امیر جدیدی از جمله بازیگران با استعداد نسل جوان است که فیلم به فیلم بهتر شده و مسیر بازیگریاش را با جدیتی طی میکند که در نسل جوان کمتر محلی از اعراب دارد. بازیگران جدید عموما به دنبال شهرت و ثروت پا به عرصه میگذارند. معمولا بابت اولین حضورهایشان هزینههای گزافی میدهند و اگر هم نیمچه استعدادی داشته باشند، با قبول پیشنهادهای بد اما مرعوب کننده و بازی در آثاری که برایشان ثروت و شهرت بههمراه دارد اما جایگاه هنریشان را شدیدا تضعیف میکند، همان استعداد اندک را هم در ابتدای کار از دست میدهند و بدل به یک سلبریتی و کارت پستال تبلیغاتی میگردند تا هنرمند و بازیگر.
امیر جدیدی با وجودیکه چهره و استایلش این امکان را به او میدهد که در دسته چنین بازیگرانی قرار بگیرد (در آخرین تجربیات شخصی تماشای فیلمهایی از او در سالن سینما به شکل اغراقآمیزی شاهد سر و دست شکستن دخترها خصوصا تین ایجرها برای رسیدن صحنههایی با حضور او روی پرده بودم!) اما خودش جدیتی دارد که تا امروز به اندازه زیادی از حواشی دورش نگه داشته. حتی انتشار فایلهایی صوتی از مکالمات او هم این تصویر جدی و حرفهایاش را خدشهدار نکرد.
امیر جدیدی نه تنها فیلم به فیلم بر کیفیت بازیاش افزوده شده و امروز بهمراتب بازیگر درست و درمانتری از اولین تجربه جدیاش در سیزده هومن سیدی است، که در انتخابهای خود دقت بسیاری بهخرج داده و این حتی نکته مهمتری از پیشرفت چشمگیرش در کار بازیگری محسوب میشود. کمتر فیلم بد یا جفنگی در کارنامه او به چشم میخورد و معمولیترین آثارش مانند هتتریک هم سویههای خاصی دارند که آنها را از عموم فیلمهای اجتماعی خنثی کمی متمایز میکنند. به همین دلیل است که با وجود اینکه سالهای کمی از حضور جدیدی روی پرده میگذرد اما تعداد فیلمها و نقشآفرینیهای خوبش بیش از حد انتظار هستند. به تازگی هم او به عنوان یکی از بازیگران اصلی فیلم جدید اصغر فرهادی، قهرمان انتخاب شده است. به این بهانه پنج نقشآفرینی برتر امیر جدیدی تا به امروز را مرور کردهایم.
همچنین بخوانید:
تولد یک ستاره متفاوت – نگاهی به بهترین نقش آفرینی های امیر جدیدی
روز صفر
مهمترین فیلم امیر جدیدی که هنوز به اکران عمومی درنیامده اما در جشنواره با استقبال زیادی از سوی تماشاگران مواجه شد. جای خالی فیلمهای اکشن و جاسوسی اینچنینی در سینمای ایران، در سالهای اخیر به شدت احساس میشد و «ماجرای نیمروز» و «شبی که ماه کامل شد» مسیری را باز کردند تا کارگردانان و تهیهکنندگان دیگر هم به فکر ساخت تریلرهای اکشن جاسوسی بیفتند. سعید ملکان، تهیهکننده نامآشنای سینما برای اولین بار در مقام کارگردان بهسراغ ساخت چنین فیلمی رفت: «روز صفر» که درباره خنثی سازی یکی از بزرگترین عملیاتهای تروریستی عبدالمالک ریگی در خاک ایران بود.
کیفیت ساخت خوب فیلم مطمئنا آن را در اکران عمومی نزد تماشاگران سربلند خواهد کرد. هرچند ایرادات بسیاری به فیلم وارد است. اما امیر جدیدی یکی از متفاوتترین قهرمانان و ماموران ضد جاسوسی سینمای ایران است. قهرمانی که ظاهرش چندان ربطی به هر مامور اطلاعاتی که تا پیش از این دیدهاید، ندارد و بیش از آنکه به عضوی از مقاومت شبیه باشد، جیمزباند گونه به تصویر کشیده شده است. عامل جذاب دیگری که احتمالا استقبال تماشاگران را از فیلم دو چندان میکند.
جدیدی ماموری است با شمایل یک سوپرهیرو مانند جیمزباند که همهکاری از دستش برمیآید و صحنههای اکشن زیادی را ایفا میکند. از موتورسواری در بیابان تا تیراندازیهای عجیب و غریب و تعقیب و گریزهایی پرهیجان و قتلهای مخفی که تماشاگر از سینمای ایران انتظارش را ندارد.
امیر جدیدی کاریزماتیک بهترین انتخاب است برای اینکه تنها بر وجه ملیگرایانه فیلم تاکید شود و احساسات ناسیونالیستی تماشاگر خصوصا نسل جوانتر، را فعال کند تا فاز فیلم و قهرمان را حتی با همه ضدیتی که دارد بگیرد و همراهش شود.
تنگه ابوقریب
پرشکوهترین سال حضور جدیدی در سینمای ایران که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را هم برایش به ارمغان آورد. البته در فیلمی با ظاهری باشکوه اما همچون طبلی توخالی که جز ظاهر شیک و پرداخت فرمی سانتی مانتالیستی در صحنههای جنگی، چیز بیشتری در چنته ندارد و بارزترین نکته همه فیلم، همین کیفیت بازی امیر جدیدی و جواد عزتی به شکل جداگانه و اتمسفری است که حضورشان در کنار یکدیگر میسازد و به کلیت فیلم سرایت میدهد.
