از آب درنیامده است، البته این موضوع ارتباط چندانی به ترون ندارد. با اینکه ویل اسمیت شخصیت اصلی داستان است، اما در حقیقت فیلم دربارهی ترون است. ترون در این فیلم در ابتدا وانمود میکند همسر جیسون بیتمن است اما در نهایت هویت خودش را برای هنکاک افشا میکند. بازی جذاب و قدرتمند او در این فیلم راه را برای فیلمهای موفق بعدیاش باز کرد.
۹- Long Shot ۲۰۱۹
ترون انتخاب مناسبی برای بازی در کمدی ست روگن نبوده است.شخصیت او در این فیلم میخواهد نامزد ریاست جمهوری شود. در ابتدای فیلم شارلوت (ترون) فرد فلارسکی (روگن) را میبیند. فلارکسی خبرنگاری است که ترون سالها پیش و در زمان کودکیاش از او پرستاری میکرده است. فرد از همان زمان مخفیانه عاشق او بوده است، بنابراین وقتی ترون از او میخواهد سخنرانیهایش را برای او بنویسد، او خیلی سریع این پیشنهاد را قبول میکند. «تیری در تاریکی» نیز به وضوح عاشق ترون است، چرا که به او این فرصت را داده است بخش کمدی شخصیتاش را جلوی دوربین ببرد و در عین حال به هیچ وجه او را در موقعیت بدی قرار نمیدهد و کاری کرده است که در نهایت بازی او خندهدار از آب در بیاید. شارلوت شخصیت بامزهای است و ترون نیز بازی خوبی را ارائه کرده است. اما فیلمنامهی فیلم میتوانست بهتر از اینها باشد.
۸- In the Valley of Elah ۲۰۰۷
اولین جرقههای «در دره الاه» زمانی زده شد که ترون و فیلمساز پل هگیس در فصل جوایز برای تبلیغ فیلمهای «سرزمین شمالی» و «تصادف» همدیگر را ملاقات کردند. ترون بعدتر گفته بود:” ما دو نفر تنها کسانی بودیم که در کوچه سیگار میکشیدیم. او به من گفت برایت یک فیلمنامه مینویسم. میتوانم بگویم این بهترین چیزی است که سیگار برای من به همراه داشته است.” «تصادف» هگیس به موضوعات مختلفی از جمله جنگ عراق و حال و هوایی که سربازها بعد از نبرد در خطوط مقدم و بازگشت به خانه دارند پرداخته است. در این فیلم تامی لی جونز در نقش یک پلیس بازنشسته و سرباز سابق جنگ ویتنام بازی کرده است که میخواهد حقیقت را دربارهی پسر گمشدهاش پیدا کند. ترون در نقش یک کارآگاه که او استخدام میکند بازی کرده است، کارآگاهی که درست به اندازهی خود او مصمم و سرسخت است. با اینکه «در دره الاه» فیلم جونز است، اما ترون با حضور خودش فیلم را بهبود بخشیده است. با اینکه ترون در فیلم توجهها را به خودش جلب نمیکند اما به زیبایی فیلم را بهتر از پیش کرده است.
۷- Atomic Blonde ۲۰۱۷
این فیلم مهیج دیوید لیتچ اولین باری نیست که ترون در نقش قهرمان قوی فیلم جلوی دوربین رفته است («ایان فلاکس»). با این وجود او در «بلوند اتمی» بازی بینظیری از خودش به یادگار گذاشته است. جای تاسف دارد که این فیلم در گیشه فروش خوبی نداشت، اما تاسف اصلی این است که ترون به وضوح بهترین بخش این فیلم است. این فیلم بر اساس رمان گرافیکی به نام “سردترین جنگ” ساخته شده است. ترون در «بلوند اتمی» در نقش یک جاسوس امآی۶ که در انتهای جنگ سرد برای مبارزه با ماموران متعدد کیجیبی به برلین فرستاده میشود بازی کرده است. ترون در آنجا با ماموری (جیمز مکآوی) همکاری میکند. در این فیلم ترون ترکیب درستی از هیکل مناسب، راه رفتن شبیه جیمز باند و آسیبپذیری که با دقت پنهان کرده است را در ارائه میکند. او به خوبی از پس مبارزههای فیلم نیز برآمده است. اما «بلوند اتمی» بیش از اندازه پیچیده است و به همین دلیل نتوانسته است فیلم مناسبی برای این بازیگر که بهترین بازی خودش را ارائه داده است باشد.
