مجله نماوا، فریبا اشوئی
شیهه اسب، نماد احساسی این حیوان است و با بهرهبری از آن با صاحبش و اسبهای دیگر ارتباط برقرار میکند. همه موجودات در این کره خاکی برای ارتباط برقرار کردن با محیط، همنوع و غیر هم نوعشان از زبانی خاص بهره میجویند. مثلا آنگونه که اشاره شد، اسبها بسته به نوع اتفاقی که تجربه میکنند، و در موقعیتهای مختلفی که قرار میگیرند، شیهه یا فریادشان را به اشکال مختلفی میکشند.
این زبان در میان ما انسانها هم در اشکال و انواع مختلفش وجود دارد. برای ما هم زبان حسی بنا به نوع احساسی که تجربه میکنیم، متفاوت است. مثلا زنان و کودکان زبان احساسی قویتری نسبت به مردان دارند و بیشتر اوقات برای انتقال درونیات و احساساتشان از شیوهها و ترفندهای متفاوتتری بهره میگیرند. بنابر تعاریف رایج در روانشناسی کودک، مهمترین علت پرحرفی در کودکان، نیاز به جلب توجه از سوی والدین است. یا این که تولد نوزاد جدید در خانواده، موجب حسادت برخی از کودکان بالای سه سال میشود. همین اتفاق میتواند عاملی برای زیاد صحبت کردن کودک و جلب توجه والدین محسوب شود و این مهم، همان ایده اولیه فیلم کوتاه «شیهه» است که فیلم با نگاهی به آن ساخته و پرداخته شده است. در حیاط یک مجتمع مسکونی، زن جوانی (لیلا) با پسربچهای (امیر) روبرو میشود که پای اسباببازی کوچکش (اسب) شکسته است. پسر بچه، اسب را در آغوش گرفته و به دوردستها خیره مانده است. زن که ظاهرا از ساکنین همان مجتمع است، بعد از دیدن پسربچه در آن حالت استیصال، مترصد کمک به او میشود. پس ادعا میکند که میتواند پای شکسته اسب پسر بچه را درمان کند. بنابر این پسربچه (امیر) را به خانهاش دعوت میکند تا با هم، پای اسب را در اتاق عمل زن جراحی و مداوا کنند. شیهه را میتوان یک درام چالشیِ آموزشی-تربیتی تعریف کرد. پیام مهم این فیلم کوتاه برای مخاطبین خاص است. والدین سهلانگاری که نسبت به مسئولیت مهم خود در قبال کودکانشان ناآگاهند اختصاصا مخاطب خاص شیهه هستند. دیدن این فیلم، آنان را مجبور به تامل و بازنگریِ رفتار خود در قبال کودکانشان خواهد کرد.
پیرنگ اصلی روایت «شیهه»، کودک است. ارتباط کودک با مادر و برعکس. امیر داستان «شیهه» از تنهایی خود به لیلا، زنی غریبه پناه میبرد و تلاش میکند در کنار این غریبه برای خود جای امنی بسازد. او تا لحظه آخر سعی در پنهان کردن هویت خویش دارد تا شاید با این ترفند امنیت و آرامش موقتش بر هم نخورد. و این در حالی است که لیلا هم که پسر بچه به او پناه آورده، حامله است و علاقهای به آوردن کودک در زندگیاش ندارد. چرا که با ورود نوزاد به زندگی، آرامشی که دارد، از بین خواهد رفت. لیلا اگر فرزندش را به دنیا آورد، همان امروز مادر امیر کوچولو میشود که آرامش و امنیتش را به قیمت گرفتن آرامش و امنیت فرزندی که به دنیا آورده، برقرار کرده است. فیلم با کنار هم قرار دادن این دو برای دقایقی که همدم هم میشوند، لحظات خلاقه و احساسی بینظیری را خلق میسازد که به شدت مخاطب را غافلگیر میکند.
لیلا از بیمهری و بیوفایی شوهرش آزرده است و امیر از بیمهری مادری که به او توجهی ندارد. و حالا این دو رانده شده و زخم خورده احساسی به زیبایی مونس هم میشوند و در کنار هم به آرامش میرسند. سرانجام این همنشینی منجر به برونریزی هردو سوی این رابطه میشود.
پسربچه افراد خانوادهاش را بیسر میکشد (از بس که مادر تاکید کرده از دست او و برادر کوچکش سر ندارد)
لیلا هم مثل امیر کوچولو آن زمان که قادر به بیان احساسش نیست و مثل اسب شیهه میکشد، در مقابل فریادها و فحاشیهای مرد بیوفایش همان عمل امیر را تکرار میکند (شیهه میکشد) و از اجرای آن حس لذت را تجربه میکند.
«شیهه» را زنان نوشتهاند (نفیسه زارع، عاطفه صالحی) و پویا سعیدی آن را به تصویر کشیده است. حس زنانه و مادرانه قالب بر فضای روایت در کنار دیگر عناصر دراماتیک داستان، از رنگ و اکسسوار تا نور، صدا، موسیقی، آواز، حرکات دوربین (پنهای متوالی و چرخشهای دورانی) و در ادامه حرکات موزون شخصیت اصلی و . . . همه و همه در کنار هم، رنگ و بو و ریتم و لطافت زنانهای به کار بخشیده است. ابتکار پنهای مکرر همراه با تغییر فضا و بازیگر، برای به تصویر کشیدن گذشت زمان به جای کات یا فیدهای رایج هم با ظرافت و خلاقیت تمام به اتمسفر شکننده و ظریف این فیلم زنانه، کمک شایانی کرده است.
و اما طلاییترین نقطه فیلم همان پایان آن است که در یک شوک نفسگیر کار این حکایت کوتاه را در اوج به پایان میرساند. این بار هم نگار جواهریان علیرغم فرصت کوتاه فیلم، توانسته است به شایستگی ابعاد تازهای از تواناییهایش در حوزه بازیگری حرفهای را به اثبات برساند.
تماشای آنلاین فیلم کوتاه شیهه در نماوا