مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. در مورد فیلم «Rebel Moon – Part One: A Child of Fire» یا «ماه سرکش- بخش اول: فرزند آتش» ساختهی «زک اسنایدر»، زیاد گفته و نوشته شده و جملگی هم تا آنجایی که به نظر منتقدان برمیگردد «منفی» بوده! یعنی بخش قابل توجهی از منتقدان، فیلم را با خاک یکسان کردهاند آن هم به چه دلیلی؟ به این دلیل، که فیلم به طور کامل یادآور سری فیلم های «جنگ ستارگان» است! چه عرض کنم! کشف مهمی هم نبوده چون اطلاعات موجود از روند ساخته شدن این فیلم به ما میگوید که در سال ۲۰۱۲ قرار بوده که بخشی از جهان «جنگ ستارگان» باشد و «اسنایدر»، زمان کوتاهی پس از فروش «لوکاسفیلم» به «دیزنی»، پیشنهادش را داده و احتمالاً فکر میکرده هنوز «جرج لوکاس» در مورد «کودک سینمایی»اش حرف اول را میزند، در حالی که این طور نبوده! بعد، «اسنایدر» مجبور شده در برخی عناصر روایت دست ببرد تا بشود بدلاش کرد به جهانی مستقل از «جنگ ستارگان» و بعدتر قرار بوده بدل به سریال تلویزیونی شود و نشده و باز بعدتر قرار بوده بدل به فیلم خیلی بلندی شود [حتی بلندتر از نسخهی کامل «نگهبانان» (با زمانی بیش از ۳ ساعت و نیم) که تا الان بهترین فیلم «اسنایدر» است] که باز بحث مسائل مالی باعث شده که رئیس نتفلیکس مخالفت کند و در نتیجه، فیلم به دو بخش تقسیم شده که مجموعاً با بودجه ۱۶۶ میلیون دلار ساخته شدهاند؛ بنابراین، اینکه منتقدان هجوم بیاورند و «اسنایدر» را متهم کنند که «جنگ ستارگان» را کپی کرده، به گمانم دلیل واقعاً عاقلانهای نیست! درصد رضایت منتقدان فیلم در «Rotten Tomatoes» بر اساس همین اتهام شده ۲۲ درصد! واقعاً باورنکردنیست! فیلم، البته فیلم فوقالعادهای نیست [تازه ما فقط نصفِ فیلم را دیدهایم!] اما یک سر وگردن از آثار پرخرج سینمای بدنه هالیوود بالاتر است و با همین بودجه ساخت، مارول و دیسی و… حداکثر میتوانستند نیمساعت فیلم تحویل سالنهای سینما دهند!
دو. چرا این بلا را سرِ «اسنایدر» و فیلماش آوردند؟ فقط چون دیزنی میخواسته فیلم زمین بخورد؟! [افشاگریهای چند ماه اخیر، که به طور خیلی جدی، اتهاماتی را متوجه «Rotten Tomatoes» و منتقدان سینمایی فعال در آن کرده –در مورد دریافت «زیرمیزی»های سینمایی-، این احتمال را قوی میکند!] در عینِ حال، به گمانم همهی قضیه این نیست؛ شاید مشکل بتوان سینماگری را در ۲۰ سال اخیر سراغ گرفت که به اندازه «اسنایدر»، کارنامهی هنریاش فراز و فرود داشته باشد. مشکل اصلی این است که شما نه به عنوان سرمایهگذار فیلم، نه منتقد سینمایی، نه مخاطب خاص و نه حتی مخاطب عام، نمیتوانید پیشبینی کنید که کار بعدی «اسنایدر»، اثری واقعاً دیدنیست یا واقعاً ندیدنی! شاید اگر این فیلم را کسی جز «اسنایدر» ساخته بود، چندان آسان نمیشد به آن حمله کرد حتی با دریافت «زیرمیزی»های قابل توجه! «اسنایدر» یک فیلم فوقالعاده دارد به نام «نگهبانان» که نسخهی کاملاش [از این فیلم چهار نسخه وجود دارد با اختلاف زمانی زیاد در «زمان تدوین»]، آن قدر پیشنهاد سینمایی داشته که موفقیتهای سینمایی مارول و دیسی از دلاش بزند بیرون و هنوز هم، هیچ کدامشان نتوانستهاند «فیلم کمیکاستریپی»ای، در این حد خوب بسازند. «Justice League Snyder Cut» در ردهی دوم موفقیتهای «اسنایدر» است که آن را هم حتماً دیدهاید [نسخهی اولِ همین فیلم، که کوتاهتر است و تدوین نهاییاش هم بر عهده «اسنایدر» نبوده، واقعاً فیلم خوبی نیست] و اولین فیلماش هم یعنی «طلوع مردگان»، در ژانر ترسناک، فیلمی بهیادماندنیست گرچه ایرانیان از فیلم دوماش دلِ خوشی ندارند فیلمی که علناً نژادپرستانه اما از نظر پرداخت بصری، خیرهکننده است: «۳۰۰». فیلمهای دیگر «اسنایدر»، در این میان، گاه متوسط و گاه زیرمتوسط بودهاند که همین امر، ارزیابی کارنامه هنری او را دشوار کرده است؛ البته «ماه سرکش- بخش اول: فرزند آتش» را میتوان به تلاشِ او برای رسیدن به یک تعادل ارزیابی کرد و برای ارزیابی دقیقتر باید منتظر، فیلم دوم ماند. خبر دیگر این است که قرار است با یک جهان سینمایی مستقل روبرو باشیم که تا اکنون، مشتمل بر ۵ فیلم است و فیلمنامهی فیلم سوم هم آماده شده.