۶- North Country ۲۰۰۵
ترون سالهای زیادی در مورد ناعدالتی میان دستمزدهای زنان و مردان صحبت کرده بود و در سال ۲۰۰۵ نیز در یک درام براساس زندگی واقعی که تاثیر سکسیسم را به زیبایی نشان داده است بازی کرده است. این فیلم نسخهای داستانی دربارهی ماجرای لوئیس جنسون، یک معدنچی اهل مینسوتا است که شکایتی دربارهی تبعیض جنسیتی را به دادگاه میبرد. ترون در «سرزمین شمالی» در نقش جوزی، همسر و مادری که به تازگی از همسر سواستفادهگرش فرار کرده است، بازی میکند. جوزی در نهایت در معدنی کار گیر میآورد که در آن جا با تبعیض زیادی روبه رو میشود. بدون شک این فیلم، فیلم پر سر و صدایی بوده است و «سرزمین شمالی» از فصل جوایز را نیز به نشانهی اعتراض تحریم میکند. جوزی هیچ وقت نخواست که یک قهرمان باشد اما با این حال از آنجایی که هیچ چیز جلودار او نیست؛ بدون شک او یک قهرمان است. حتی با وجود اینکه در تمام زندگیاش مردان او را پایینتر از خود دیدهاند و تلاش کردهاند همه چیز را به او توضیح دهند.
۵- Bombshell ۲۰۱۹
ترون از نظر ظاهری شباهت زیادی به میگن کلی دارد و گریمور بینظیر کازو هیرو نیز کاری کرده است که قیافه این دو نفر از هم مو نمیزند. (باید ببینید هیرو با بازیگری که در نقش بیل اورایلی بازی کرده است چکار کرده است). اما اشتباه نکنید: این فیلم فقط یک بازی در نقش یک شخصیت واقعی نیست. بازی ترون در نقش کلی به عنوان شخصیتی بسیار متواضع و با ارادهای از آهن، به طور صادقانه بیشتر از اینکه شبیه کلی باشد به خود ترون شباهت دارد، این نقش در حقیقت فیوریوسا مگین است (از بسیاری از جهات، این بازی شبیه به این است که کلی دوست دارد خودش را چطور ببیند، تا این که واقعا چه کسی است.) اما ترون آنقدر با اعتماد به نفس و مطمئن به خودش بازی میکند که این شخصیت تمام محدودیتهای معمول را زیر پا میگذارد: او کاری میکند که عصبانیتی که کلی تلاش زیادی کرده است پنهان نگه دارد را حس کنید، عصبانیتی که درست زمانی که لازم است دنیا از آن باخبر شود بروز داده میشود.
۴- Young Adult ۲۰۱۱
شجاعانهترین و مصممترین بازی ترون پس از فیلمی که جایزهی اسکار را برای او به همراه داشت، در فیلمی است که آن هم میتوانست «هیولا» نام بگیرد. «بزرگسال جوان» که توسط دیابلو کدی نوشته شده است دربارهی شخصیتی متزلزل و بهم ریخته به نام ماویس است. ماویس با این تصویر که میتواند دوست قدیمیاش بادی (پاتریک ویلسون) را شیفتهی خود کند، تصمیم میگیرد به یک گردهمایی با همکلاسیهای دوران دبیرستانش برود. این در حالی است که بادی حالا ازدواج کرده است و از ازدواجش یک بچه هم دارد. ماویس معتاد به الکل، عوضی و نامتعادل به شدت دلش میخواهد بقیه به اندازهی خودش بدبخت باشند. ترون هیچ تلاشی برای دوستداشتنی نشان دادن ماویس نکرده است، اما به طور یقیین قصد دارد مخاطب درد او را درک کند و داستانی خارقالعاده از اینکه چطور بعضی افراد در سن کم به جایی که ماویس در زندگی خودش رسیده است میرسند را جلوی دوربین میبرد. «بزرگسال جوان» با اینکه فیلمی کمدی است، اما تمام خندهی آن در گلو خفه میشوند.
