مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا

ناصر تقوايي کارگردان سینما درباره تفاوت فيلم بلند و كوتاه می‌گوید: «يك فيلم كوتاه خوب، فيلمي است كه وقتي تمام شود ساختارش به پايان برسد اما قصه‌اش ادامه داشته باشد.» شاید این بهترین تعریف از فیلم‌های کوتاه باشد البته طبیعی است که در حوزه فیلم‌های کوتاه چه بسیار فیلم‌های بی‌ارزش و ضعیفی که تولید می‌شود که به حتم نمی‌توان در چارچوب تعریف ناصر تقوایی گنجاند؛ چرا که فیلم کوتاه همچون فیلم بلند حیاتی مستقل دارد با داستانی کامل که قرار است تنها در چند دقیقه پیام خود را به تماشاگر منتقل کند.

نکته‌ی  مهم در کلام ناصر تقوایی که معتقد است در فیلم کوتاه ساختار تمام می‌شود، اما قصه ادامه دارد این نیست که قصه در فیلم کوتاه به سرانجام نمی‌رسد بلکه اعتقاد دارد قصه از چنان غنایی برخوردار است که با پایان فیلم مخاطب تا مدت‌ها به آن فکر خواهد کرد.

شاید بتوان فیلم کوتاه «تصویر بزرگتر» را نمونه خوبی برای این تعریف جامع ناصر تقوایی تلقی کرد. انیمیشن «تصویر بزرگتر» به کارگردانی دیزی جیکوب درباره دو برادر مجرد است که با مادر پیرشان زندگی می‌کنند. این دو برادر نگاه متمایزی نسبت به مقوله زندگی و مرگ و خانواده دارند. یکی خود را وقف نگهداری از مادر کرده و دیگری سعی می‌کند زندگی را جست‌وجو کند. در این میان مادر پیرشان در یک سوء‌تفاهم کامل از درک حقیقت عاجز است چرا که برادر بزرگتر که به مرگ می‌اندیشد چندان به مفهوم خانه و خانواده پایبند نیست اما به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی مادر و راحتی او مساله مهم اوست. حال اینکه برادر کوچک‌تر تمام وقت خود را صرف آرامش مادر می‌کند.

انیمیشن «تصویر بزرگتر» با ترکیب هنر نقاشی دوبعدی و نمایش عروسکی در اندازه واقعی ساخته شده است. تکنیکی نو که در عین حال جذاب و سخت هم هست چرا که تصور کاملی تا پیش از آن ازاین تکنیک به صورت فراگیر وجود نداشت.

اما آنچه که باعث امتیاز فیلم می‌شود نه این تکنیک که روایتی ساده بدون پیچیدگی‌های مرسوم داستان آن است. یعنی همان چیزی که بعد از پایان فیلم در ذهن مخاطب امتداد می‌یابد.

فیلم کوتاه تصویر بزرگتر

اینکه مخاطب با مساله‌ای روبه‌رو می‌شود که در نگاه نخست شاید چندان هم مهم نباشد، چیزی که شاید هر آدمی اگر نه در خانواده خود که به شکل‌های مختلف در پیرامونش دیده یا شنیده است، برادر بزرگتر همچنان که باوری به خانواده ندارد جایی از فیلم به برادر کوچکش می‌گوید بهتر است مادر را به سرای سالمندان ببریم او در عین حال همچنان به نقش‌آفرینی‌های خود در زندگی با خانواده چه در زمان حیات مادر و چه حتی پس از مرگ مادرش ادامه می‌دهد.

برادر کوچک‌تر اما با همه کارهای ارزشمندي که جهت نگه‌داری مادرش می‌کند همیشه در مظان اتهام از سوی مادرش هست که بیکار  و خانه‌نشین است.او که گویی به جز زخم زبان بهره‌ای از خدمت به مادرش نبرده در نهایت بعد مرگ مادر در یک قاب با برادرش دیده می‌شود.

اما مخاطب دیگر خوب می‌داند که با فهمیدن حقیقت ماجرای دو برادر (جایی در فیلم برادر کوچکتر مادر را که دچار عدم کنترل ادرار و… است تمیز می‌کند و مادر شرمنده دست فرزندش را می‌فشارد و برادر کوچکتر به او می‌گوید عاشقت هستم و مادر می‌گوید می‌دانم) نگاه او در تقابل با برادرش قرار می‌گیرد.

این همان امتداد داستان است. به عبارتی مخاطب بعد از اینکه می‌بیند مادر حقیقت امر را درک کرده است ذهنش درگیر ماجرایی می‌شود که با پایان فیلم همچنان ادامه دارد. حال مخاطب می‌تواند خود را جای برادر بزرگتر یا کوچکتر ببیند و قضاوت کند. اما می‌دانیم که همه ما دوست داریم جای برادر کوچک باشیم هر چند می‌دانیم که گاه به دلایلی شدنی نیست. گاه یک داستان کوتاه و ساده بی‌پیچیدگی‌های مرسوم می‌تواند عمیق‌ترین مفاهیم انسانی را منتقل کند. درست مثل کاری که انیمیشن «تصویر بزرگتر» به انجام رساند.

تماشای آنلاین فیلم کوتاه تصویر بزرگتر در نماوا