در پایان فیلم میخوانیم که تمرکز رسانه در آن روزها بر قطعنامه صلح دائمی، توجه به شهیدان تنگه را ربوده بوده است. فیلم ادعا دارد که میخواهد با شرح داستان آن چندین ساعت پردرد و ماجرا، یاد شهیدانی را که فیلم هم به آنها تقدیم شده است، زنده کند یا درباره آنان باشد که تأثیر مستقیمی در سرنوشت جنگ داشتهاند، اما فیلم در درون خود با اغراق در نمایش خود جنگ و فجایعش قهرمانانش را،درست مانند تاریخ از یاد میبرد. آتش از هر سو میبارد و این تماشاگر را بیش از هر چیز دنبال خود میکشاند بدون اینکه آدمها و اساسا انسنیت در مقابل پرداخت صحنههای جنگی اهمیت چندانی پیدا کند. «تنگه ابوقریب» از قهرمانانی میگوید که خود درنهایت موفق به بازنماییشان نمیشود.
امیر جدیدی و جواد عزتی اما موفق میشوند از شخصیتهایی که در فیلمنامه و پروسه شخصیتپردازی عملا یک «هیچ» بزرگ هستند، کاراکترهایی کاریزماتیک و جذاب برای تماشاگران بیافرینند. در فیلمی که یکی از ضعیفترین شخصیتپردازیهای سالهای اخیر را دارد و اصلا شخصیت هیچ اهمیتی در سیر روایت ندارد، کیفیت بازی این دو نفر، به یک معجزه میماند. معرفت و اکتهای لوطیوار امیر جدیدی با آن سیبیلهای جالب خصوصا، بر گیرایی شخصیت میافزاید.
عرق سرد
از معدود نقشآفرینیهای منفی امیر جدیدی در این سالها. در نقش مردی نفرت انگیز که حرص هر تماشاگری را درمیآورد که البته براساس شخصیتی واقعی ساخته و پرداخته شده است.
نکته مهم درباره «عرق سرد» این است که با وجودی که فیلمی فمینیستی و آزادخواهانه است و تا انتها هم به این پایبند میماند و از مواضع آزادخواهانهاش پایین نمیآید اما در دام اغراقهای همیشگی که در فیلمهای فمینیستی ایران وجود دارند یا مظلومیتنماییهای بیخودی که زنان را ضعیفترین موجودات نشان میدهند نمیافتد. در این میان جدیدی بدمن ماجراست. مردی که زناش را در حصار خواستهها و تعصب خود اسیر کرده و ذره ذره از جان او میکاهد. اما در عین حال علاقه زیادی به او دارد. هم شخصیتپردازی سهیل بیرقی و هم کیفیت بازی امیر جدیدی به شکلی است که این علاقه و عاشقانه در ذهن مرد به شکل اروتیک و میل جنسی بروز پیدا میکند تا تصویری غریزیتر از مردانگی به نمایش گذاشته شود.
بازی امیر جدیدی خصوصا در درآوردن لحنی دوگانه که هم تزویر و ریای شخصیت و هم عشق آتشینش را به تصویر بکشد، بسیار خوب است.
قانون مورفی
مهمترین نکته که «قانون مورفی» را بدل به فیلمی فراتر از حد انتظار میکند، استفاده خلاقانه از جلوههای ویژه در پیشبرد داستان و روایت است. در «قانون مورفی» جلوههای ویژه نهتنها یک کاراکتر مستقل دارد که اصلاً یکی از پایههای اصلی روایت هم هست و داستان و پیشروی دراماتیکش تا حد زیادی بر آن سوار هستند.
بازیگران فیلم هم از جانمایه گذاشتهاند و میدرخشند. امیر جدیدی که درخشان ظاهر میشود و امیر جعفری هم پس از مدتها حضوری چشمگیر بر پرده دارد و شیمی این دو بازیگر در کنار یکدیگر بهخوبی به ثمر نشسته و ترکیبشان یک زوج بامزه و مشنگ دوستداشتنی را به دست داده است که تماشاگر هر کاری کند نمیتواند دلش را به دستشان نسپارد.
این یکی از معدود بازیهای کمدی امیر جدیدی است که نشان میدهد چطور میتواند در قالبهای مختلف جا بیفتد و در ژانرهای مختلفی کار کند. او واقعا بامزه است. خصوصا از نیمه فیلم که تصادفا هشیش میکشد و هوشیاریاش را از دست میدهد، بامزگیاش بسیار بیش از پیش میشود.
من
یک حضور موفق در نقشی فرعی و بهظاهر بیاهمیت اما بهیادماندنی. پسر جوانی که در آرزوی خواننده شدن و شهرت بهسر می برد و دنبال سر لیلا حاتمی است تا او کمکش کند، آلبومش را منتشر نماید. اما پسرک پشت موتورش با وجودیکه هنوز هم «امیر جدیدی» نشده و چندان معروف نیست، جلوی لیلا حاتمی کم نمیآورد و خودش را نمیبازد.
مهمترین نکته بازی جدیدی در «من» در همین اعتماد به نفس بالایش در هنگم اجراست که او را بسیار دوستداشتنی می کند. در حد که گاهی نظر زن جدی و بیاحساس داستان را هم بهخود جلب میکند.