سه. برشهایی از سه نقد منفی منتقدان را بخوانیم دربارهی این «اپرای فضایی- حماسی» [که ریشهی همهشان –کم و بیش- برمیگردد به شباهتهای این فیلم با سری «جنگ ستارگان»]:
دونالد کلارک [منتقد برتر]: مجموعههای بیپایانی از بیان گفتاری وجود دارد. سفرهای فضایی زیادی وجود دارد. تعداد زیادی افراد غیرجالب معرفی شدهاند. در ساعت اول، تمام درایوهای روایت به یک رشته اتصال ضعیف تبدیل شده!
لورن کوتس [منتقد برتر]: در حالی که «اسنایدر» ممکن است تمام تلاش خود را برای اختراع یک جهان تاریک و جذاب به کار گیرد تا بینندگان را مجذوب خود کند، «ماه سرکش» یک بازگشت بیروح و بیروح از استعارههاییست که از فیلمهای بسیار ترسناکتر به سرقت رفتهاند.
جانی اولکسینسکی [منتقد برتر]: «زک اسنایدر» مانند «ستاره مرگ» [سلاح مخوف امپراتوری در «جنگ ستارگان/۱۹۷۷»] سیارات را نابود میکند تا ژانرهای بیشماری را سرنگون کند!
و حالا، چند نظر مثبت [که البته اندکاند و نکته مهم شاید این باشد که اغلبِ ارائهدهندگان آرای مثبت درباره این فیلم، ساکن امریکا یا امریکایی نیستند!]:
دانیل رستر: یک نخ علمی-تخیلی ساده اما سرگرمکننده که تأثیرات خود را روی آستین خود میپوشاند.
هری گورین: در اینجا ملودرامهای زیادی وجود دارد و «ماه سرکش» خود را بسیار جدی میگیرد، اما برای هر کسی که به اکشن علمی-تخیلی علاقهمند است، هیچ دشواریای به وجود نخواهد آمد.
آندرهآ زامورا: [این فیلم] تمامی ویژگیهایی را که به «اسنایدر» به خاطر [نبودِ] آنها انتقاد شده، داراست؛ اما این بدان معنا نیست که نتیجه نهایی، یک فیلم فوقالعاده سرگرم کننده است!
دیگو پرالتا: با یک شخصیت شرور شایسته که توسط «اد اسکرین» به تصویر کشیده شده است، تصاویری جذاب توسط «اسنایدر» و نوید یک حماسه چشمگیر، «ماه سرکش» شروعی مطمئن برای [تداوم تولیدِ] یک اپرای فضایی جدید [و البته] بالقوه است.
جفری لایز: «ماه سرکش»، بازی را از نظر حماسههای اکشن علمی-تخیلی تغییر نمیدهد. ترکیبی قوی از شخصیتها، چند سکانس اکشن به یاد ماندنی و دنبالهای که قبلاً با تاریخ اکران آوریل ۲۰۲۴ فیلمبرداری شده است و گاهی اوقات، این تنها چیزیست که لازم است.
کورتنی لنینگ: فیلمی [با جلوههای] بصری خیرهکننده است که دارای داستانی سرگرم کننده -هرچند لاغر- و شخصیتهای جالبیست که همگی شایسته داستان [ها و] پسزمینه بیشتری هستند.
دانیل ام. کیمل: «زک اسنایدر» چند فیلم تاریک، پر از [مجموعه] تصاویر اکشن و [عناصر] بصری جذاب ساخته است. آخرین او آنقدر بزرگ است که به دو قسمت تقسیم شده است. در حالی که نیمه اول پس از شروعی آهسته، فیلمی نیست که به اصالت متهم شود! [کنایه از وابستگی جهان این فیلم به دنیای «جنگ ستارگان»، که مورد تهاجم منتقدان مخالف فیلم است.]
چهار. نمیدانم سرنوشت این فیلم، با اکران قسمت دوماش به کجا خواهد کشید، اما به نظر میرسد که مشکلات «اسنایدر» در مورد این که کمپانیهای فیلمسازی، نسخهی نهایی او را به نمایش بگذارند، هنوز کماکان ادامه دارد. هالیوود، هر خوبیای داشته باشد با «کارگردانهای معترض» رفتاری یکسان دارد! این رفتار هالیوود، از زمان شکلگیریاش تا به اکنون، تغییری نکرده!