۳- Mad Max: Fury Road ۲۰۱۵
با اینکه نام شخصیت تام هاردی بر روی فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» گذاشته شده است، اما شخصیت اصلی واقعی این فیلم مبارزی نترس به نام فوریوسا است که تلاش میکند از ۵ همسر فیلم در مقابل جو نامیرا وحشی محافظت کند. مکس تقریبا در این تعقیب و گریزها حضور چندانی ندارد و فیلم را ترون پیش میبرد. او حتی در حین ماجراجویی در یک صحرا فرمان هدایت قهرمانهای فیلم را را برعهده میگیرد. با اینکه ترون ظاهرا از نظر محکم بودن شبیه هاردی است، اما نتوانسته است در این نقش دنیای درون احساسی این شخصیت را به طور کامل پنهان کند. ترون برای این نقش موهای سر خودش را به طور کامل زد و به نظر میرسد این شخصیت قید خیلی چیزها را زده باشد. ترون در نهایت فوریوسا را به شخصیتی تبدیل کرده است که دوست دارید وقتی اوضاع جهان خوب نیست و همه چیز شبیه جهنم شده است، در کنار شما باشد.
۲- Tully ۲۰۱۸
میتوان ترکیبی دو تا از قابلیتهای اصلی ترون، تغییر و تحولات بدنی و قابلیت به تصویر کشیدن نوعی عدم اطمینان و بازی با کارگردانی کاملا جدید را در «تالی» ببینید. این فیلم ترون را در مرکز توجه قرار داده است. ترون در نقش زنی که به تازگی مادر شده است و بینهایت خسته گیج، عصبانی و ترسیده است به خوبی بازی میکند. همسر، فرزندان و دوستان قدیمیاش یا مدرسهی شیکی برای پرداخت شهریهی آن دچار مشکل شده است به او کمکی نمیکنند، در نتیجه او کمک را از آدمهای عجیبی دریافت میکند. یک پرستار بچه ۲۶ ساله (مککنزی دیویس) که به نظر میرسد او را بهتر از همه میشناسد و همان چیزی را که نیاز دارد به او میدهد. ترون استیصال و ناامیدی یک مادر جدید را طوری به تصویر میکشد که حتی برای کسانی که آن را تجربه کردهاند نیز کاملا جدید است، او همچنین در مرز میان تحت کنترل داشتن همه چیز برای دیگران و به آهستگی دیوانه شدن را طی میکند.
۱- Monster ۲۰۰۳
شارلیز ترون دربارهی بازی در نقش، آیلین وورنوس، قاتل زنجیرهای و روسپی که داستان فیلم «هیولا» دربارهی اوست گفته است:” معمولا سه نقطهی متفاوت در یک فیلمنامه را در نظر میگیرید و سه روز صبر میکنید تا عضلههای بازیگریتان را قلقلک دهند. اما در این فیلم، تمام صحنهها، صحنههایی بودند که این خاصیت را داشتند”. این فیلم به طور عمیق به این شخصیت پرداخته است و در عین حال یک فیلم عاشقانهی تراژیک است. وورنوس که میخواهد عشقش سلبی (کریستینا ریچی) را تامین کند، چند نفر از مشتریهایش را به قتل میرساند و پولهایشان را میدزدد. در آن زمان، بازی ترون در نقش یک قتل مستاصل انتخاب درستی بود چرا که این نقش فاصلهی زیادی با نقشهای معمول این بازیگر داشت. اما با گذشت سالها و تجربههای بیشتر ترون در این دو دهه، «هیولا» کمتر از قبل با سایر آثار او فاصله دارد، با این حال گذر سالها به هیچوجه اثرات این نقش را کم نکردهاند. ترون و کارگردان پتی جنکینز تنها فیلمی دربارهی یک هیولا نساختند، بلکه احساس دلسوزی و شفقت را نیز به آن اضافه کردند وقتی ترون اسکار بهترین بازیگر زن را برای بازی در این فیلم برد، در اواخر سخنرانی دریافت جایزهاش بغض کرد. اما خیلی سریع خودش را جمع کرد و گفت: “من گریه نمیکنم”. کاری که خیلی از تماشاچیان هنگام تماشای «هیولا» کردند.
این مطلب برگرفته از نوشتهی ویل لیچ و تیم گیرسون در وبسایت vulture.com است.